نگاه روز

لطفا خبرنگاران را نپیچانید!

دفترچه انشایم را از همان اول سال به مادرم گفتم صد برگ بخرد. انشا زیر چهار صفحه نداشتم و هرچقدر ریاضی‌ام مزخرف بود و متنفر بودم ازش عاشق فارسی و انشا بودم. تمام انشاهای بچه‌های فامیل را هم می‌نوشتم و هیچ رنجی ندارم که با نوشتن از بین نرود.
کد خبر: ۱۱۵۸۱۶۷

یک سالی میشود که توی روزنامه جامجم مشغولم و قبلترها هم برای مطبوعات مینوشتم اما حضور فیزیکی در آنها نداشتم. اما الان یک سالی است که در روزنامه جامجم از نزدیک با ریزهکاریهای روزنامهنگاری و خبرنگاری آشنا شدهام. چند سالی هست که هر از گاهی به مناسبتهای گوناگون مورد مهر و محبت خبرنگاران مطبوعات قرار گرفته و گپوگفتی داشتهام. بعضی وقتها حوصله نداشتهام و به اصطلاح پیچاندهام و توی این یک سال از همه آن پیچاندنها پشیمانم. خبرنگاری شغل سختی است. وقتی خبرنگاری وعده میکند که بیاید یا تماس بگیرد و تو به او قول میدهی و بعد به هر دلیلی«نه» میگویی تو فقط یک نه ساده گفتهای و شانه خالی کردهای ولی حواست نیست تمام برنامه آن روز خبرنگار را به هم ریختهای و مجبورش کردهای کل پروسه انتخاب شخص گفتوگودهنده و انتخاب سوال و ساعت و هماهنگی و تنظیم و تایپ را بههم بریزد و همین یعنی تزریق استرس به دوست خبرنگارت ... سختی خبرنگاری به همین است که از طرف بعضی مردم سفارشینویس و قلم به مزد میبینندشان و از طرف بعضی مسئولان هم جماعت علاف و آویزانی دیده میشوند که موی دماغند و مانع پیشرفت. اما این یکسال با چشم و دل دیدهام که همکاران نازنینم برای تهیه یک صفحه مطلب از لحظه تولد سوژه تا نوشتن و تایپ و نمونهخوانی و صفحه بستن چه چرخه نفسگیری را پشت سر میگذارند تا شما مخاطب نازنین کنار میز صبحانهات همانطور که لیوان چای شیرینت را سر میکشی تورقی بکنی و مطلبش به چشمت بیاید. خبرنگارها نه مرض دارند نه آویزانند نه قلم به مزد. قشر دغدغهمند و زحمتکشی هستند که با کلمهها رفیقند و با چیدن آنها کنار هم دردهای جامعه را مینگارند و روایت میکنند. این جماعت دوست داشتنی را بیشتر دوست داشته باشیم به نفع همه است ...

حامد عسگری

شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها