کلیدسازی با بیش از نیم قرن تجربه

شاه کلید افسانه است

در این دوره و زمانه که هر چیز برای خود در و پیکر و قفل دارد بالاخره روزی می‌رسد که گذرمان به قفل‌سازی و خرید کلید هم بخورد.
کد خبر: ۱۱۶۷۷۶۴

جایی که در آنجا از هر نوعی که بخواهید میتوانید کلید و قفل مورد نظرتان را پیدا کنید. در گوشه و کنار شهر کسانی هستند که هر روز به امید ساختن کلید و
باز کردن در خانه و ماشین و... کرکره مغازهشان را بالا میکشند تا کار مشتریهای نیازمند قفل و کلید را راهبیندازند. دور میدان انقلاب، نبش خیابان کارگر شمالی 56 سال میشود مغازهای جا خوش کرده که در آن پر است از کلیدها و قفلهای رنگارنگی که محلیها و رهگذران هر روز برای خرید و تعمیر قفل و کلیدشان به آن مراجعه میکنند؛ مغازهای کوچک اما قدیمی و پر رفت و آمد. این مغازه روی سکویی قرار گرفته و داخل آن را که نگاه کنید چیزی جز کلید، قفل و وسایل کلیدسازی نخواهید دید. در و دیوار آن هم پر است از کلیدهایی که به انتظار مشتری آویخته شدهاند تا بالاخره روزی در جاکلیدی یکی از آنها جا بگیرند و گشایشگر دری باشند.

نیم قرن کلیدسازی

صاحب این مغازه کوچک و قدیمی مهدی جباری است. کسی که از همان آغاز راه انداختن مغازه کلیدسازیاش پشت دخل آن نشسته و قفل و کلید میسازد. میگوید از همان ابتدای جوانی حتی بدون اینکه پدر یا اهل خانواده و فامیلش کلیدساز باشند و کلیدسازی داشته باشند به این کار علاقه داشته. برای همین به کمک پدر و پساندازی که جمع کرده بود این مغازه را 56 سال پیش میخرد و کارش را آغاز میکند. کاری که تا امروز آن را ادامه داده و با اینکه درآمد آنچنانی ندارد دوست دارد آن را تا پایان زمانی که میتواند کار کند ادامه دهد.

کلیدسازی آشنا

در همان چند دقیقهای که کنارش ایستادهایم تا با او همکلام شویم مشتریهای زیادی را هم راهمیاندازد. مشتریهایی که میآیند اکثرا آقامهدی را میشناسند. به هر حال نیم قرن بودن در یک جای ثابت باعث میشود برای بسیاری از مردم شناختهشده باشید. مشتریهایی که میآیند یا قفل و کلید را با هم میخرند یا آقای جباری برایشان کلید میسازد یا اینکه کلیدی را که ساخته شده برمیگردانند چون به قفلی که دارند نمیخورد. با کسانی که برای گرفتن قفل و کلید پیش آقامهدی میآیند صحبت میکنیم. اکثرا از سالهای دور این کلیدساز کهنهکار را میشناسند و کارش را هم قبول دارند. رهگذران زیادی هم از او خرید میکنند. خانمی برای کلید کمدش یک قفل و کلید جدید میخرد. وقتی از او میپرسیم آقامهدی را میشناسد، میگوید: «نه، برای اولین بار است که از او خرید میکنم. من در خوابگاه زندگی میکنم و میخواهم کلید کمد خوابگاه را عوض کنم تا خیالم راحت باشد کلید این قفل را فقط خودم دارم.»

فرزندانم کلیدسازی دوست ندارند

انگار کلیدسازی را فقط خودش دوست دارد و خانواده و فرزندانش چندان علاقهای برای دنبال کردن این کار ندارند: «یک پسر و دو دختر دارم. اما هیچکدام از آنها کار من را دوست ندارند و دلشان نمیخواهد آن را دنبال کنند. من هم اصراری در اینباره ندارم. دیگر آن دوره گذشته است که پسر، پیشه پدر را پیش میگرفت. فرزندان من همه تحصیلکرده هستند و به دنبال همان درسی که خواندهاند رفتهاند. من هم از آنها توقعی ندارم.»

کار دیگری بلد نیستم

از درآمدش که میپرسیم چندان راضی نیست و میگوید چون کار دیگری بلد نیست مجبور است با همین شغل کسب درآمد کند و خدا را شاکر باشد: «کلید معمولی قیمتش 5000 تومان است و کلیدهای کامپیوتری 15 ـ 10 هزار تومان. بابت همین قیمت پایین هم بعضیها هستند که چانه میزنند و میخواهند پول کمتری بدهند. برای خرید قفلهای کتابی، سیلندر کامپیوتری، قفلآویز و... هم زیاد میآیند که روی هم رفته در ماه شاید به دو میلیون و 500 هزار تومان برسد. خدا را شکر میکنم. بالاخره با همین مبلغها هم زندگی میچرخد. از طرف دیگر تحصیلات بالایی ندارم و تا سیکل خواندهام. برای همین کار دیگری هم بلد نیستم و مجبورم با همین حرفهای که بلدم چرخ زندگیام را بچرخانم.»

شاهکلید وجود ندارد

حتما در فیلمها و زندگی روزمرهتان واژه شاهکلید را زیاد شنیدهاید. اما مثل اینکه شاهکلیدی که تصور میکنیم یکی از آن را همه دزدها در جیبشان دارند، افسانهای بیش نیست و واقعیت ندارد. چون آقامهدی کلیدساز بعد از خندیدن درباره این سوالی که به نظرش عجیب میآمد، گفت: «شاهکلید اصلا وجود ندارد. مثل ضربالمثل و افسانه فقط در دهان افتاده و دهان به دهان هم میچرخد؛ اما در واقعیت شاهکلیدی در کار نیست. شاید بعضی کلیدها باشند که به چند قفل بخورند؛ اما کلیدی که بخواهد به همه کلیدها بخورد وجود ندارد.»

آقا مهدی کلیدساز میدان انقلاب سر به زیر است و به رفت و آمدها کاری ندارد. انقلاب شلوغ است و پر رفت و آمد که اگر بخواهی به هر قدمزدنی سر بچرخانی روز گذشته و کارها روی هم تلمبار شده است. برای همین او با آرامش خاصی که در نگاه و کارهایش هست کلیدها را روی دستگاهش میگذارد و مشغول است. کاری که چند دهه است ادامه دارد و به نظر میرسد قرار است سالهای دیگر نیز به همین منوال بگذرد.

رابطه آقا مهدی و مشتریها

همدیگر را درک میکنیم

آقامهدی از مشتریهایی که دارد راضی است و میگوید: «مشتریهایم را اکثرا میشناسم و آنها هم متقابلا من را میشناسند. سر و کله زدن با مشتری هم سختی خودش را دارد. آنها توقع دارند کارشان سریع و بدون نقص انجام شود. اما به هر حال کار است دیگر، ممکن است کلیدی که ساخته شود به قفل نخورد و آنها مجبور باشند کلید را برگردانند و از من بخواهند کارشان را دوباره انجام دهم. در این دوره و زمانه که سر همه شلوغ است به هر حال سختشان است برای یک کلید بخواهند دو بار بیایند. آنها هم حق دارند. من هم حق دارم. اما هیچوقت این رفت و آمدها باعث تنش نشده و همدیگر را در این زمینهها درک میکنیم.»

برای باز کردن در خانه و خودورها محتاط هستم

از آقای جباری سوال میکنیم تا به حال شده برای باز کردن در خانهای برود و بعد از باز کردن آن با دردسر مواجه شود که پاسخ میدهد: «برای باز کردن در خانهها من خیلی محتاط هستم. برای همین قبل از اینکه در خانهای را باز کنم از همسایهها پرس و جو میکنم آیا این فردی که میخواهد برایش در را باز کنم میشناسند یا نه. برای همین در این باره برای من دردسری به وجود نیامده است. چون خودم مراقب هستم.» او ادامه میدهد: «در مورد باز کردن در خودرو هم همینطور، من سعی میکنم بیگدار به آب نزنم. اگر این کارها را نمیکردم که نمیتوانستم 56 سال در این شغل دوام بیاورم.»

آزاده باقری - خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها