در واقع میتوان گفت کاووس قصه سردلبران یک شخصیت خاکستری است، با ویژگیها و روحیات خاص خودش. ضمن اینکه محمدحسین لطیفی کارگردان سر دلبران دست او را برای ایفای نقش باز گذاشته و او سعی کرده تا شخصیت را برای مخاطب ملموس بازی کند. البته این اولین تجربه همکاری عبدلی با لطیفی است، اما او از این همکاری خیلی راضی است و اعتقاد دارد که لطیفی جزو کارگردانان مهربان است که خیلی هم با بازیگران سر صحنه تعامل دارد و در آرامش کار را انجام میدهد. البته عبدلی کارنامهای از نقشهای رنگارنگ دارد. او با حضور در سریالهای همسفر و خط قرمز فعالیتش را در عرصه هنر شروع کرد و به مرور هم در سریالهای تلویزیونی همچون شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، فاصله ها، رستگاران، تکیه بر باد، نابرده رنج، پرستاران، معمای شاه، غیرعلنی و ... بازی کرد و توانست جای خودش را باز کند. البته او بیشتر نقشهای منفی را ایفا میکند و گاهی هم تجربه نقشهای مثبت در آثاری همچون سریال فاخته هم در کارنامه دارد. به بهانه بازی او در سریال سر دلبران با او به گفتوگو نشستهایم.
در این سریال شما ایفاگر نقش کاووس هستید و این شخصیت فراز و نشیبهای زیادی دارد. در ابتدای قصه مخاطب احساس میکند کاووس جزو کاراکترهای مثبت قصه است، اما به مرور میبینیم که او هم مثل بقیه آدمها درگیر اشتباهاتی میشود. آیا همین فراز و نشیبها برایتان جالب بود که نقش را پذیرفتید؟
شخصیت کاووس به هیچوجه منفی نیست و مثبت است. او هم مثل بقیه آدمها اشتباه میکند. البته هوش او خیلی بالا نیست، به همین دلیل خبط هم زیاد میکند. این فراز و نشیبهای شخصیت کاووس را دوست داشتم و برایم مهم بود. چالشهای این کاراکتر من را در موقعیت های مختلف حسی قرار میداد و باعث میشد حس و حالهای متفاوت را تجربه کنم. البته نقش باید این ویژگی را داشته باشد. اگر تخت باشد، جذابیت ندارد.
نقشهای صرف مثبت و منفی مثل پاندول ساعت میماند که شنونده بعد از مدتی که به شنیدن صدای تق تق آن عادت میکند، دیگر حتی این صدا را هم نمیشنود. معتقدم بازیگر نباید به این نقطه برسد و مثل پاندول ساعت باشد که تحرک دارد، اما چون بازی اش یکنواخت است در میان مخاطبان دیده نشود.
چالشهای کاووس کم نیست از دزدیدن ماشین گرفته تا طلاها و ... کدام از این چالشها را دوست داشتید؟
من همه موقعیتهایی که کاووس در آنها قرار میگیرد را دوست دارم، اما بعد از دزدی این جرات را پیدا میکند که عذرخواهی کند، برایم جالب بود؛ زیرا مخاطب در چهره این فرد میبیند که میخواهد همه چیز را درست کند، اما بهدلیل اینکه عقلش کم است به فاصله دو دقیقه بعد اشتباه دیگری میکند.
در مجموع شخصیت کاووس همیشه ابری است، نه آفتابی هست و نه سرد. به همین دلیل خیلی نمیتوانید شخصیت او را حدس بزنید. ضمن اینکه کاراکتری است که دیگران را تحتتاثیر قرار میدهد. شخصیت کاووس مثل همان ضربالمثل است که میگوید یک دیوانه سنگ میاندازد و صد تا عاقل نمیتوانند آن را در بیاورند!
رفتارهای کاووس به هیچوجه عادی نیست و به قول معروف میلنگد. آیا این خصلت از ابتدا در فیلمنامه برای کاووس طراحی شده بود؟
نه، در فیلمنامه نوشته نشده بود، بلکه وقتی قرار شد من این کاراکتر را بازی کنم، تصمیم گرفتم این شخصیت را اینطور اجرا کنم. به هر حال وقتی بازیگر فیلمنامه را میخواند برای خلق نقش باید زبان بدن بداند و با آن خصلتهای کاراکتر را نشان بدهد. من هم میخواستم متزلزل بودن این شخصیت را نشان بدهم. به هر حال کاووس فرد تیزهوشی نیست، به همین دلیل مرتب هم اشتباه میکند. ضمن اینکه بازیگر باید خودش ایدههایی داشته باشد و به کاراکتر اضافه کند تا به او رنگ و لعاب بدهد.
پس سعی کردید شخصیت کاووس را از آن خود کنید و با او عجین شوید.
(باخنده) البته من خل نیستم! وقتی قرار است نقشی را بازی کنم، مسلماً از اندوخته و تجاربم در عرصه بازیگری، کتاب خواندن و ...استفاده میکنم. به هر حال بازیگر در ذهن خود بایگانی ای نسبت به شخصیتهای مختلف دارد و این دادهها برای خلق نقش به او کمک میکند.
همه آدمها در زندگیشان اشتباه میکنند، کاووس هم یکی از آنها. چرا رفتارهای غیرطبیعی را برای کاووس انتخاب کردید و او را چلمن نشان دادهاید. در حالی که میتوانستید او را یک فرد معمولی نشان بدهید؟
بهخاطر اینکه اشتباهات او از یک آدم عادی خیلی بیشتر است. ضمن اینکه ما اگر یک چیز را عادی نمایش بدهیم، دیده نمیشود. بنابراین باید زیر ذره بین بگذاریم و کمی آن را برای مخاطب گل درشت کنیم. رئالیسم صرف برای مخاطب جذاب نیست و احساسات بخوبی نشان داده نمیشود.
یعنی معتقدید که باید در نمایش شخصیت اغراقآمیز به نظر برسد تا مخاطب ویژگیهای او را حس کند؟
نه. منظورم اغراق نیست، بلکه کمی گل درشت باید نشان بدهیم. ما در یک سریال
30 قسمتی نمیتوانیم 20 سال زندگی یک فرد را نشان بدهیم که چرا و چطور به این جا رسیده است. بنابراین باید اکسونگذاری کنیم و شخصیت را نشان بدهیم و این به معنای اغراق نیست. مثل بادکنکی که نخش دست شماست و این زبان بدن است که به کار شما میآید.
محمدحسین لطیفی، در خلق نقش چقدر دست شما را باز گذاشته بود؟
آقای لطیفی کارگردان دموکراتی است و ویژگیهای مثبت زیاد دارد. او بازیگر را در یک دایره ترسیم میکند و اجازه میدهد خلاقیتهایش را بروز بدهد؛ البته تا جایی که به فیلمنامه و ساختار لطمه نزد. ضمن اینکه لطیفی با رفتارش بازیگر را تشویق و تنبیه میکند. البته منظورم از تنبیه، خشونت نیست، بلکه تذکر میدهد. آقای لطیفی مهربانترین و خوش اخلاقترین کارگردانی است که تا به امروز با او کار کردهام. او نقاط مثبت بازیگر را میبیند. البته تا به امروز با او همکاری نکرده بودم و واقعاً تجربه شیرینی بود.
پخش سریال در ماه رمضان تاثیری در انتخاب شما داشت؟
من قبلاً تجربه همکاری با آقای شفیعی تهیهکننده را داشتم و با هم دوستی قدیمی داریم. ضمن اینکه علاقهمند بودم با آقای لطیفی همکاری کنم، چون تا به حال با هم کار نکرده بودیم. از سوی دیگر بازیگران بسیار حرفهای برای اینکار انتخاب شده بودند و فیلمنامه هم خیلی جذاب نوشته شده بود. به حدی فیلمنامه را دوست داشتم که وقتی به دستم رسید بدون وقفه هشت قسمت از سریال را خواندم، چون خیلی کشش داشت. ماه رمضان هم جشنواره سریالهاست و در انتخابم بیتاثیر نبود. مردم سریالهای
ماه رمضان را بیشتر میبینند. در طول کار هم خیلی با هم مشورت داشتیم و درباره نقش با هم گپ میزدیم.
برایتان سخت نبود که چند ماه در یزد کار کنید؟
خیلی سخت بود که هشت و ماه و نیم دور از زن و بچه باشیم. اگر آقای لطیفی نبود نمیشد این سختی را تحمل کرد. در گروه همه راحت بودیم و هیچکس روی اعصاب دیگری راه نمیرفت.
کارنامه متنوع عبدلی
شهرام عبدلی از آن دست بازیگران است که کارش را با تلویزیون شروع کرد و رسانه ملی نقش مهمی در دیده شدن او دارد. اولین سریال او با نام همسفر به کارگردانی قاسم جعفری روی آنتن رفت. او بعد از این سریال در دو مجموعه تلویزیونی دیگر از قاسم جعفری با نامهای خط قرمز و شب آفتابی بازی کرد و چهره او میان مخاطبان شناخته شد.
او در طول این سالها در دیگر سریالهای تلویزیونی همچون در قصهها زندگی میکنند، تکیه بر باد، پروانه، فاخته و ... به ایفای نقشهای متفاوت پرداخته است. این هنرمند فقط در سریالهای روز اجتماعی بازی نکرده و بازی در سریالهای تاریخی همچون مختارنامه، تبریز در مه و سالهای مشروطه را در کارنامه دارد. او در هر یک از این سریالها هم نقش متفاوتی داشته است.
کمرنگ در سینما
البته حضور عبدلی در سینما به اندازه تلویزیون پررنگ نیست و فقط در فیلمهای دختری در قفس، قصه دلها، یکی برای همه و ماه گرفتگی بازی کرده است. گرچه کارنامه عبدلی در سینما درخشان نیست، اما در تلویزیون توانسته با ایفای نقشهای مختلف خودش را به مخاطب معرفی کند. او این روزها هم در مجموعه سردلبران بازی میکند که در یزد تصویربرداری شده است. این مجموعه با ترسیم فضای روابط اجتماعی یک محله، روی نقش مسجد و امام جماعت در رتق و فتق مشکلات روزمره مردم تمرکز کرده است. یکی از حسنهای مجموعه سردلبران حضور بازیگران قدیمی است و محمدحسین لطیفی به سراغ هنرمندان قدیمی رفته و در کنار آنها از حضور بازیگران جوان هم بهره برده است.
فاطمه عودباشی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد