نگاهی به شخصیت‌های ماندگار سریال‌های ماه رمضان

بر دل نشستگان

ماه رمضان و ساعات فراغت پس از افطار، فرصتی مناسب برای جذب حداکثری مخاطبان به وسیله سریال‌های تلویزیونی است که در سال‌های اخیر رقابت گرمی را میان شبکه‌های مختلف سیما به وجود آورده است.
کد خبر: ۱۱۴۲۱۰۹

با نگاهی به سریالهای موفق این ایام به یک نقطه مشترک میان آنها میرسیم که آن هم چیزی جز برخورداری این آثار از فیلمنامههای جذاب نیست.

فیلمنامههایی که رکن اصلی آنها را شخصیتهایی فکر شده و چندلایه تشکیل میدهند که مخاطب را به سوی خود میکشانند. قهرمانان و ضدقهرمانان جذابی که از تقابل آنها درام شکل گرفته و قصه به جلو حرکت میکند.

حال در نخستین روزهای ماه مبارک رمضان، نگاهی کوتاه به برخی شخصیتهای به یادماندنی سریالهای پخش شده در این ماه در سالهای گذشته میاندازیم.

افزونه خواه کوچک و اشترخانی

سیروس گرجستانی پس از ایفای موفق نقش خود در یادداشتهای کودکی، نقشی را در سریال یاد شده ساخته حسین سهیلیزاده به عهده گرفت که در سالهای بعد نمونه کاملتری از آن را در سریال متهم گریخت ایفا کرد. اشترخانی یک کارمند جزء از طبقه متوسط است که برای تامین معاش خانواده نسبتا پرتعداد خودش و برنده شدن در قرعهکشی زمینهای تعاونی اداره خود را به آب و آتش میزند. شاخصترین وجه این شخصیت، بدشانسیهای اوست که به شکل یک موتیف در سراسر فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی به چشم میخورد. همین سریالی بودن این موضوع هم به خلق شوخیهایی جذاب با محوریت اشترخانی که از طرف دوستانش به اختصار اشتر نامیده میشود، منجر میشود.

خانه به دوش و ماشاءا...خان

یکی از برتریهای ساختههای تلویزیونی رضا عطاران، بهرهگیری از شخصیتهایی است که بسیار به زندگی مردم نزدیک بوده و به همین دلیل هم به شدت باورپذیر به نظر میرسند. ماشاءا... خان یکی از آنهاست که زمانی میتوانسته در کنار باجناق خود (اصلان) به ثروت برسد اما نان حلال را ترجیح داده و با وانت هندوانه میفروشد. در عین حال تضادهای جالبی هم درون او وجود دارد که همین تضادها باعث خلق شوخیهای بسیار شده و مخاطب را میخنداند. برای مثال هم میتوان به واکنشهای او نسبت به پسرش علی و رفت و آمدهایش به خانه اصلان اشاره کرد. نرفتن او به مالزی و اقامتش در کارگاه کفاشی هم جذابیتهای بیشتری به این شخصیت بخشیده تا جایی که هیچگاه از خاطر مخاطبان این سریال نمیرود. بازی درخشان حمید لولایی هم نقشی کلیدی در جذابترشدن آن داشته تا جایی که نمیتوان این نقش را بدون او که از میمیک چهرهاش به بهترین شکل در این کار سود جسته، تصور کرد.

متهم گریخت و هاشم بابازاده

یکی دیگر از شخصیتهای دست پرورده رضا عطاران که ماجراهای دورودرازش مخاطبان زیادی را پای تلویزیون در ماه رمضان نشانده و فضای مفرحی را برایشان رقم زده، هاشم بابازاده مرد بدشانسی است که وقتی از شهر کوچک خود به تهران میآید، مشکلات بسیار بر سرراهش قرار میگیرد تا جایی که سروکارش به سردخانه بیمارستان هم میافتد! عطاران در پرداخت این شخصیت بیش از هر چیز روی بدبیاریهای متوالی هاشم که بخشی از آن هم تقصیر بلاهت ذاتی اوست، مانور داده و از این رهگذر شوخیهای فوقالعادهای را خلق کرده است. برای مثال تنها کافیست که به نفت ریختن او روی سرش و تهدید به کبریت کشیدن اشاره کرد که در ادامه به رفتن مخفیانه او به خانه دوست دزد پولهایش با همان سرووضع ختم میشود. گرجستانی در بهترین نقش کارنامه کاریاش، به شکل مطلوبی با شخصیت هاشم در آمیخته و فاصله میان خود و نقش را برداشته که حضور عطاران در پشت دوربین، نقش مهمی در این امر داشته است.

در مسیر زاینده رود و مصیب

یکی از سریالهای پرحاشیه تلویزیون در این ماه که مضمونی ملتهب داشته و شخصیت مرکزی خود را از قشر فوتبالیست انتخاب کرده است. مهران سارنگ با بازی خوب اشکان خطیبی، قهرمان این مجموعه تلویزیونی نیست بلکه مصیب به یادماندنیترین شخصیت آن به حساب میآید؛ یک کشتیگیر سرشناس قدیمی با صفاتی پهلوانانه که با وجود عزادار برادر کوچک بودنش، با خانواده قاتل هم برخورد ملاطفت آمیزی دارد. فتحی برای مصیب، شناسنامه پروپیمانی تدارک دیده که مهمترین آن قرینه سازی میان جوانیهای خود او و مهران است که هر دو در دو دوره مختلف به اوج شهرت رسیدهاند. مهدی سلطانی هم برای این نقش سنگ تمام گذاشته و روی وجوه درونی و بیرونی مصیب بسیار کار کرده که حاصل آن هم درخشان و چشمگیر از کار درآمده است.

میوه ممنوعه و حاج یونس فتوحی

شخصیتی برگرفته از داستان شیخ صنعان که به بهترین شکل ممکن به روز شده و موتور حرکت این مجموعه تلویزیونی به حساب میآید. فتحی در خلق این شخصیت به دو شکل عمل کرده است؛ ابتدا او را در حالی به تصویر میکشد که سرمست از قدرت مالی و اجتماعی، دختر کوچکش را بهدلیل انتخاب پسری جوان برای ازدواج طرد کرده است، اما در نیمه دوم کار شاهد یونس دیگری هستیم که دل به عشق دختری جوان (هستی) داده و در این مسیر حتی از آبروی چندسالهاش هم میگذرد. فتحی این دو وجه از شخصیت فتوحی و برزخی را که در آن گرفتار شده عالی و بسیار باورپذیر به تصویر کشیده است. علی نصیریان هم با تکیه بر سالها تجربه بازیگریاش، حاج یونس جاندار و گرمی را خلق کرده که مخاطب را به چالش با این شخصیت فرا میخواند.

صاحبدلان و خلیل صحاف

محمدحسین لطیفی در خلق قهرمانهایی براساس کلیشههای آشنا، یدطولایی دارد که سریال صاحبدلان یکی از شاخص ترین آنها در این باب به حساب میآید. خلیل مرد مومن و باتقوایی است که بهواسطه شغلش سروکار زیادی با آیات قرآن مجید دارد و در زندگی خود هم از آیهها و معانی آن تبعیت میکند. لطیفی برای پیچش دراماتیک بخشیدن به این شخصیت، ماجرای قرآن خطی قدیمی را خلق کرده که شبی توسط یک جوان به دست خلیل برای مرمت آورده میشود. مجموع ماجراهایی که بر خلیل و اطرافیانش میگذرد، این شخصیت را پخته کرده و به قلب مخاطب وارد میکند. در این بین نباید از نقش مهم حسین محجوب هم در خلق این شخصیت ماندگار به سادگی گذشت که تمرکز زیادی روی نگاه و عضلات صورتش گذاشته و آرامشی دلنشین به خلیل صحاف بخشیده است.

زیرپای مادر و خلیل

در فیلمنامههای سعید نعمتا... که بسیار متکی بر دیالوگ و مونولوگ هستند، شخصیتهای اصلی و فرعی هم به همان زبانی حرف میزنند که مطلوب نظر نعمتا... است. گاهی این موضوع با توجه به بستر داستان جواب داده و گاه به نتیجه دلخواه ختم نمیشود. در سریال زیرپای مادر، شخصیت خلیل ملقب به خلیل کبابی از آن نوع شخصیتهایی است که خوب از کار درآمده و مخاطب با او تا حدود زیادی احساس نزدیکی و دوستی میکند. چرا که نگرانی هایش را برای تنها فرزندش(اشکان) درک کرده و در عین حال تنهاییهای عمیق وی را هم میفهمد. همین چند لایه بودن است که به این شخصیت عمق بخشیده و آن را جذاب کرده که حضور متفاوت کامبیز دیرباز هم در این امر تاثیر زیادی داشته است.

پایتخت 4؛ بائو در کنار نقی و ارسطو

نویسندگان فیلمنامه سریال پایتخت در کنار شخصیتهای اصلی مثل نقی و ارسطو از شخصیتهای مکمل زیادی بهره گرفته اند که برخی از آنها کیفیت مطلوبی داشته و در خاطر مخاطبان آن باقی مانده اند.برای مثال هم می توان به پایتخت 4 و شخصیت بائو اشاره کرد که به دو روش وارد داستان شده است:نخست از طریق زمینی که به بهبود فروخته و دیگر اینکه نقی می خواهد مادر او را به عقدر پدر خود(پنجعلی) در بیاورد.یک دلال زمین با شکل و شمایلی قدیمی که در عین حال می خواهد به روز باشد.نویسندگان پایتخت،ظرافت های زیادی در خلق بائو به خرج داده و از او شخصیتی دوست داشتنی و بامزه ساخته اند که در عین حال برای مخاطب هم غریبه به نظر نمیرسد.محمدرضا علیمردانی که صداپیشه بسیار خوبی هم به حساب می آید،در این نقش از تجربیات خود در این زمینه به خوبی بهره گرفته و آن را با زبان بدن به خوبی ترکیب کرده و در نهایت از گریم هم به عنوان مکمل بهره گرفته است.

متهم گریخت و سرور خانم

یکی از ماندگارترین شخصیتهای زن خلق شده در سریالهای کمدی تلویزیونی که نام رضا عطاران را روی پیشانی خود داشته و به مرور به یک تیپ تبدیل شد که در کمدیهای 90 قسمتی شبانه تلویزیون به مرحله اشباع رسید. یک زن خانهدار از طبقه زیر متوسط که وجوه بیرونی غلیظی داشته و بین آرامش و طغیانش تنها چند لحظه فاصله است! این شخصیت که نخستینبار در سریال متهم گریخت از آن رونمایی شد، در خانهبهدوش تکمیل شده و بخش مهمی از بار کمدی کار را به دوش کشیده است. بخصوص در پلانهای دونفرهاش با هاشم و همینطور بیبی که شوخیهای درخشانی از دل آن بیرون آمده است. مریم امیرجلالی بخش مهمی از کارنامه تلویزیونی و موفقیتش نزد مخاطبان را مدیون همین شخصیت است که در سالهای بعد- چه در سینما و چه در تلویزیون- به تکرار آن پرداخت و در این تیپ دوست داشتنی کلیشه شد.

در مسیر زاینده رود و مادر مهران

حسن فتحی تبحر خاصی در خلق شخصیتهای ماندگار در قاب کوچک تلویزیون دارد که در مسیر زایندهرود هم از این قاعده مستثنی نیست. در میان زنان این سریال که نمونههای خوب و کار شده هم کم ندارد، مادر مهران وضعیت بهتری داشته و نقش مهمی در پیشبرد داستان دارد.زنی در آستانه میانسالی که تنها پسرش را پس از جدایی از همسر معتادش به تنهایی بزرگ کرده و حال در آستانه داغدار پسر شدن به واسطه جنونی آنی قرار دارد.فتحی مادرانگی و از خودگذشتن برای فرزند را از طریق او به بهترین شکل به نمایش گذاشته و با قبول شرط پدر مقتول توسط مادر مهران به اوج میرساند. این شخصیت بخوبی مخاطب را به طرف خود کشانده و به همذاتپنداری وا میدارد که بخش مهمی از ماندگاریاش نیز در این امر نهفته است. بازی خوب و به اندازه مهرانه مهینترابی هم که به لایههای درونی نقش نفوذ کرده، در این موضوع بیتاثیر نبوده است.

او یک فرشته بود و فرشته

یکی از محبوبترین سریالهای ماه مبارک رمضان که سر و شکل ماورایی داشته و قصه دختری را روایت میکند که در جادهای بیرون شهر با مهندسی جوان تصادف کرده و حافظهاش را از دست میدهد.فرشته شخصیتی دو وجهی است: ابتدا صورت اول او که دختری ساکت و مظلوم است را میبینیم که به مرور تغییر شکل داده و باعث از هم پاشیدگی زندگی یک خانواده میشود. او در ادامه به شیطان تبدیل میشود که در جسم دختر جوان حلول کرده و هدف نهاییاش هم تسخیر و در نهایت از بین بردن مهندس جوان مومن است. علیرضا افخمی بخش مهمی از موفقیت این سریال را مدیون همین شخصیت پردازی دقیق و اصولی است که در عین حال بازی بسیار خوب بهاره افشاری هم آن را کامل کرده است.

زیر پای مادر و آتنا

آتنا یکی از شخصیتهای محوری این مجموعه تلویزیونی به حساب میآید که نقش مهمی در پیشرفت داستان داشته و عملا بخش مهمی از بار تنش حاکم بر آن را به دوش میکشد. نعمتا... برای این زن تنها شناسنامه خوبی تدارک دیده که بخش مهمی از آن به گذشته خاکستریاش بازمیگردد. در بخش حال نیز شاهد نیمه دیگری از آتنا هستیم که میخواهد به هر روشی که شده به قلب پسرش اشکان پا گذاشته و برای او تمامقد مادری کند. اتفاقی که با توجه به اختلاف عمیق و قدیمیاش با خلیل، سخت و دشوار و سرشار از تنش به نظر میرسد. او در عین حال باید برای پسرش به خواستگاری دختری برود که دل خوشی از مادرش ندارد.همه اینها هم دست به دست هم داده و آتنا را به یکی از جذابترین شخصیتهای زیرپای مادر تبدیل کرده که بدون بازی درخشان بهناز جعفری قطعا چیزی کم داشت.

نفس و ناهید

جلیل سامان در سومین بخش از سه گانه تلویزیونی خود با محوریت انقلاب و روزهای ملتهب ابتدایی پس از پیروزی آن،داستان خود را برپایه دختری جوان به نام ناهید شکل داده که بدون آن که علاقهای به سیاست داشته باشد وارد این مهلکه میشود. زن جوانی که در تنهایی بزرگ شده و حال به پسری علاقهمند شده که یکی از مبارزان ضد شاهنشاهی به حساب میآید.سامان برای شکل دادن ناهید و نزدیک کردن مخاطب به او از شیوههای معمول بهره گرفته و او را در موقعیتی ناشناخته قرار داده تا شکنندگیاش را بیش از پیش به نمایش بگذارد. ساناز سعیدی هم با توجه به میمیک چهره و زبان بدن، انتخاب مناسبی برای ایفای نقش ناهید بوده هر چند که به واسطه تازهکار بودنش ضعفهای زیادی بخصوص در بیانش به چشم میخورد.

پایتخت4 و هما

یکی از محبوب ترین شخصیت های سریال پایتخت که لابهلای شلوغیهای حاکم بر داستان و روابط میان شخصیت ها به خصوص ارسطو و نقی قرار گرفته و مقداری آرامش به آن تزریق می کند.هما به مرور در پایتخت ها پخته تر و کامل تر شده و در شکل گیری شوخی ها هم نقش پررنگ تری را ایفا کرده است.بهخصوص در سری چهارم این مجموعه تلویزیونی که در انتخابات شورای شهر رای آورده و وارد شورا شده که همین مساله هم میانه او و نقی را شکرآب کرده است.در قسمت های میانی پایتخت4،هما نقش مهمتری در پیشبرد داستان به عهده گرفته چرا که خانه فهیمه و بهبود توسط نقی و بقیه فامیل او به شکل غیرقانونی و در محدوده ممنوعه محیط زیست در حال ساخت است.ریما رامین فر هم به مرور در این نقش جا افتاده و جلوه باورپذیری از یک زن ایرانی را به نمایش گذاشته است.

میوه ممنوعه و هستی

در داستان مشهور شیخ صنعان، زن نقش مهمی در شکلگیری داستان و عمق بخشیدن به آن دارد که در سریال میوه ممنوعه نیز هستی این نقش را به خوبی ایفا کرده است. دختر جوان مرد میانسال کارخانهداری که به واسطه کارشکنیهای پسر فتوحی (جلال) در بازار به ورشکستگی رسیده و علاوه بر کارخانه در حال از دست دادن پدرش هم هست.فتحی با این شناسنامه پروپیمانی که برای هستی تدارک دیده، او را در وضعیتی قرار داده تا به فکر انتقام از جلال به وسیله پدرش باشد. لایههای درونی زیادی که برای هستی تدارک دیده شده، برگ برنده او برای قرار گرفتن در جمع این هشت شخصیت است که در آخر فرجام خوبی پیدا نمیکند. از طرف دیگر حضور هانیه توسلی که در ایفای نقشهایی از این دست توانایی زیادی دارد، کفه ترازو را به نفع هستی سنگینتر کرده است.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها