محسن حاجی‌حسینی 66 سال می‌شود در یک مغازه 100 متری‌اش آهنگری می‌کند

دم آهنگری نیاوران گرم است

خیابان نیاوران، 70 چهره دارد. از آن خیابان‌های قدمت‌داری است که سرتان را به هر سمت بچرخانید با چشم‌اندازی خاص روبه‌رو می‌شوید. از یک سو مدرنیته و نوآوری و از سوی دیگر سنت و قدمت مانند دو روی سکه خودنمایی می‌کند.
کد خبر: ۱۱۶۲۶۷۸

گشت زدن در خیابان نیاوران که این روزها با خیابان شهیدباهنر شناخته میشود؛ هم فال است و هم تماشا. گذر از کنار مغازهها و دکانهای قدیمی شما را به سالهای دور میبرد مخصوصا وقتی در گذرتان یک آهنگری 66 ساله هم توی چشم بزند. دیوارهای سیاه شده از آهن داغ و تیرهای چوبی روی سقف بلند دکان آهنگری نیاوران قدمت بالایش را خواهی نخواهی به رخ میکشد. جای امیدواری است که هنوز میتوان صدای ضربههای قوی آهنگری را در پسکوچههای شهر شنید و عرق و عضلههای قوی مردانی را دید که ضربه زدن بر آهن داغ ورزیده شدهاند. دکان آهنگری محسن حاجیحسینی در گوشهای دنج از این خیابان قدیمی بیشتر از نیم قرن میشود که جا خوش کرده. جایی که از پدر به پسر رسیده است. 65 سال پیش آسیابی در این مکان گندم آرد میکرد. حالا این حرفه از پدر به پسر و از پسر به نوه رسیده و حاج محسن همراه برادرش حاج حسن و تنها پسرش جواد این آهنگری قدیمی را میچرخاند و معتقد است یکی از مهمترین دلایلی که باعث شده سالها این شغل پرسر و صدا در یکی از خیابانهای اصلی شهر بماند، مردم داریاش بوده که هر وقت شهرداری سری به این محله زده همسایهها و کسبه از رضایتشان نسبت به این شغل پرسر و صدا و صاحب خوش قلب و خوش خندهاش گفتهاند. برای همین هیچ بهانهای باقی نمیماند برای آنکه دم این آهنگری گرم نباشد.

دکان آهنگری محسن حاجیحسینی قبل از آنکه به خودش آهن داغ ببیند آسیابی در محله نیاوران بوده است. سپس پدر حاج محسن آسیاب را میخرد و به دلیل تجربهای که در بین آهنگران داشته آن را تبدیل به دکان آهنگری میکند. از آن سالها تا به امروز با آنکه مغازه آهنگری که این روزها میتواند مانند یک وصله ناجور در خیابان نیاوران خودنمایی کند؛ اما اخلاق گرم و مردمدار این خانواده باعث شده کسی از بودن آنها در این محل گلایهای نداشته باشد و تا به امروز با هم زندگی مسالمتآمیزی با باقی کسبه و مردم محل دارند.

شاید از این ملک قدیمی بروند

حاج محسن 63 ساله میگوید میخواهد این حرفه را به پسرش جواد واگذار کند و خودش بازنشسته شود؛ پسری که با وجود خواندن رشته مهندسی عمران نتوانسته کار متناسب با شغلش را پیدا کند و فعلا پیشه پدر را دنبال میکند. حاجیحسینی، مالک سرقفلی مغازه صد متریاش است و صاحب کل این ملک که یکمغازه الکتریکی و یک خانه را هم شامل میشود آن را چهار پنج سال پیش فروخته است و شاید تا چند وقت دیگر مالک اصلی بخواهد تغییرات اساسی به این زمینها بدهد و برای همین این آهنگر قدیمی بعد از سالها از این مکان کوچ کند. دکان آهنگری که به دلیل قدمتش مشتریهای خاص خود را دارد و همچنان سفارشهای در و پنجره و حفاظ قبول میکند.

خاک مرده پاشیدهاند

شکل و شمایل دکان آهنگری حاج محسن همچنان مانند قدیم است و حتی سقف چوبی و حالت شیروانی آن بسیار مورد توجه جوانکهای عکاس قرارمیگیرد و هر ازگاهی از او اجازه میگیرند از نمای قدیمی این دکان عکاسی کنند. حاج محسن میگوید: «در این خیابان از این ملکها کم نیست. ملکهایی که آنقدر «صاحب مرده، صاحب مرده» شدهاند که یا نمیتوانند تغییر کاربری دهند یا دیوار و سقفهایش روی هم آمده و ویران شدهاند. برای همین است که انگار بخشی از محله نیاوران را خاک مرده پاشیدهاند و باید برای آن فکری کرد. در صورتی که اگر میشد همین آهنگری را تغییر کاربری داد اجارهای که بابت آن میتوانستیم بگیریم خیلی بیشتر از درآمد الانش بود.»

همسایهداری ما را ماندگار کرده است

حاجمحسن راز ماندگاریاش در این محله را بهدلیل همسایهداری میداند و میگوید: «اگر همسایه من مهمان داشته باشد و به من بگوید تا مهمان من هست مراعات کن، ما هم کارمان را طوری تنظیم میکنیم تا مهمان همسایه هست سر و صدا ایجاد نکنیم. در این سالها از نظر همسایهداری همه چیز را رعایت کردهایم. برای همین هر بار که شهرداری برای بازرسی آمده تا ببیند شغل ما در این محل مزاحمت ایجاد میکند یا خیر تمام همسایهها رضایت به بودن ما دادهاند. در این سالها چندینبار شهرداری برای تغییر کاربری آمده و گفته این شغل مزاحم به حساب میآید؛ اما بعد از تحقیقاتش متوجه شده که ما با کسی کاری نداریم. در کل این سالها به این نتیجه رسیدهایم که با مردمداری و همسایهداری میشود پایدار ماند. برای همین همصنفهای من همه تعجب میکنند چطور وقتی تمام این مشاغل مزاحم از شهر خارج شدهاند ما هنوز در اینجا ماندگار هستیم.»

بازار خراب است

او میگوید اگر مالک زمین سرقفلی را بخرد نمیماند و میرود: «وقتی مالیات بر دارایی اینجا به دلیل آنکه شمیران است و برِ نیاوران بالاست و با صاحب ملک بودن و صاحب سرقفلی بودن کاری نمیشود کرد. الان هم صاحب ملک میخواهد سرقفلی را بخرد؛ اما امروز و فردا میکند و میخواهد به ما قیمت بدهد. اگر سرقفلی را بخرد از اینجا به یک مکان دیگر میرویم. درآمد آنچنانی نداریم که بخواهیم برای ماندن سر و دست بشکنیم. کاری به آن صورت وجود ندارد.

آنچه سفارش میگیریم حفاظ، در آپارتمان، پنجره، نرده آهنی و... است که به دلیل سابقه قدیمی که داریم به ما میدهند. من در اینجا از آهن فابریک استفاده میکنم. کار تمام شده را بدون آهن خردهها روی باسکول میگذارم و همان را برای مشتری حساب میکنم. اگر از اینجا بروم برای خودم یک پاتوقی در این محل دست و پا میکنم تا با همسایهها و هم محلیهای قدیم همچنان در ارتباط باشم؛ همسایههایی که من را در اینجا ماندگار کردهاند.»

مهمترین جذابیت آهنگری چیست؟

آهنگری هنر است

جواد حاجیحسینی هم چند سال میشود در کنار پدر و عمو کار و فعالیت میکند. با آنکه مهندس عمران است؛ اما ترجیح داده وارد پیشه پدر شود و میگوید: «من مهندسی عمران خواندم. مدتی هم سر ساختمان کار کردم؛ اما چون سرمایه میخواست دیدم نمیتوانم در آن کار بمانم وارد حرفه پدرم شدم. همسرم در ابتدا چندان تمایل نداشت. اما به هر حال کنار آمد و الان هم مشکلی با شغل من ندارد. پسرهای جوان امروزی دنبال کارهای راحتتر هستند. این کار سختی خودش را دارد. کار با آتش و آهن آسان نیست. من از بچگی با دنیای این کار آشنایی داشتم. آهن سرد وقتی گرم میشود به آن میتوان شکل داد و وقتی نتیجه کار را میبینی آنوقت است که لذتبخش میشود. برای همین به نظر من آهنگری یک نوع هنر به حساب میآید. من هم وقتی جوانتر بودم فکر نمیکردم روزی وارد این کار شوم.» او میگوید اگر محل کارشان تغییر کند کارهای مدرن را در کنار کار سنتی اضافه خواهند کرد: «اگر به خارج از شهر برویم از حالت کار سنتی صرف بیرون میآییم و در کنار این کار، کار مدرن را هم وارد کنیم تا بتوانیم در بازار این روزها بمانیم و رقابت کنیم. در غیر این صورت نمیشود سرپا ماند.»

آزاده باقری

خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها