در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
لرزش انگشتان دست یا دیگر اعضای بدن حتی در زمان استراحت، کند شدن حرکات، دیر واکنش نشان دادن بدن نسبت به اتفاقات ناگهانی و مشکلات مربوط به حافظه و در نهایت زوال عقل میتواند زندگی روزمره فرد را مختل کند. متاسفانه این بیماری تاکنون درمان قطعی نداشته و فقط میتوان عوارض را کنترل کرد یا ظهور آنها را به تعویق انداخت. اما بتازگی محققان ایرانی روشی یافتهاند تا این بیماری با کمترین عوارض ممکن قابل درمان باشد و روال طبیعی را بار دیگر به زندگی فرد باز گرداند.
خالصسازی سلولهای مفید
پارکینسون یکی از بیماریهای دستگاه عصبی مرکزی است که بر اثر تخریب سلولهای ترشحکننده دوپامین (سلولهای دوپامینرژیک) مغز میانی ایجاد میشود. در واقع مهمترین عارضه برای ایجاد بیماری پارکینسون از دست رفتن نورونهای ترشحکننده سلولهای دوپامین است.
تاکنون تلاشهای فراوانی برای درمان این بیماری به کمک تمایز سلولهای بنیادی جنینی به سلولهای ترشحکننده دوپامین صورت گرفته است، اما حضور سلولهای بنیادی تمایز نیافته یا پیشسازهای تقسیمشونده سلولهای عصبی کارایی و امنیت پیوند سلولهای حاصل از تمایز را کاهش میدهد. چنین پژوهشی برای خالصسازی سلولهای دوپامینرژیک جوان حین تمایز آزمایشگاهی مناسب است و میتواند افقهای جدیدی در سلولدرمانی پارکینسون ایجاد کند.
دکتر کوروش شاهپسند، مدیر مرکز مغز و علوم شناختی در پژوهشگاه رویان، درباره رویکرد تازهای که سلول درمانی پیش روی محققان برای درمان بیماری پارکینسون گذاشته است، به جامجم میگوید: در این مجموعه محققان و متخصصان مغز و اعصاب، علوم اعصاب و علوم شناختی از زوایای مختلف در مورد انواع بیماریهای مغز و اعصاب مطالعه میکنند. یکی از این بیماریها پارکینسون است که در آن سلولهای ترشحکننده هورمون دوپامین از بین میروند و مغز با کمبود هورمون دوپامین مواجه میشود. این اتفاق عوارضی همچون افسردگی و اختلالات رفتاری و حرکتی و دیگر مسائل را به همراه دارد. یکی از روشهای درمان پارکینسون این است که سلولهای پیشساز نورونهای ترشحکننده دوپامین را به شکلی طراحی و به بیمار تزریق کنند که دوپامین به میزان کافی در مغز ترشح شود.
درمان سلولها با عوارض جانبی کمتر
مشکلی که در سلول درمانی پارکینسون و دیگر بیماریهای عصبی وجود دارد، این است که سلولهایی که قرار است تزریق شوند، همگن نیستند. یعنی بعضی از این سلولهای بنیادی پیشساز نورونهای دوپامین و بعضی از آنها سلولهای بنیادی تقسیمشونده هستند.
دکتر شاهپسند نحوه مطالعه و آزمایش روی این روش را این طور توضیح میدهد: وقتی سلولها به مغز بیمار تزریق میشود، سلولهایی که همچنان به تقسیم ادامه میدهند و به سلولهای دلخواه ما متمایز نمیشوند، در مغز تومور تشکیل میدهند. بنابراین ممکن است عوارض شدیدی به همراه داشته باشند که حتی منجر به مرگ فرد بیمار شود.
محققان پژوهشگاه رویان ردهای از سلولهای بنیادی جنینی را با پروتئین فلورسانت سبز نشانهگذاریکردهاند که با بیان یک پروتئین خاص (Lim homeobox Transcription Factor 1 alpha) خود را نشان میدهد. این پروتئین به وسیله سلولهای جوان ترشحکننده دوپامین طی تمایز سلولهای پرتوان به دوپامینرژیک بیان میشود. سپس با شناسایی و جداسازی این سلولها به دنبال نشانگر سطحی در آنها گشتند که مختص سلولهای مذکور باشد. این کشف کمک میکند تا از مجموعه ناهمگن سلولهای بنیادی، سلولهای مفید را جدا و خالصسازی کنیم.
به کمک این تکنیک مجموعهای خالص از سلولهایی داریم که میتوانند در درمان بیماری پارکینسون مفید باشند و عوارض جانبی از جمله تشکیل تومور را هنگام سلولدرمانی نداشته باشند. در این مرکز روی بیماریهایی مثل آلزایمر و آسیبهای ناشی از قطع نخاع نیز مطالعه میشود و روی مدلهای حیوانی آزمایشاتی انجام شده است. در تحقیق روی آسیبهای نخاعی از سلولهای بنیادی مغز میمون استفاده و به نخاع آسیبدیده تزریق میشود. این آزمایش نتیجه موفقیتآمیزی داشت و امید است در آینده نزدیک در مرحله مطالعات بیمارستانی روی انسان نیز انجام پذیرد.
این مطالعات از موضوعات جدید و چالشهای امروز دنیای پزشکی است که در همه جهان محققان و پژوهشگران بهدنبال راهحلهای تشخیص و درمان این مسائل هستند. در مواردی مثل درمان آسیبهای قطع نخاع نیز عوارض جانبی هنوز زیاد است و تاکنون درمانش در جهان موفقیتآمیز نبوده است. اما به گفته
دکتر شاهپسند، پژوهشگران درمرکز مغز و علوم شناختی در پژوهشگاه رویان بهدنبال توسعه روشهای نوین با حداقل عوارض جانبی برای درمان هستند. برای توسعه و تکمیل چنین تحقیقاتی، این مرکز و پژوهشگاه رویان که فعالیتهای بیبدیل در سطح جهانی انجام میدهند، نیاز به همیاری افراد برای انتقال آزمایشها به مرحله بالینی دارند.
سلول درمانی، روش نوین پزشکی ترمیمی
حدود 50 سال است که پزشکان بعد از انجام شیمی درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان که در طول این فرآیند تعدادی از سلولهای خونساز بدن را از دست میدهند، از پیوند سلولهای بنیادی استفاده میکنند. سلولهای بنیادی خونساز از منشا سلولهای خود فرد یا دهنده غیرخودی برای درمان نارساییهای تولید سلولهای خونی در مغز استخوان استفاده میکنند.
امروز مطالعات جدیدتر نشان داده است که از روش سلول درمانی علاوه بر درمان بیماریهای خونی، میتوان برای درمان بیماریهایی که در آنها بخشی از عملکرد بافتهای مختلف بدن از دست میرود نیز استفاده کرد. در این روش بعد از مشخصشدن منبع سلولی که ممکن است مغز استخوان، قلب، بافت عصبی یا سایر بافتهای بدن باشد، ابتدا یک نمونه بافت مورد نظر تهیه شده و سپس سلولهای درمانکننده آن جدا شده و بافت آسیبدیده ترمیم میشود. این روش با عنوان مهندسی بافت یا پزشکی ترمیمی نیز شناخته میشود و درمانگر با توجه به نوع بیماری و شرایط بدن فرد، از سلولهای بدنی یا سلولهای بنیادی برای ترمیم بافتها استفاده میکند. از طرف دیگر سلولهای بنیادی در بازسازی و ترمیم بافتهای مختلف بدن که ممکن است بر اثر جراحت آسیبدیده باشند، نقش دارند.
انواع سلولهای بنیادی
سلولهای بنیادی در واقع سلولهای مادر هستند که توانایی تبدیل به همه سلولهای بدن را دارند و در بازسازی و ترمیم بافتهای مختلف به کار میآیند. به همین دلیل این سلولها بهترین انتخاب برای سلول درمانی به شمار میروند و میتوان آنها را در حد بالا تکثیر و متمایز کرد.
سلولهای بنیادی با توجه به منشا جداسازی، قدرت تکثیر و توان تمایزی تقسیمبندی میشوند. سلولهای بنیادی جنینی، سلولهای بنیادی جدا شده از سقط جنین، سلولهای بنیادی خون بند ناف و سلولهای بنیادی بزرگسالان از انواع سلولهای بنیادی است که بسته به نوع بیماری، برای سلولدرمانی میتوان از آنها استفاده کرد. این سلولها بسته به نوع نیاز خارج از بدن فرآوری شده و برای ترمیم بافت و اعضای بدن مورد استفاده قرار میگیرند.
سپیده شعرباف
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد