به مناسبت آغاز هفته جهانی فضا

فضا چگونه می‌تواند جهان را متحد کند؟

نیکیتا خروشچف سومین رهبر شوروی بعد از استالین و دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی از ۱۹۵۳ و از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۴ نخست‌وزیر اتحاد جماهیر شوروی بود. وی در آوریل 1894 به دنیا آمد و با پیوستن به بلشویک ها در جریان انقلاب سرخ به تدریج سلسله مراتب قدرت را طی کرد.
کد خبر: ۱۱۶۹۹۳۴
نیکیتا خروشچف ؛ رهبر تجدید نظر طلب شوروی و تقابل با غرب

وی از نزدیکان ژوزف استالین دیکتاتور شوروی بود که بعد از لنین بنیانگذار شوروی، رهبری این کشور را در اختیار گرفت. پس از مرگ استالین درسال 1953 نوبت به خروشچف رسید تا زمام رهبری شوروی را در دست گیرد. دوره زمامداری خروشچف با وقایع و تحولات مهم داخلی و خارجی همراه بود. خروشچف دست به اقداماتی زد که تا قبل از آن چندان قابل تصور نبود. در بعد داخلی وی پس از رسیدن به رهبری حزب کمونیست در کنگره بیستم این حزب سخنرانی بسیار مشهوری ایراد و جنایات دوران استالین را محکوم کرد.

خروشچف «کیش شخصیت» استالین را مورد انتقاد شدید قرار داد و بر مغایرت آن با آموزه های مارکسیسم و تعالیم لنین تاکید کرد. وی در سخنرانی خود برای نخستین بار از سرکوب های جمعی استالینی صحبت کرد که بر سرنوشت میلیون ها نفر تأثیر گذاشت. خروشچف بسیاری از افراد بیگناه را که در سالهای گذشته به دلایل سیاسی زندانی شده بوندد، از اردوگاه ها و زندان ها آزاد کرد.

در دوره خروشچف رویکرد اقتصادی دوره شوروی یعنی تمرکز بر صنایع سنگین و کم توجهی به تولید کالاهای مصرفی دنبال شد. در چارچوب این رویکرد دستاوردهایی مانند پیشرفت چشمگیر شوروی در عرصه فضایی رخ داد که از جمله می توان به پرتاب نخستین ماهواره به فضا در سال ۱۹۵۷ و پرتاب نخستین فضاپیمای حامل انسان به مدار زمین در آوریل ۱۹۶۱ اشاره کرد. اما در عرصه کشاورزی خروشچف توفیق چندانی پیدا نکرد و اجرای سیاست "زمین‌های بکر" در شوروی پس از چند سال با شکست رو به رو شد.

اما دوره زمامداری خروشچف با توجه به تحولات مهم خارجی که در آن رخ داد، بیشتر مورد توجه است. از رویدادهای مهم سیاست خارجی شوروی در این دوره می‌توان به کشمکش شدید با غرب بر سر مسئله دو آلمان و دستورخروشچف برای احداث دیوار برلین در سال ۱۹۶۱، سرنگونی هواپیمای جاسوسی "یو -2" آمریکا بر فراز شوروی در سال ۱۹۶۰ و دستگیری خلبان این هواپیما که با امتناع آیزنهاور از خواسته شوروی برای پوزش خواهی رسمی باعث تنش در روابط این کشور با آمریکا شد، سرکوب قیام مردم مجارستان در سال 1956، تلاش برای بهبود روابط با یوگسلاوی تحت رهبری ژوزف تیتو که مخالف دخالت شوروی در امور کشورش بود، اشاره کرد.

موضع گیری شدید خروشچف علیه حمله مشترک انگلیس و فرانسه و اسراییل به مصر در سال ۱۹۵۶در دوره جمال عبدالناصر بر سر ملی کردن آبراه سوئز از رویدادهای مهم دوره زمامداری وی بود که در واقع نقطه پایانی بر اقدامات این دو قدرت اروپایی در عرصه نظام بین المللی محسوب می شد.

در این دوره نظام دو قطبی بر جهان حاکم بود و طبیعتا بودن رضایت و چراغ سبز یکی از دو ابرقدرت یعنی شوروی و آمریکا این گونه اقدامات خود سرانه دیگر امکان پذیر نبود. لذا خروشچف طی یادداشتی انگلیس و فرانسه را تهدید به حمله موشکی کرد و از سوی دیگر همکاری آمریکا و شوروی در این بحران باعث پایان عملیات نظامی لندن و پاریس و تل آویو علیه مصر شد.

این رویداد همراه با سیاست گردش به چپ ناصر موجب نزدیکی بیش از پیش مصر و شوروی و آغاز همکاری گسترده نظامی و اقتصادی آنها شد که نماد آن احداث سد اسوان بر روی رود نیل توسط مهندسان شوروی و افتتاح مشترک آن سد با همراهی ناصر و هیئت اعزامی دولت شوروی به ریاست خروشچف بود. در عین حال برای نخستین بار خروشچف به عنوان رهبر شوروی یا جان اف کندی رئیس جمهوری وقت آمریکا در سال 1961 دیدار کرد .

اما شاید مهمترین مساله خارجی دوره زمامداری خروشچف، بحران موشکی کوبا بود. در پاییز 1962 جهان به جنگ هسته ای نزدیک شده بود. ناگهان سامانه های موشکی و بمب افکن های استراتژیک و زیردریایی های اتمی شوروی در کوبا در نزدیکی آمریکا ظاهر شدند. این پاسخ خروشچف به آمریکا بود که در سال 1961 موشک های هسته ای میانبرد را در ترکیه مستقر کرد. برد این موشک ها حدود 2500 کیلومتر بود که امکان رسیدن آنها به مسکو را فراهم می کرد. رهبر شوروی این اقدام تهدید آمیز را توهین به خود تلقی کرد و دستور اقدامات متقابل صورت داد.

پس از این که شوروی موشک‌های هسته ای را در چارچوب اقدامی متقابل در کوبا مستقر کرد، کندی به نیروی دریایی آمریکا دستور داد راه را بر تمام کشتی‌هایی که از شوروی راهی کوبا بود، ببندند و هشدار داد که «هر حمله‌ای از جانب کوبا به هر کشور نیم‌کره غربی حمله مستقیم شوروی به آمریکا تلقی خواهد شد.» بعد از آن خروشچف پیشنهاد سازش داد و از آمریکا خواست موشک‌های مستقر در ترکیه را برچیند و در عوض شوروی نیز موشک‌های مستقر در کوبا را از این کشور خارج کند.

کندی این را به عنوان یک شرط نپذیرفت. ولی نهایتا خروشچف تسلیم شد و دستور داد موشک‌های مستقر درکوبا برچیده شوند، هر چند جان کندی نیز پس از مدتی دستور مشابهی درباره موشکهای هسته ای مستقر در ترکیه صادر کرد. بحران موشکی کوبا تاثیر بسیار منفی بر وجهه و مشروعیت خروشچف گذاشت. شکست آشکار خروشچف در برابر کندی به رغم رجز خوانی های خروشچف علیه آمریکا و غرب درسخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل، از دلایل مهم افول ستاره بخت خروشچف بود.

ضمن اینکه خروشچف مانند سایر رهبران پوپولیست اقدامات نمادین و تیلیغاتی زیادی انجام می داد که برخی از آنها مانند در آوردن کفش خود در جریان سخنرانی در سازمان ملل بیش از اینکه باعث محبوبیت وی شود، موجب بدبینی مقامات ارشد شوروی و زیر سئوال رفتن صلاحیت وی برای رهبری شوروی شد. بدین ترتیب هر چند تا سال ۱۹۶۲، موقعیت خروشچف به عنوان رهبر حزب مستحکم بود، اما با شکست های سیاسی و با افزایش سن خروشچف، کارآیی وی کاهش پیدا کرد و غیرقابل پیش بینی شد و اعتماد زیردستانش به او کاهش یافت.

از سوی دیگر مشکلات فزآینده اقتصادی شوروی که بیشتر به دلیل اختصاص منابع مالی در حوزه نظامی و نیز ناکارآمدی ساختار حکومتی شوروی بود، فشار بر خروشچف را افزایش داد. لئونید برژنف، در ظاهر به خروشچف وفادار ماند. اما در ۱۹۶۳ در یک طرح ناموفق برای برکناری خروشچف شرکت کرد. در ۱۹۶۳، برژنف به سمت دبیر دوم کمیته مرکزی حزب کمونیست دست یافت.

در این سمت او در حقیقت قائم مقام رهبر حزب به‌شمار می‌رفت. خروشچف پس از بازگشت از اسکاندیناوی و چکسلواکی، در اکتبر ۱۹۶۴، برای گذراندن تعطیلات ساحل دریای سیاه رفت.با این حال توطئه ای بر ای برکناری وی چیده شده بود. میخائیل سوسلف رئیس کا گ ب از افراد کلیدی شرکت کننده در این توطئه بود، زیرا وظیفه او بود که در صورت هرگونه اقدامی علیه رهبری خروشچف موضوع را به او اطلاع بدهد. در ۱۲ اکتبر، سوسلف به خروشچف تلفن کرد و خواست که او به مسکو بازگردد تا وضعیت کشاورزی در شوروی را بررسی کنند. خروشچف که قصد واقعی کودتاگران را دریافته بود تصمیم گرفت مقاومت نکند.

در جلسه‌ای که تشکیل شد، برژنف و نیکلای پادگورنی، خروشچف را به شکستهای اقتصادی و رفتار خودسرانه و متظاهرانه متهم کردند، تحت تأثیر متحدان برژنف، کمیته مرکزی حزب کمونیست به برکناری خروشچف رای داد. برخی از اعضای کمیته مرکزی حزب خواستار مجازات خروشچف بودند اما برژنف با آن مخالفت کرد.

برژنف به عنوان دبیر اول حزب، آلکسی کاسیگین به عنوان رئیس دولت و آناستاس میکویان به عنوان رئیس کشور انتخاب شدند. ازآن به بعد خروشچف در ویلایی در حومه مسکو زیر نظر بود که در این مدت خاطرات خود را، که در غرب منتشر شد، نوشت. خروشچف در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۱ در سن ۷۷ سالگی درگذشت و جنازه وی تحت مراقبت شدید دفن شد و حتی خانواده‌اش اجازه شرکت در مراسم را پیدا نکردند.بدین ترتیب پرونده زندگی یکی از رهبران شوروی که دوره زمامداری وی موجب بروز تحولات بزرگی در روابط شرق و غرب شد پایان یافت./

دکتر سید رضا میرطاهر- کارشناس مسایل روسیه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
reza
United States
۰۵:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۲۲
۰
۰
بسیار خوب بود از شما تشكر میكنم.

سید رضا شكوهی
اطهر
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۷/۰۷/۲۲
۰
۰
مقاله جالب و آموزنده ای بود .
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها