زنگ انشاء

پولدار شدن چه آسان!

به نام خداوند رنگین کمان
کد خبر: ۱۱۶۱۲۸۸

با عرض سلام خدمت معلم مهربانتر از جانم و سایر همکلاسیهای عزیزم. امروز میخواهم در مورد فصل تابستان و نحوه گذراندن آن برای شما اسب قلم را بر صحرای سپید کاغذ بدوانم ... یک روز پدرمان با یک جعبه کیک یزدی وارد خانه مان شد و لبخند زنان به همه ما تبریک گفت. مامان عذرایمان گفت: خیر باشد، شیرینی چی است؟

بابایمان گفت پولدار شدیم. مامان عذرایمان گفت: چه جوری؟ بابایمان گفت: ما از امروز یک ماشین 40 میلیون تومنی داریم.

مامانمان گفت: ذلیل نشی مرد قرار بود اون وامت جور شد بریم بذاریم رو پول پیش خونه، رفتهای توپ بستهای تویش و پرایدمان را عوض کردی؟

بابایمان لبخند زنان گفت: نه عذرا جان همان پرایدمان خودش 40 میلیون تومن شده است و ما از امروز سوار یک ماشین 40 میلیون تومنی میشویم و تقریبا پولدار محسوب میشویم. بعد هم به من گفت محمدجواد باباجان ناهارت را که خوردی یک تشت آب کن با مایع ظرف شویی برو حسابی ماشین زبانبسته را بشور ما پولداریم خدا را خوش نمیآید که این بیزبان چرکولی باشد. ما هم با اهتمام و جدیت تمام ماشین 40 میلیون تومنیمان را شستیم و برق افتاد.

ما قرار است با این خودروی 40 میلیون تومنی به سفر شمال و مشهد هم برویم و کولر هم روشن کنیم و موزیک مجاز هم گوش کنیم و توی تونلها هم جیغ بزنیم. ما در سال تحصیلی جدید یک پولدار هستیم و بابایمان میگوید: انگاری از وقتی پراید شده 40 میلیون تومن برکت کرایهها هم بیشتر شده و حتا مسافران هم با احترام بیشتری در را میبندند. این بود انشای من در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید. والسلام نامه تمام

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها