کیست که در این گیتی، حکیم توس، حماسه سرای پارسی زبان ایرانی و سراینده شاهنامه را نشناسد و به سروده‌های حماسی و حافظ زبان پارسی وی ننازد. آرامگاه حکیم سخن هم کم‌وبیش برای همگان آشناست؛ گرچه تنها مکان و نمای آن، و نه سرگذشتی که پشت سر گذاشته و حتی حال و روزی که اکنون دچارش است. اما آرامگاه، همه داشته‌های فردوسی بزرگ نیست، بنای آرامگاه هست و اماکن و آثار بسیار دیگری چون پاژ؛ روستای زادگاهش که چونان اقماری درخشان اما مغفول، منظومه فرهنگی گردشگری توس فردوسی را تشکیل داده‌‌اند. امروز و در روزی که برگی از تقویم با نام و یاد حکیم ابوالقاسم فردوسی زرین شده، در پرونده‌ای و در مجال پیش رو به زوایای پنهان و آشکار این منظومه پرداخته‌ایم.
کد خبر: ۱۱۴۱۶۲۵

رضا سلیمان نوری

رئیس هیات مدیره انجمن توسعه

گردشگری چهارباغ خراسان

بهبود جایگاه شهر تاریخی توس و در مرکز آن آرامگاه حکیم سخن فردوسی توسی از تیر سال 1375شمسی که رهبر معظم انقلاب از این منطقه بازدیدی داشتند و در دفتر این منطقه یادداشتی ثبت کردند، به ظاهر در دستور کار مسئولان قرار گرفت. ایشان طی یادداشت خود عنوان کردند:

فرمان رهبر انقلاب برای توجه ویژه به شهر فردوسی

«بسما... الرحمن الرحیم

خدا را شکر که در حاشیه زیارت تابستانی مشهد مقدس رضوی علیه آلاف التحیه توفیق بازدید از مقبره فردوسی بزرگ و نامدار در شهر تاریخی و پرقصه توس نیز دست داد. اگرچه در گذشته آن مقبره و برخی یادگار های تاریخی دیگر موجود در آنجا را دیده بودم، اما این بار هم به خاطر اهتمام به جانب مهم فرهنگی و تاریخی آن و هم به خاطر کار های خوب آبادانی و زیبا سازی که در آن انجام شده است و نیز به خاطر خبر های اسف انگیزی که از غارت ذخیره کم نظیر موجود در این منطقه به من رسیده بود، آن را با دقتی بیشتر و با انگیزه و میل و شوری مضاعف نگاه کردم و اکنون احساس من آن است دولت موظف است با همت به کار در این بخش بپردازد و آنچه تاکنون شده بسی کمتر از اندازه بایسته است. به امید دنبال گیری و با سپاس از مسئولان و پژوهشگران، سیدعلی خامنه ای ـ 19/4/75»

ایجاد شورای عالی احیای توس

پس از این فرمان بود که مجموعههای مختلف به تکاپو افتادند تا فکری به حال توس کنند و هر فرد و مسئولی پیشنهادی داد؛ پیشنهادهایی که سرانجام آنها ایجاد شورای عالی احیای توس، دو ماه پس از فرمایش رهبرمعظم انقلاب بود؛ شورایی که قرار بود تا حدودی دغدغههای این مسأله را کاهش دهد، اما با گذشت سالها هنوز شاهد اتفاق قابل توجهی در این رابطه که آنان در انجامش دخیل باشند، نبودیم.

آغاز تلاشها برای ثبت جهانی توس

اعلام آغاز تلاشها برای ثبت جهانی توس را باید سومین گام در راه احیای این محدوده دانست؛ گامی که هرچند در آخرین سالهای دولت اصلاحات و همزمان با مطرح شدن گذر یک خط فشار قوی برق از محدوده حریم بنای آرامگاه حکیم سخن برداشته شد، اما میتوان افتخار برداشتن این گام را به دولت نهم اختصاص داد.

گرچه به گواه شاهدان بسیاری که در این سالها به دیدار حکیم سخن شتافتند، هیچ برونداد فیزیکی نداشت.

ایجاد کمیسیون ویژه توس

ایجاد کمیسیونی ویژه توس و مشکلات آن در شورای پنجم اسلامی شهر مشهد را میتوان چهارمین گام در راه بهبود شرایط شهر توس دانست؛ کمیسیونی که بررسی، سیاستگذاری و برنامهریزی درخصوص طرح ها، رویدادها و برنامههای راهبردی و عملیاتی عمران و باز زنده سازی توس به عنوان شرح وظایف آن تعیین شده است؛ شرح وظایفی که محقق شدن آنها میتواند بسیاری از نکات مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب در فرمان احیای شهر تاریخی توس را محقق کند.

باز زندهسازی پیشخوان

و اما پنجمین گام همچون گام چهارم در سال 96 برداشته شد؛ گامی که در جریان آن اهالی شورای شهر و سردمداران میراث استان توافق کردند بهعنوان نخستین حرکت مشترک در راه احیای توس و ثبت جهانی آن بخش، موسوم به پیشخوان را باز زنده سازی کنند. در این تفاهم نامه مقرر شد با نقشههای مورد نظارت میراث فرهنگی و نظارت آنها بر روند اجرای کار، شهرداری ورود پیدا و هزینه کند و ساماندهی را در بخشهایی بهوجود آورد که این بخشها فعلا جلوخان آرامگاه فردوسی و قبرستان تاریخی سفال خان است.

پرونده ثبت جهانی توس در راه پایتخت

البته ایجاد کمیسیون ویژه توس در شورای اسلامی شهر مشهد و متعاقب آن توافق میراث و شهرداری مشهد برای احیای این خطه، شرایط توس را حداقل بظاهر بهبود بخشیده است؛ شرایطی که باعث شد ابوالفضل مکرمیفر، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسانرضوی در جدیدترین اظهار نظر خود بار دیگر از به جریان افتادن پیگیری ها برای ثبت جهانی محدوده تاریخی توس خبر دهد و بگوید: امسال 30 میلیارد ریال از محل اعتبارات دولتی به توس اختصاص یافته است. البته اگر بخواهم دقیق تر بگویم باید عنوان کرد در سفر کاروان تدبیر و امید به مشهد اختصاص 90 میلیارد ریال به توس مصوب شد که در مدت سه سال در اختیار ما قرار خواهد گرفت و امیدواریم بتوانیم با این بودجهها برج و باروی توس را احیا و دروازههای رزان و کشف را بازسازی کنیم.

مکرمیفر درخصوص روند مراحل ثبت جهانی توس هم میگوید: در حال حاضر سه پرونده را برای ثبت جهانی در مرحله پیشنهاد داریم که شهر تاریخی توس در اولویت است و پرونده آن تا دو ماه دیگر برای طی مراحل لازم به تهران ارسال میشود. عرصه توس با 360 هکتار بزرگ ترین عرصه تاریخی شهرهای دوره اسلامی است که امیدواریم با بازپیرایی، این آرزوی بر زمین مانده را اجرایی کنیم.

امان از این خودیهای مزاحم

ناگفته نماند این سخنان در حالی گفته شده و این اقدامات در حالی انجام میشود که هرچند مشکل معادن محدوده شهر توس با همکاری گسترده مجموعههایی چون دادستانی، میراث، شهرداری و اداره صنایع و معادن تا حد بسیاری رفع شده و در نتیجه تردد کامیونها در عرصه تاریخی شهر توس به حداقل رسیده، اما هنوز دکلهای برق فشار قوی مخدوش کننده منظر تاریخی توس برپاست. دکلهایی که سال هاست بزرگ ترین مانع برای ثبت جهانی شهر توس و آرامگاه حکیم سخن محسوب میشوند و البته ظاهرا قولهایی برای برداشتن آنها به شرط این که تنها مانع ثبت جهانی شناخته شوند از سوی مسئولان وزارت نیرو داده شده است. گفتیم به شرط این که تنها مانع باشند، زیرا هنوز هم سه روستای اسلامیه، توس علیا و سفلی در اراضی تاریخی توس پابرجا هستند؛ روستاهایی که هر چند ساکنانشان مدعی قدمت چند قرنی آنها هستند، اما نخستین نقشههای هوایی مشهد و صد البته دستنوشته سیاحانی که از توس در سطی قرون متمادی بازدید کردهاند، این ادعا را به چالش میکشد؛ چالشی مهم که البته با اندکی تدبیر مسئولان قابل حل است تا دیگر هیچ مانعی بر سر راه تکمیل پرونده ثبت جهانی شهر توس و آرامگاه خداوندگار سخن پارسی نماند و این داستان پر از آب چشم، فرجامی نکو یابد.

روزگاری که بر این آرامگاه گذشت

بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی بهدست هوشنگ سیحون، برپایه طرح پیشین کریم طاهرزاده بهزاد، با اندکی تغییر در اندازه و تزئینات، طراحی و بازسازی شد. معمار مجری ساختمان حسین لرزاده و حسین حجارباشی زنجانی و تقی درودیان مباشر ساخت این بنا بودند.

اولین طرح ساخت بنای آرامگاه فردوسی به دستور تیمورتاش و براساس طرح کریم طاهرزاده بهزاد در سال 1307 به تصویب رسید. این طرح سبک ساختمانهای هخامنشی با سرستونهای بلند و در سه اشکوبه میان باغی بزرگ بود. البته طرح مدتی بعد و به پافشاری تیمورتاش بر ساخت سقفی هرمی تغییر کرد و با سقفی هرمی ساخته شد. این سقف هم به دلیل یادآوری معماری مصر از سوی اعضای انجمن آثار ملی برداشته و در نهایت سقفی پلکانی جایگزین سقف هرمی شد. نقشه جدید در بیست و هشتم مهر 1312 از سوی انجمن آثار ملی تصویب شد. نظارت بر ساخت طرح تازه، به حسین لرزاده واگذار شد. سرانجام ساخت بنا پس از هشت سال در 1313 همزمان با جشن هزاره فردوسی به پایان رسید. بنا از استواری کافی برخوردار نبود و اندکاندک نشست کرد، بنابراین بازسازی و تعمیر به هوشنگ سیحون واگذار شد و در سال 1347 به پایان رسید.

مساحت کنونی مجموعه آرامگاه نزدیک به شش هکتار و دربردارنده باغ آرامگاه، استخر و تندیسی از فردوسی اثر ابوالحسن صدیقی در جلوی آن، بنای یادبود، ساختمانهای اداری، کتابخانه، موزه و آرامگاه مهدی اخوان ثالث است. معماری داخلی بنا نیز دربردارنده کاشیکاریها، نقوش سنگی برجسته از داستانهای شاهنامه و کتیبههایی سنگی از سرودههای فردوسی و دیگران است.

3 روایت خاص از ساخت آرامگاه خداوندگار سخن

آرامگاه حکیم توس از آن دسته بناهایی است که رازدار وقایع ریز و درشت بسیار است. برخی از این وقایع طی 50سال گذشته از عمر این بنا و با مشارکت بازدیدکنندگان آن شکل گرفته، اما بخشی دیگر از آنها در دوران هشت ساله ساخت این اثر زیبای هنری و با مشارکت مهندسان و معماران و کارگرانی که در ایجاد آن به نحوی دخالت داشتهاند، رقم خورده است؛ مهندسان و کارگرانی که بسیاری از آنان بدون آن که لحظات شیرین کار برای فردوسی بزرگ را قلمی کنند یا بر زبان جاری سازند، رخ در نقاب خاک کشیدهاند و خاطراتشان نیز با آنها مدفون شده است. البته هنوز معدود افرادی از جماعت بزرگ فعال در ساخت این مجموعه وجود دارند که باوجود کهولت سن، هنوز آن دوران خاص کاری را بخوبی به یاد دارند و از دوره همکاری با مهندس سیحون و یارانش برای ساخت بنایی درخور حکیم توس به نیکی یاد میکنند. جستوجوی فراوان، ما را به سه نفر از آنان که در ساخت این پروژه عظیم ملی مشارکت داشتند، رساند تا گلی از خاطراتشان درباره آن دوران شیرینکاری بچینیم.

حکایت گل میخها

حاج علی غلامپور یگانه، آهنگر برجای مانده از گروه آهنگران فعال در طرح بازسازی آرامگاه فردوسی بزرگ است. او که بیشتر به نام «اوستا ماشاا...» نزد اهالی توس شناخته میشود، سال 1343 به گروه سازنده آرامگاه میپیوندد: «مهندس سیحون برای نتیجهگیری بهتر طرح بازسازی، بیشتر کارگران مورد نیاز را از بین ساکنان اطراف آرامگاه انتخاب کرد. در این میان من هم به عنوان آهنگر استخدام شدم و مسئولیت تعمیر و ساخت کلنگ، بیل و تیشههای کارگران را به عهده گرفتم. البته هر از گاهی هم بنابر تخصصم، پیشنهاداتی را برای بهبود کار به مهندسان میدادم که اغلب مورد قبول قرار میگرفت. یادم هست پس از ساخت تالار زیرین و انتقال پیکر فردوسی به آنجا، مشکل سنگینی و نشست دوباره بنا مطرح شد و من با توجه به آشنایی که با آهن داشتم، گفتم بهتر است از گل میخهای فولادی برای نصب تکه سنگهای بزرگ استفاده شود که همین گونه هم شد. الان هم این میخهای برجسته که نوک آنها پرچ شده است، در قسمت پایینی آرامگاه فردوسی وجود دارد.»

مردی که فردوسی را دفن کرد

قاسم ارفع، دیگر کارگر فعال در ساخت بنای آرامگاه حکیم توس است. او که همچون اوستا ماشاا... از قدیمیهای توس محسوب میشود، از آن دوران خاطرات بسیار دارد؛ خاطراتی که در بسیاری از آنها، خود او به دلیل توانایی بالای فیزیکی نقش اول را دارد. مش قاسم یکی از این خاطرات را که مربوط به نحوه نبش قبر حکیم توس است، این گونه تشریح میکند: «سابق، مقبره فردوسی در اتاقی کوچک قرار داشت. اتاق تنگی بود نهایتا سه در چهار. بهزور چند نفر در آن جا میگرفتند. به همین خاطر وقتی قرار شد آرامگاه را بازسازی کنند، مهندس سیحون این تالار را طراحی کرد. نبش قبر، از معضلات طرح بود که درنهایت قرار شد قبر شکافته و هر چه هست برداشته شود و پس از ساخت تالار دوباره دفن شود. روز موعود فرماندار، بخشدار، استاندار و همه رؤسا گرداگرد تالار، سبیلبهسبیل هم نشسته بودند تا ببینند از قبر چه در میآید. قبر را شکافتم و رفتم داخل. یک کوه استخوان بود با دو جمجمه. استخوانها را داخل پارچه سفیدی گذاشتم و بیرون آمدم. وقتی فرماندار دو جمجمه را دید بهشوخی گفت فردوسی دو کله داشته! راستش را بخواهید من شنیدم اینجا قبلا قبرستان بوده. حتی بسیاری از مردم نوزادهایشان را میآوردند و کنار فردوسی دفن میکردند. احتمالا وقتی این مقبره را ساختند، همراه استخوانهای فردوسی دیگر استخوانها را نیز دفن کردند. خلاصه تمام استخوانها را در پارچه پیچیدیم و در دفتر مدیریت گذاشتیم. بعد که کار بنای آرامگاه تمام شد، دوباره خودم استخوانها را داخل قبر گذاشتم. حالا به هر کس میگویم فردوسی را من دفن کردم، باور نمیکند.»

خاطره سنگتراش مقبره فردوسی

ابراهیم امیری، سنگتراش آرامگاه فردوسی، سومین فرد فعال در ساخت آرامگاه حکیم توس است که از آن دوران روایاتی برایمان تعریف میکند. او که اکنون 77ساله است، حکایتی شنیدنی از نحوه نصب ستونهای بیستگانه تالار زیرین مقبره خداوندگار سخن به خاطر دارد. امیری میگوید: «تالار زیرین آرامگاه 20ستون بیستوجهی دارد که نشاندهنده ساخت بنا در قرن بیستم است. سنگهای بهکار رفته روی این ستونها همگی از جنس مرمر است و کارخانهای تراشیده شدهاند. اول سنگکاران، سنگها را با ریختن سیمان روی ستون میچیدند و کمی که میگذشت، سنگها شروع به ریختن میکرد. من برای حل این مشکل پیشنهاد کردم با نصب توری، سنگ را بچسبانند که خداراشکر تأثیرگذار بود و دیگر سنگها نریختند. مهندس سیحون از پیشنهادم خوشش آمد و بعد از اتمام پروژه تجدید بنای آرامگاه فردوسی، پیشنهاد کرد در پروژه تعمیر و نصب سنگهای کاخ خورشید در کلات نادری نیز شرکت کنم که من هم قبول کردم.»

زادگاه حکیم توس

پاژ؛ آشنای غریب

پاژ از آن نامهای اصیل فارسی است که بیشتر افراد برای اولین و آخرین بار آن را در کتابهای ادبیات و در توضیح زندگینامه فردوسی آن گاه که سخن از زادگاه حکیم توس میشود، دیدهاند. مکانی که برخلاف بسیاری از زادگاههای شخصیتهای برجسته ملی و فراملی جهان به طور حتم و با مدارک محکمه پسند زادگاه حکیم توس بوده است. مدارکی که تنها یکی از آنان نوشتار نظامی عروضی سمرقندی در چهارمقاله است؛ آنجا که مینویسد: «ابوالقاسم فردوسی از دهقانان توس بود و از دهی که آن روستا را پاژ خوانند و از ناحیه تابران است، آن ده، بزرگ است و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن روستا، شوکتی تمام داشت.»

و اما پاژ که به مرور زمان فاز و باز و باژ هم شده بود و اکنون چند سالی است بار دیگر پاژ خوانده میشود، روستایی در تقاطع جاده روستا و سد کارده به کلات نادری و 15 کیلومتری شمال شهر مشهد است. روستایی با پیشینهای که به پیش از قرن 4هجری قمری بازمیگردد و چهار هکتار بافت مسکونی و 800هکتار وسعت و البته حدود 700 نفر جمعیت دارد.

روستایی زیبا و پر از درختان توت و انگور که تنها یک خیابان دارد آن هم به نام فردوسی و البته فرعیهای آنکه همه فردوسی هستند، اما هر کدام با یک شماره خاص.

پاژ، امروزین هرچند در بدو ورود روستایی نو و شهرنما تصور میشود، اما کافی است کمی به عمق آن نفوذ کنید تا بافت واقعی خود را نشان دهد؛ بافتی که حول یک تپه تاریخی شکل گرفته است. همان تپهای که به روایت محلیها خانه فردوسی بزرگ بر بالای آن قرار دارد.

گفتیم به روایت محلیها زیرا وقتی با زحمت بسیار به بالای تپه میروید، با خرابههای خانهای روبه رو میشوید که ردپایی از سالهای انتهای حکومت قاجارها بر ایران و آغاز سلطنت پهلوی اول دارد.

قدمت خانههای اطراف آن هم کمتر نباشد بیشتر نیست. البته کاوشهای باستانشناسی که حدود یک دهه قبل در این حدود انجام شده بازگو کننده این واقعیت است که تپه تاریخی است، اما فقط تپه و نه خانههای ایجاد شده بر بالای آن. واقعیتی که با اندکی جست وجو در مدارک میراث فرهنگی یا گفتوگو با قدیمیهای پاژ نیز تائید میشود؛ چه هر دو این منابع تاکید دارند خانه معروف به خانه حکیم توس در اصل منزل اربابی کریما... اسدی نام، کدخدای وقت روستای پاژ بوده که حدود 90 سال پیش به وسیله یک استادکار مشهدی بنا شده است؛ منزلی که ورثه وی به شرط بازسازی و احیا به میراث فرهنگی سپردند، اما اکنون یک اتاق سه در به اندازه تقریبی 3 در 5 متر با دیوارهای خشتی، گلی و گچاندود، تنها فضای نشیمن باقیمانده از آن است؛ فضایی که بسیاری از دیدنیهای آن زیر یادگارنویسیهای برخی بازدیدکنندگان محو شده است.

البته خانه منتسب به حکیم توس تنها محوطه دیدنی زادگاه فردوسی بزرگ نیست. درست کمی بعد از محدوده تپه باستانی میزبان این خانه، آرامستان قدیمی روستا قرار دارد که سنگ قبرهای دویست و سیصد ساله کم ندارد؛ آرامستانی که در بخشی از آن پزشک عاشق فردوسی و موسس بنیاد فردوسی توس مرحوم دکتر محمدحسین توسی وند آرام گرفته است و در بخشی دیگر از آن قبری سبز قرار دارد که هرچند هیچ نشانی درباره فرد مدفون در آن وجود ندارد، اما تعدد شمعهای موجود در اطراف اتاقکی که این مزار در آن قرار گرفته و صد البته دیوارهای سیاه آن بازگوکننده میزان ارادت اهالی پاژ به آن است.

جاذبهها و دیدنیهای کمتر شناخته شده توس

وقتی سخن از شهر توس به میان میآید، بدون هیچدرنگی تصویر آرامگاه حکیم سخن در ذهن زنده میشود. آرامگاهی که هر چند هم خودش عظیم و باشکوه است و هم صاحبش دارای عظمت و شکوه بسیار است، اما یگانهبخش تاریخی توس نیست و بسیار آثار تاریخی و فرهنگی کهنه و نوی دیگر هم در این خطه زرخیز وجود دارند که ارزش دیدن و زمان گذاشتن دارند. به برخی از آنها در ذیل اشاره شده است.

هارونیه افسانهای

شاخصترین بنای منطقه توس پس از آرامگاه حکیم سخن، همانا گنبد بلند و بالا و بنای آجری هارونیه است؛ بنایی که برخی آتشکدهای متعلق به دوران پیش از اسلام و برخی زندان هارونالرشید میدانند و عدهای هم مدعی هستند تعدادی از شیعیان و علویان در سیاهچال زیر آن به شهادت رسیده اند.

کهنترین مسجد خراسان

درست روبهروی هارونیه، محوطهای مسقف قرار دارد که داستان کاوش آن بسیار شنیدنی است. داستان از این قرار است که پس از دفن فردوسی معاصر یعنی مهدی اخوانثالث در کنار آرامگاه حکیم سخن، شعرای بسیاری خواستار تکرار این امر شدند، اما میراث مخالفت کرد و سرانجام مقرر شد مکانی در محدوده هارونیه به این امر اختصاص داده شود؛ مکانی که وقتی نخستین عملیاتهای ساختمانی برای ایجاد مجموعه مورد نظر در آن آغاز شد به ناگاه برگی جدید از گذشته توسی رو شد و باقیمانده یکی از زیباترین دیدنیهای مشهد، یعنی مسجد تابران توس رخ از نقاب خاک فرو کشید. این مسجد اکنون لقب قدیمیترین مسجد خراسان و یکی از منحصر به فردترین مساجد اولیه ایران را به خود اختصاص داده است.

مرکز فرمانروایی توس

بارو یا حصار توس دیگر اثر ارزشمندی است که هر بازدیدکننده توس باید به دیدار آن بشتابد وگرنه نمیتواند ادعا کرد که توس را کامل دیده است. این بارو دیوار عظیمی از خشت و گل است که حدود شش کیلومتر بر گرد شهر تابران کشیده شده و در زمان رونق خود دارای 9 دروازه و 106 برج بوده و در حال حاضر چهار دروازه آن قابل تشخیص است.
کهن دژ در گذشته شامل ابنیه حکومتی و عمارات شاهی و... بوده است.

خانه ابدی شاعران خراسان

این مکان گورجایی دیدنی است که تاکنون 14مهمان از شاعران بزرگ خراسان داشته است. مهمانان بلندبالایی چون عماد خراسانی و احمدشهنا، دو غزلسرایی که یار غارهای اخوانثالث بودند و با هم مثلث غزل معاصر خراسان را ساختند. محمد و عشرت قهرمان شاهزادگان شاعری که غزلیاتی بس زیبا سرودند،آویژنی که تلاش کرد پا جای پای حکیم توس بگذارد و بروزن او حماسه بیافریند و البته احمد گلچین معانی و غلامحسین شکوهی و ذبیحا... صاحبکار (یا همان سهی) که هر کدام برای خود یلی بودند در عرصه شعر معاصر ایرانزمین.

آرامگاه امام غزالی

آرامگاه ابوحامد محمد بن احمد غزالی طوسی، دیگر مکان دیدنی توس است. هماکنون آرامگاه این متفکر بزرگ و بحث برانگیز جهان اسلام در وضعیتی نهچندان خوشایند نیازمند اقدام مناسب بهمنظور ساماندهی محوطه و تبدیل به مکانی درخور برای حضور گردشگران داخلی و خارجی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها