ماجرا از این قرار بود که پس از تیراندازی در رژه، شبکه خبر در ساعت 9 و 23 دقیقه ارتباط زندهای با خبرنگار خود در اهواز برقرار کرد و از چند و چون ماجرا خبر گرفت. خبرنگار هم از نحوه عملیات تروریستی حرف زد و هم به کشتهشدگان اشاره کرد، اما عدهای یا نخواستند این اطلاعرسانی بموقع را ببینند یا اینکه ندیدند.
تلویزیون شبکه اجتماعی نیست
در همان چند ساعت پس از ماجرا حملات به سوی تلویزیون آغاز شد و زبان به نقد تلویزیون در نحوه خبررسانی باز شد. اما مشاهده مواجهه تلویزیون با موضوع نشان میدهد که باز هم کاربران شبکههای اجتماعی هیجانزده شدند و بیدقت مطلب منتشر کردند، حتی برخی توقع داشتند که آنتن رسانه ملی مانند صفحه شخصی افراد در شبکه اجتماعی راست و دروغ را منتشر کند در حالی که در عمل میان دو مدیوم رسانهای تفاوتهای بسیاری است. همچنین کارشناسان نیز معتقدند که عملکرد تلویزیون با رعایت جوانب باید صورت میگرفت. مرتضی غرقی میگوید: «در اطلاعرسانی مکتوب تلویزیون خوب عمل کرد یعنی اخبار صحیح و دقیق ارائه کرد ولی در بُعد تصویری من فکر میکنم تلویزیون خوب عمل نکرد که باید علل آن بررسی شود.» البته میتوان یکی از علل آن را حساسیت موضوع دانست و نمیتوان اننظار داشت برخورد با رویدادی مانند حادثه اهواز مانند برخورد با یک حادثه محلی و کوچک باشد. حسن قربانی، کارشناس رسانه نیز درباره برخورد با وقایعی مانند عملیات تروریستی اهواز گفت: «اصولا هر واقعهای برای هر رسانهای از یک منظر مهم است. اگر اتفاقاتی مانند دیروز رویداده باید برای انتشارش حتما موضوعاتی مانند منافع ملی، تمامیت ارضی و اهمیت عمومی و موضوعات دیگر را در نظر بگیریم و بر اساس این عوامل تنظیم و منتشر کنیم. ممکن است رسانههای خارجی با دیدگاههای خاص خود به موضوع نگاه کنند. آنها اخبار و اطلاعات را براساس منافع و دیدگاههای خود منتشر میکنند و ما هم بر اساس دیدگاههای خودمان! حالا بر اساس این موضوع صدا و سیما تلاش میکند بر اساس منافع ملی، تمامیت ارضی و اهمیت عمومی عمل کند. اگر اتفاقی افتاده صدا و سیما هم بر اساس این فاکتورها عمل کرده و نمیتوان خیلی ایراد گرفت.» البته در این موارد تنها رسانه نیست که اعمال نظر میکند، بلکه نهادهای بالا دستی نیز دستورالعملهایی برای ورود رسانه به ماجرا دارند. غرقی در اینباره گفت: «در مورد اتفاق اهواز ما باید حساب شدهتر و سریعتر عمل میکردیم هرچند من از پشتپرده بیخبرم که آیا شورای عالی امنیت ملی اجازه پخش خبر را داده بود یا اینکه ما خودسانسوری کردهایم، اما به عنوان مخاطب این روش خبررسانی را نپسندیدم.» البته این موضوع تازگی ندارد که در نحوه اطلاعرسانی منافع ملی و میهنی مورد توجه قرار گیرد و فقط محدود به ایران نیست، اما کاربران و مخاطبان ایرانی عادت کردهاند که بیاطلاع دست به قضاوت بزنند. غرقی یادآوری میکند که فشارها همواره از بیرون بر رسانهای مانند رسانه ملی که تنها تریبون جمهوری اسلامی برای انتشار خبر است وجود دارد: «اگر ما خودسانسوری کردیم که در مراحل بعد باید روش را اصلاح کنیم و اگر فشار از بیرون بوده که اجتنابناپذیر بوده و بعدا هم باز وجود خواهد داشت.» پروتکلهای رسانهای در همه جای جهان بر رسانهها حکم میراند و به نمونههای بسیاری میتوان اشاره کرد که پس از اتفاقاتی در حد عملیات اهواز رسانهها چطور وارد میدان شدند و چگونه انتشار اخبار را مدیریت کردند.
منافع ملی جلوتر از اطلاعرسانی
تروریستها و حامیان آنها میخواستند با استفاده از تیراندازی در یک مراسم ملی در سالروز آغاز جنگ تحمیلی توجه رسانهها را به خود جلب کنند و خب این موضوع میطلبید رسانه ملی به عنوان اولین رسانه و رسانههای مکتوب داخلی در انتشار خبر ملاحظه بیشتری داشته باشند تا مراسمی مانند رژه نیروهای مسلح در سالروز آغاز جنگ تحمیلی تحتالشعاع قرار نگیرد. مرتضی غرقی که سالها خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در سازمان ملل بوده، میگوید: «در خبررسانی باید جنبههای منافع ملی را در نظر بگیریم و شکی نیست که باید خبر ما جهتدار و دارای چارچوب باشد و حتما اولویتهای منافع ملی برایمان مهمتر است و حتما اطلاعرسانی مرحله دوم است، اما اینکه خبر را بهگونهای چارچوببندی کنیم که بخش اعظم خبر منتشر نشود، کار قابل قبولی نیست.» پس میبینیم که رعایت مصالح و اولویتهای ملی در انتشار یک خبر اهمیت بسیاری دارد هرچند رسانه ملی اولین رسانهای بود که از ابعاد این حادثه خبر داد و اطلاعات تکمیلی را به صورت مکتوب در اختیار مخاطبان خود قرار داد.
مشوش نکردن اذهان عمومی موضوعی است که در خبررسانی باید مورد توجه قرار گیرد. غرقی به این نکته اشاره کرده و میگوید: «در بحث اهواز طبیعی است که رسانهای مانند بی.بی.سی یا منوتو هیچ نگرانیای نسبت به آینده این کشور ندارند ولی ما نگرانی داریم و نباید خبری منتشر کنیم که اذهان عمومی را مشوش کند ولی آنها این نگرانی را ندارند و هر خبری را پخش میکنند. مخاطب باید بین نگرانی و محدودیتهای ما و آزادیهایی که آنها دارند تمایز قائل شود.»
تصاویر دلخراش را نباید منعکس کرد
یکی از خلآهایی که کارشناسان در نحوه پوشش حاثهای مانند اهواز به آن اشاره کردند بررسی عوامل و زوایای چنین رویدادی بود. این رفتار موجب میشد در طول فاصلهای که جزئیات حادثه در حال تکمیل شدن است مخاطبان با نظر کارشناسان از انگیزهها و علل وقوع عملیات تروریستی آشنا شوند. اردشیر زابلیزاده در اینباره میگوید: «در این اتفاق رسانههای خارجی وارد کار میشوند و قرائت خود را از موضوع مطرح میکنند و چقدر خوب که ما قرائت خودمان را به مردم میدادیم چون مردم میخواهند از جزئیات باخبر شوند. اما رسانه ملی و دیگر رسانههای اصلی نمیخواستند نگرانی بسرعت به جامعه منتقل شود که برخورد مناسبی است. اطلاعات دادن به مردم و تحلیل کردن در مرحله اول بسیار مهم است و نباید در این روند شکاف ایجاد شود. در مرحله اول رویداد را میگفتیم و در مرحله بعد دست به تحلیل میزدیم و مخاطب را پای رسانه نگه میداشتیم تا اطلاعات رویداد تکمیل شود. نباید فرصت را در اختیار رسانههای دیگر قرار میدادیم. در چنین موقعیتهایی رسانهها به فکر اذهان عمومی هستند که فکر درستی است. ولی نباید زمان را در اختیار رسانههای دیگر قرار داد زیرا در صورت از دست رفتن این موقعیت هر گفتمانی ایجاد کنیم در حرف رسانههای دیگر از بین میرود و اثربخشی خود را از دست میدهد.» از این رو عملکرد رسانه ملی در انتشار خبر به منظور انتقال نشدن تنش به جامعه یک اقدام مثبت بود. زابلیزاده به ماجرای انتشار تصاویر دلخراش از یک حادثه نیز اشاره کرد و گفت: «تصاویر دلخراش را نباید منعکس کرد و هیچ رسانهای این کار را نمیکند اما باید ابعاد موضوع را باز کنیم چرا که ما مورد ترور قرار گرفتهایم و از آنجا که در دنیا ایرانهراسی در حال ترویج است باید سریع به دنیا میگفتیم که مورد ترور واقع شدهایم.»
در ماجرای اهواز این باور وجود داشت که این اتفاق یک بعد امنیت ملی داشته و باید در رساندن خبر دقت لازم صورت میگرفته ولی برخی میگفتند باید اطلاعات حادثه بسرعت منتقل میشد. این صحبتها نقل شبکههای اجتماعی هم بود و کاربران واکنشهای متفاوتی به موضوع داشتند. اینکه گفته میشود در عصر شبکههای اجتماعی و رسانههای نو قرار داریم پربیراه نباشد هرچند رسانههای نو زمینه گسترش شایعه را فراهم میکنند و خب حضور بموقع رسانههای رسمی میتواند زمینه پخش نشدن شایعه را فراهم کند، غرقی میگوید: «اگر ما خوب اطلاعرسانی نکنیم به شایعه دامن زده میشود و زمینه سوءاستفاده رسانههای دیگر را فراهم میکنیم زیرا امروز دنیایی نیست که بخواهیم بگوییم فقط فیلمبردار صدا و سیما آنجا بوده بلکه قبل از پخش تلویزیون دهها نفر با تلفن همراه فیلم گرفتند و در فضای مجازی پخش کردند.» پس نشان میدهد هرکس خبر اول را منتشر نکند، هستند رسانههای جایگزینی که بخواهند خبر را به نفع خود مصادره کنند. غرقی در اینباره گفت: «نحوه رفتار کردن با او تعیین میکند که مخاطب به سمت رسانههای بیگانه برود یا نه! رسانههایی که در فضای مجازی بدون محدودیت مشغول فعالیتند.»
قید و بند رسانهای در موضوع امنیت ملی
حسن قربانی در ارتباط با مقایسهای که بین رویدادها صورت میگیرد گفت: «موضوعی مانند پلاسکو خیلی با موضوع امنیت ملی در ارتباط نبود بلکه یک نیمه بحران محلی بود اما موضوع اهواز با امنیت ملی در ارتباط بود. لذا هر رویدادی که با امنیت ملی مرتبط شود در انتشار با محدودیت و قید و بند روبهرو میشود. اگر این موضوع در آمریکا اتفاق افتاده بود هم رسانههای آنجا با این قید و بندها دست به انتشار خبر میزدند و حتی در جنگ اول و دوم آمریکا با عراق با قید و بندهایی اخبار را منتشر کردند.»
در مجموع به نظر میرسد نوع ورود رسانه ملی به ماجرای حمله تروریستی روز شنبه، ورودی متعادل بود که با رعایت جوانب احتیاط هم اطلاعرسانی کرد و هم خیلی زوایای آن را به منظور جلوگیری از تشویش اذهان عمومی باز نکرد و میتوان پیشبینی کرد که اگر طور دیگر به موضوع ورود کرده بود باز هم عدهای منتقد بودند و گلایه میکردند.
حسام آبنوس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد