احمدرضا پاهنگ و حسین همازاده برای راه‌اندازی کسب و کارشان از تهران کندند و ساکن روستا شدند

دام‌پروری با تحصیلات عالیه

در روزگاری که خیلی از جوان‌ها آرزوی شغل فرهنگی، پشت میز‌نشینی یا ساکن پایتخت بودن را دارند، احمدرضا پاهنگ و حسین همازاده همه اینها را رها کردند، به اصفهان رفتند و زمینی را در یکی از شهرهای کوچک این استان خریدند تا کسب و کار خودشان را راه بیندازند؛ یک دامداری و مرغداری کوچک که وجه تمایزش با نمونه‌های مشابه تولید محصول سنتی و ارگانیک است. کاری که استارتش حدود یک سال قبل زده شد و حالا خیلی زود به بازدهی رسیده است.
کد خبر: ۱۱۵۰۴۹۹
دام‌پروری با تحصیلات عالیه

احمدرضا پاهنگ 31 ساله است و کارشناسی ارشد سیستمهای هوشمند از دانشگاه امیرکبیر دارد و حسین همازاده 33ساله و دانشجوی دکترای جامعهشناسی سیاسی. احمدرضا میگوید: «ماجرا خیلی ساده شروع شد. ما هشت سال همکار بودیم و کار فرهنگی میکردیم، در واقع مستند میساختیم، اما با مسائل اقتصادی کشور هم آشنا بودیم و میدانستیم چقدر از بنگاههای تولیدی در شرایط اقتصادی فعلی از کار افتادهاند. در این شرایط که اوضاع کشور در تولید بدتر و پیچیدهتر میشد تصمیم به راهاندازی یک کسبو کار سالم مرتبط با تغذیه گرفتیم. شاید مهمترین دلیلش، توصیفاتی بود که درباره وضعیت غذا شنیده بودیم و میخواستیم غذاهای ارگانیک و سالم هم برای مصرف خود و هم دیگران تولید کنیم.»

قدمهای بعدی کمابیش برای احمدرضا و حسین مشخص بود؛ پیدا کردن یک زمین مناسب، سرمایهگذاری، خرید دام و شروع کار... «خوشبختانه دوستانی داشتیم که در زمینه تولید گوشت سالم کار میکردند و در تمام مراحل کار از آنها مشورت گرفتیم. در کنار این مشورتها، سعی داشتیم مرتب اطلاعاتمان را به روز کنیم و از کتابها و مقالات مرتبط برای بهتر شدن کارمان بهره بگیریم.»

امید از زمین میروید

احمدرضا پاهنگ و حسین همازاده در قدم اول، زمینی به وسعت 50 هکتار اجاره کردند؛ زمینی که نه آب داشت، نه برق و نه گاز. حتی موبایل هم آنتن نمیداد. تنها نقطه امیدبخش، قناتی در بالای زمین بود که آن هم مدتها بود لایروبی نشده بود. اما احمدرضا و حسین زمین را احیا کردند و با صرف هزینه و تلاش زیاد قنات را که غیر قابل استفاده بود به حجم آب مناسبی رساندند. حالا تمام آب مورد نیاز زمین از این قنات تامین میشود؛ آبی که احمدرضا میگوید بسیار غنی، با کیفیت و سرشار از املاح معدنی است.

حسین به منطقه آشنایی نسبی داشت؛ او بعد از راهاندازی این کسب و کار، خانهاش را در تهران فروخت، شغلش را رها کرد و به همراه همسر و دو فرزند و پدر و مادرش به روستا نقل مکان کرد تا دوشادوش کارگران دامداری و مرغداری کوچکشان را پیش ببرد. همین همت بلند و ایستادن پای کار باعث شد کار سرعت بگیرد و از خرداد 96 تا امروز به بازدهی مورد نظر حسین و احمدرضا برسد. حالا آنطور که احمدرضا میگوید 200 مشتری ثابت دارند و در فکر تاسیس یک فروشگاه دائمی در تهران هستند: «ما از ابتدا بنا را گذاشته بودیم بر فروش اینترنتی. از اقوام خودمان هم شروع کردیم و کمکم کار را توسعه دادیم. ایده اولیهمان پرورش گوشت گوسفند بود، اما بعدا به پرورش مرغ و خروس و ماهی هم رسیدیم و حالا تخم مرغ و لبنیات هم تولید میکنیم.»

بازگشت به عصر نیاکان

احمدرضا و حسین که پیش از این هیچ سر رشتهای از دامداری و مرغداری نداشتند، برای شروع یک گله با 200راس دام خریدند و کمکم تعداد را افزایش دادند. در کنار گسترش کارشان اما شروع به اصلاح نژاد گله هم کردند تا با شرایط بومی منطقه سازگاری بیشتری پیدا کنند. احمدرضا میگوید: «کسب و کار ما با آزمون و خطا شروع شد و پیش رفت. تا میتوانستیم مطالعه و مشورت و برای این آزمون و خطا هزینههایی هم پرداخت کردیم اما بالاخره به مدل علمی و سنتی خودمان رسیدیم. در حال حاضر کل سیستم نگهداری ما سنتی است. سوله نداریم و حیوانات را در «کنده» نگهداری میکنیم. تکنولوژی «کنده» مربوط به هفتاد هشتاد سال قبل است. در آن زمان مردم برای در امان ماندن دامها از گرمای تابستان و سرمای زمستان دل کوهها را به شیوه خاصی میکندند و راههای هوایی در آن تعبیه کرده و دام را در آنجا جای میدادند.»

از طرف دیگر، تامین آب، آن هم در اقلیم اصفهان کار راحتی نبود. باید آب را از قنات به زمین منتقل میکردند و برای دپوی آن استخر میساختند؛ چالشی که البته به یک فرصت تبدیل شد: «دیدیم فرصت خوبی است که از استخر برای پرورش ماهی قزلآلا استفاده کنیم و حالا ۵۰۰۰ قطعه ماهی در استخرمان داریم که فضولاتشان به درد کشاورزی میخورد و گوشتشان را هم برای فروش به بازار عرضه میکنیم.»

به ذائقهمان احترام بگذاریم

کیفیت، اساس کسب و کار احمدرضا و حسین است؛ حسین میگوید: «ما تلاش داریم ذائقهسازی کنیم و ذائقه مردم را به سمت غذای بهتر و سالمتر ببریم. لبنیاتی که از دامهایمان میگیریم با کیفیت اصلی و بدون هرگونه مواد افزودنی هستند و تازه بعد از خوردن آنها متوجه میشویم طعم اصلی لبنیات چیست. این چیزی است که ما به دنبالش هستیم. ما حتی این ظرافت را در کار خود در نظر میگیریم که حیوان را جلوی دیگر حیوانات ذبح نکنیم، قبل از ذبح به او آب بدهیم و رو به قبله ذبحش کنیم. اینها چیزهایی است که غذا را حلال و طیب میکند و ما معتقدیم در کیفیت غذا اثرگذار است.»

از احیای نژادهای بومی تا پرورش سنتی

احمدرضا و حسین برای اجاره زمین و تهیه زیرساختها نزدیک به ۲۵۰ میلیون تومان هزینه کردند و همین اندازه هم هزینه خرید دام شد. حسین میگوید: «در خرید دامهای بعدی، ما اصرار داشتیم سراغ نژادهای بومی برویم. مثلاً گرچه بزهای نژاد فرانسوی شیردهتر هستند اما سراغ آنها نرفتیم و بزهای ایرانی را ترجیح دادیم. چون عقیدهمان این بود که باید این نژادها را زنده کنیم. از سوی دیگر ما به چرخه طبیعت خیلی پایبندیم و معتقدیم گرچه دامها در مراتع چرا میکنند و ممکن است پوشش منطقه را از بین ببرند اما در عوض با کوددهی بهموقع باعث میشوند مراتع دوباره سرسبز شوند. درباره مرغ و خروس هم ما سراغ نمونههای بومی رفتیم. نکته مهم اینکه خروسهای ما بدون هرگونه آنتیبیوتیکی بزرگ میشوند و وقتی به پنج ماهگی رسیدند ذبح میشوند. در حالی که خروسهای صنعتی به خاطر شرایط ویژه نگهداری در معرض بیماریهای زیادی هستند و باید مقدار زیادی آنتی بیوتیک دریافت کنند. این خروسهای صنعتی ۴۵ روز بعد از تولدشان ذبح میشوند تا به بازار برسند.»

آنها در مطالعاتشان به این نتیجه رسیدند که بهتر است برای طیور خود از غذاهای سنتی استفاده کنند. بنابراین ترکیبی ضدعفونیکننده از آویشن، سیاهدانه و پودر سیر ساختند تا مرغ و خروسها از آنتی بیوتیکهای مضر بینیاز شوند. حسین میگوید: اصرار داریم مرغ و خروسها در فضای بسته نمانند و همه روز در حال چرخیدن در فضای باز و آزاد باشند تا گوشت و تخم مرغ با کیفیتتری تولید کنیم. در حال حاضر هزار مرغ و خروس در مزرعه داریم و شیوه سفارشگیریمان این طور است که روز مشخصی را برای عرضه خروس، گوسفند یا لبنیات اعلام کرده و تمام سفارشات را برای آن روز دریافت میکنیم. بعد از آن حیوان را به شیوهای کاملا شرعی و سنتی ذبح کرده، پاک میکنیم، بستهبندی کرده و با ماشین یخچال دار به شهر میآوریم.

او درباره نحوه قیمتگذاری محصولات هم میگوید: دامها نرخ مصوب کشوری دارند و ما هم تابع همان نرخ هستیم. اما قیمت مرغ و خروس و تخم مرغ و لبنیات که رسمی هستند متفاوت از قیمت مرغداریها تعیین میشود. در واقع قیمتگذاری این محصولات در بازارهای محلی انجام میشود و ما هم بر همان اساس نرخگذاری میکنیم. پرورش مرغ و خروسهای رسمی کاملا متفاوت است، خوراک بیشتری مصرف میکنند، دیرتر ذبح میشوند و به طور کلی محصول دیربازدهی هستند بنابراین قیمت بالاتری دارند. البته ما معتقدیم این محصولات شاید کمی گرانتر باشند، اما کیفیتشان تفاوت چشمگیری با محصولات کارخانهای موجود در بازار دارد.

هزارتوی مجوز گرفتن

سختترین مرحله راهاندازی کسب و کار از نظر احمدرضا پاهنگ و حسین همازاده، گرفتن مجوزهای متعدد است؛ مرحلهای که بیش از همه طول میکشد و به نظر آنها ناشی از بیقانونیهای پیشین است: ما خلأ قانونی شاید داشته باشیم اما مشکل اصلی فسادهایی است که قبلا اتفاق افتاده و برای آنکه جلوی این فسادها گرفته شود، کار را پیچیدهتر کردهاند. در واقع مجوز گرفتن برای قاعده هرم سخت شده و کسانی که قبلا هم قانون را دور میزدند هنوز راه درروهایی برای دور زدن قانون پیدا میکنند.

احمدرضا میگوید: وقتی به عنوان تولیدکننده و کارآفرین برای دریافت یک مجوز مراجعه میکنیم، آنقدر بروکراسی و پیچیدگیهای اداری وجود دارد که برای انجام هر کاری باید ده چرخه را به طور مرتب طی کنیم. این فرآیند خسته کنندهای است و خیلیها به خاطر همین مشکلات از راهاندازی کسب و کار جا میزنند. ما یکسال به دنبال انواع مجوزها بودیم، فقط چون میخواستیم کار تولیدی کنیم و میدانیم که این وضعیت فقط مختص ما نیست و در بسیاری از مشاغل چنین مشکلاتی وجود دارد و انگیزه تولیدکننده را میکشد.

او ادامه میدهد: همه تلاش ما رونق دادن به کار تولید در کشور است و انتظار داریم از ما حتی اگر تولیدکننده کوچکی هستیم حمایت شود. ما در کسبوکارمان دست دلالان را کوتاه کردهایم و از مرحله تولید تا توزیع را خودمان انجام میدهیم. در واقع در حالت عادی دلال دست برتر بازار است و با بازار بازی میکند. او تعیین میکند چه محصولی وارد بازار شود و چه قیمتی داشته باشد اما در کسب و کار ما مصرفکننده به طور مستقیم با تولید کننده در ارتباط است و این همان چیزی است که میتواند بازار را به ثبات و آرامش برساند.

احمدرضا به جوانهایی که قصد دارند مسیر او و حسین را دنبال کند، میگوید که امیدوار باشند، از خطر کردن نترسند و به دل کار بزنند تا نتیجه بگیرند. او میگوید: خوشبختانه اخیراً موجی در میان جوانان راه افتاده که مایلند کارهای تولیدی راه بیندازند. این اتفاق خوبی است و من میخواهم بگویم حتی اگر شکست بخورند باز هم ارزش دارد. ما هیچ راهی نداریم جز اینکه رویههای فعلی را اصلاح کنیم و روی پای خودمان بایستیم تا مشکلات اقتصادیمان حل شود. باید در شروع چنین کسب و کارهایی، سیکلهای کوچک و پربازده تعریف کرد تا انگیزهمان را از دست ندهیم. باید کاری کنیم که کسب و کارمان هرقدر هم کوچک، زود به بازدهی برسد و کمکم پیشرفت کند. باید یکسری از معارف حتماً از تجربه دیگران به دست بیاید اما خیلی از تجربهها هم از کار و شکست به دست میآیند و نباید از شکست ترسید. اگر صبر و انگیزه و لذت باشد، در نهایت کار به نتیجه میرسد.

آرزو رستمزاد ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها