یادداشت:

منطق لیلاگری

اگر این شب‌ها بیننده سریال «پدر» باشید، حواشی و نقدهای آن را هم شنیده‌اید. یکی از مواردی که از همان روزهای اول به عنوان نقطه ضعف قصه این مجموعه مطرح شد، اصرار لیلا برای ابراز علاقه و ازدواج با حامد و حتی درخواست ملتمسانه‌ از پدر او بود.
کد خبر: ۱۱۵۸۵۶۳

عدهای این کنش را دور از ذهن و برخی دیگر پایین آوردن شأن زن میدانند، اما کافی است سرنخ شخصیت لیلا را از همان قسمتهای نخست در دست بگیریم تا منطق سرسختی او برای رسیدن به خواستهاش برایمان نمایان شود و این نیازمند آن است که یک سریال را با جهانی بشناسیم که مختصاتش در فیلمنامه و در نهایت اجرای آن تعریف شده است. در اینجا اگر شخصیتپردازی لیلا را از روز اول ببینیم و کنش و واکنشهایش را نسبت به اطرافیان و رخدادهای زندگیاش نظاره کنیم، شاهدیم که رشته پیوند میان تمامی آنها نوعی بیباکی و اعتمادبهنفس است. او کسی است که خطر میکند و از بروز خود ابایی ندارد؛ نمونههای غیرعقلانی‌‌اش را میتوان در سکانس نه چندان خوبِ آتش زدن ماشین و یا بارها توبیخ شدنش در دانشگاه دید، سکانسهایی که به ما درباره این شخصیت نشانیهای دقیقی میدهند. چنین کسی وقتی عاشق میشود، بیمهابا دل به حادثه میزند و انتخاب و خواهشش نیز از سر اعتمادبهنفس و احساس برابری است. البته در این مسیر تصمیمهایی میگیرد که قطعا مطابق ناپخگیهای دختری است که بتازگی از نوجوانی به جوانی گذر کرده. حال اینکه در جهان فرامتن، شیوه بیان او به مذاق بسیاری از ما خوش نیاید، آن را مطابق فرهنگمان ندانیم و دور از ذهن و تابوشکنانه تصور کنیم، سلیقهای است اما این عملکرد مطابق جهانبینی لیلای قصه «پدر» و از کسی چون او پذیرفتنی است.

نوشین مجلسی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها