پای حرف‌های حمید عرب‌لین، تاریخ زنده عکس زیارتی

مو تو نخِ اون گنبدِ طلایُم

عکس‌های زیارت مشهد مقدس حالا پای ثابت عکس‌های آلبوم خانوادگی است. عکس‌هایی که سابقه‌ای نزدیک به یک قرن دارد. اولین کسانی که شروع به عکاسی در اطراف حرم از زائران کردند، عکاسان فوری بودند. آنها عکاسخانه نداشتند و به صورت سیار در اطراف حرم امام رضا(ع) فعالیت می‌کردند، دوربین‌های آنها جعبه‌ای یا فوری بود! مشتریان را به پشت‌بام‌ خانه‌های اطراف حرم، جایی که نمای خوبی داشته باشد می‌بردند و از مردم طوری که حرم در منظره پشت سر آنها قرار می‌گرفت، عکس می‌گرفتند، اما حمل دوربین سنگین و ابزار کار و لنزهای نامناسب مشتری و عکاس را راضی نمی‌کرد و از این‌رو مونتاژ عکس مورد استقبال قرار گرفت. عکس حرم و زائران را به صورت هلال محو چاپ می‌کردند و بعد از آن بود که مونتاژ عکاسی با پرده‌های نقاشی شده باب شد، چیزی که تبدیل شد به یک نوستالژیک پر رنگ و حک شد در خاطره جمعی ایرانیان.
کد خبر: ۱۱۵۵۵۲۸

آلبومهای رنگ و رو رفته عکسهای خانوادگی پر است از عکسهایی از زیارت حرم

امام رضا(ع)، عکسهایی که بخش پر رنگی از خاطره جمعی ایرانیان است. هنوز هم که هنوز است میتوان برخی از این آتلیهها را در اطراف حرم پیدا کرد، آتلیههایی که با وجود هجوم تکنولوژی عکاسی دیجیتال و مجهز شدن همه موبایلها به دوربینهای پیشرفته هنوز هم مرسوم است و به نوعی به سوغاتی از مشهد مقدس تبدیل شده است.

همین آلبومها و عکسهای سیاه و سفید و تاخورده درون آلبومهای خانوادگی است که مشخص میکند عکاسی زیارتی از دل عامه مردم برآمده است و با معنویت مردم در ارتباط است و به همین دلیل نمیتوان آن را یک عکاسی ساده قلمداد کرد. حتی این عکسها، سوغات مشهد محسوب میشدند و برای مردم مقدس بودند. از سوی دیگر بررسی درباره این نوع عکاسی میتواند پاسخگوی فرهنگ عامه باشد و از نظر مردمشناسی، جامعهشناسی و تغییر نوع پوشش مردم مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. عکاسی زیارتی دارای نوآوری، نورپردازی و همچنین مشتریان خاص خودش هم بوده است و عکاسان آن را به شیوه شاگردی کردن و با انجام کارهای مختلف، مرحله به مرحله فرا میگرفتند.

هر چند حمید عربلین را تنها بازمانده نسل قدیم عکاسان مشهدی میدانند، اما او سند زنده تاریخ عکاسی زیارتی است. او درباره حکایت ورودش به این عرصه میگوید: «پدربزرگم نقاش صحن و سرای حرم مطهر رضوی بود و پدرم نیز علاقهمند به هنر عکاسی. این یعنی ریشههای این هنر در خانواده ما خیلی عمیق است.» وی ادامه میدهد: «پدرم برای آموختن عکاسی سراغ استاد محمدی میرود که عکاس حرفهای در عبدالعظیم تهران بود و از او درخواست میکند زیر و بم این هنر را به وی بیاموزد. محمدی هم به شرط اینکه پدربزرگم پردهای از حرم و بارگاه حضرت رضا(ع) برایش نقاشی کند، این آرزو را اجابت میکند. پدرم پس از طی دورهای یکماهه نزد وی، از سال 1319 تا 1353به صورت حرفهای در سبک عکاسی فوری مشغول به کار بود.»

سوغات کارت پستالی مشهد

زمانی که پدرم شروع به عکاسی کرد، دورانی بود که عکاسهای دور حرم با دوربینهای فوری کنار خیابان از زوار عکس میگرفتند. تا قبل از سال ۱۳۴۰ محل کار این عکاسان فوری در محدوده حرم تا فلکه آب و از آن طرف تا بالاخیابان بود. پردهها حالت نمایشی داشتند. ضامن آهو، ضریح مطهر، گنبد و بارگاه و... پردههای نقاشی را برای جلب مشتری در مسیر رفت و آمد زائران قرار میدادند و جالب است که بعضی از زوار هنگام عبور به پرده نقاشی برای تبرک دست میکشیدند و آن را میبوسیدند. از همان نقاشیهای روی پرده، سایز کارت پستالیاش را هم داشتیم. روش کار به این شکل بود که با دوربین فوری عکس سه در چهار مشتری را جداگانه میگرفتیم. دور نگاتیوش را قیچی میکردیم و روی نگاتیو، نقاشیهایی از حرم قرار میدادیم و دوباره از آن عکس میگرفتیم.

منظرهها را هم خودمان انتخاب میکردیم. عکسی که ظاهر میشد زائر را در کنار گنبد و گلدستهها یا ضریح یا یکی از صحنها نشان میداد و اصطلاحا به عکس کارت پستالی حرم معروف بود.

تاریخ در عکاسخانه

هر کدام از عکسهایی که عربلین سالها روی دیوارها یا در پستوی عکاسخانهاش عاشقانه از آنها نگهداری کرده، برای خود داستانی دارد. «یکی از بهترین عکسهایم عکسی است که از یکی از دوستانم در حال بوسیدن گنبد آقا گرفتم در حالی که تصویرش در طلاکاریهای براق گنبد منعکس شده. دیگری عکسی است که از یک ترکمن که دوست پدرم بود و گاهی به ما سر میزد با لباس محلی و کلاه و ساک دستی مخصوص خودش گرفتم. یکی دیگر از عکسهایی که خیلی دوستش دارم و حس و حالش را هیچوقت فراموش نمیکنم عکسی است که از عمویم گرفتم. دهه محرم بود. هیات ترکها از جلو باغ نادری رد میشدند. دستهای هم را گرفته بودند و به رسم خودشان عزاداری میکردند. عموی کوچکم را در میان عزاداران دیدم در حالی که هیچ توجهی به اطرافش نداشت و اشکش جاری بود. از جلوی باغ نادری هیات ترکها را زیر نظر داشتم و بالاخره نزدیک حرم موفق شدم عکس عمویم را بگیرم در حالی که خودم هم تحت تاثیر حال و هوای آن روز اشک میریختم. این عکس را خیلی دوست دارم. یکی از عکسهایی که علاقه خاصی به آن دارم تصویری است از ضریح مطهر در سال ۱۳۳۸ که یک روز از صبح تا شب وقت صرف رنگآمیزیاش کردم، همچنین تصویری از حرم مطهر در سال ۱۳۵۳ پیش از احداث زیر گذر و زمانی که هنوز فضای سبز اطراف حرم وجود داشته است.»

آلبوم؛ نوستالژی گمشده

عربلین هنوز عاشق کارش است و مانند اغلب عکاسان همنسلش، دل خوشی از دوربینهای دیجیتال امروزی ندارد و معتقد است دوربینها و موبایلهای امروزی لذت عکاسی را به کلی از بین بردهاند. او معتقد است عکسهای قدیمی روح دارند و زندهاند. خیلی زندهتر از هزاران عکسی که این روزها همهمان با گوشیهای موبایل از خودمان ثبت میکنیم و به سرعت به فراموششان میسپاریم. او مثل همه همنسلانش دچار نوستالژی آلبوم عکس است: «حالا به دست آوردن همه چیز آسان شده. آن وقتها ظهور یک عکس ساعتها زمان میبرد و سختیهای زیادی داشت. در عوض وقتی عکس ظاهر میشد کیف میکردیم. تمام خستگیمان در میرفت. چیزی که راحت به دست بیاید، ارزشی ندارد. نسل جدید مثل ما از عکاسی لذت نمیبرند. قدیم توی مغازهمان روزی حداقل دو سه تا آلبوم میفروختیم و چند حلقه فیلم ظاهر میکردیم. مهمانی که میرفتیم مینشستیم و با هم آلبومهای خانوادگی را تماشا میکردیم. خاطراتمان را مرور میکردیم و خوش بودیم. اما حالا توی کمتر خانهای آلبوم پیدا میشود.»

امید رحمانی

فرهنگ

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها