ماموریت زن جوان در ایتالیا زندگی مشترکش را به دادگاه خانواده کشاند. شوهر این زن وقتی دید همسرش به این ماموریت می‌رود، تصمیم گرفت پیش از رفتن همسرش از او جدا شود.
کد خبر: ۱۱۷۰۵۸۶

برای همین دو روز پیش از رفتن همسرش به ماموریت، به دادگاه خانواده تهران رفت و درخواست طلاق داد. این مرد وقتی در مقابل قاضی قرار گرفت درباره علت درخواست طلاقش گفت: هفت سال است با نازگل زندگی میکنم. مشکل خاصی با هم نداشتیم. فقط من همیشه از زیاد کار کردن نازگل ناراحت بودم. او حسابرس یک شرکت بود و زمان زیادی را باید صرف کارش می کرد.. همیشه میگفتم کمتر کار کن و بیشتر به زندگی برس، اما او اهمیتی به حرفهایم نمیداد. برای همین هم حاضر نمیشد صاحب فرزند شویم و همیشه میگفت الان زود است. من هم سعی میکردم به او احترام بگذارم. زیاد با او سر این موضوع جر و بحث نمیکردم تا اینکه چند وقت پیش نازگل به من گفت باید برای یک ماموریت کاری به شرکتشان در ایتالیا برود و سه هفته آنجا باشد. باورم نمیشد که اینقدر راحت میخواست خانه و زندگی و مرا رها کند و به ایتالیا برود. از همان اول سخت مخالفت کردم، ولی نازگل اهمیتی به حرفم نداد و میگفت به این سفر میرود. من هم جدی بودنم را نشان دادم و گفتم اگر به این ماموریت بروی دیگر مرا نخواهی دید. فکر میکردم با این مخالفت سرسختم، نازگل به خاطر زندگیمان هم که شده به حرفم اهمیت میدهد و ماموریتش را کنسل میکند. میدانستم که میتواند کنسل کند. ولی او در کمال ناباوری، تمام کارهایش را انجام داد و هرچه مخالفت کردم فایدهای نداشت. او کارهایش را انجام داد و گفت بلیت هم تهیه شده است. من هم پای حرفم ماندم و گفتم پیش از رفتن همسرم از او جدا شوم. او دو روز دیگر به این سفر میرود و من هم میخواهم پیش از رفتنش از او جدا شوم. این زن خودخواه را نمیخواهم. وقتی میبینم حتی سر سوزن برایش اهمیتی ندارم، چرا باید در کنارش زندگی کنم.

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی فرشید از همان روز اول میدانست شغل من چیست. من باید به حسابهای تمام شعبههای شرکتمان رسیدگی میکردم. بارها برایم پیش آمده بود به سفر خارجی بروم، ولی بهخاطر زندگیام تمام سعیام را کردم که آن را کنسل کنم. این بار هم بهطور ناگهانی پیش آمد که به ایتالیا بروم تا به حسابهای آنجا رسیدگی کنم. دیگر نمیتوانستم این ماموریت را کنسل کنم. به بهای از دست دادن کارم تمام میشد، ولی فرشید این موضوع را متوجه نبود و خیلی سرسخت و بدون اینکه صحبتهایم را گوش کند، مخالفت میکرد. من هم کار خودم را انجام دادم. نمیتوانستم بهخاطر بیمنطق بودن شوهرم، کارم را از دست بدهم. در این هفت سال همیشه ماموریتهای خارج از کشورم را کنسل میکردم و این اولین بار بود و به فرشید گفتم که آخرینبار هم هست. ولی او بلافاصله کارمان را به جدایی کشاند. برای همین من هم مخالفتی با طلاق ندارم.

در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این مدت مشکلشان را با یک مشاور خانواده مطرح کنند.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها