حوادث خوزستان؛ بازگشت به زندگی

بازگشت جوان آبادانی به زندگی، پس از مرگ

تراژدی فرشته ها

سال 96 آبستن حوادث تلخی برای کودکان بود. حوادثی که شاید تا سال‌ها در خاطره تاریخ بماند و زنگ خطری برای والدینی باشد که بیشتر از قبل مراقب فرشته‌های کوچک زندگی‌شان باشند.
کد خبر: ۱۱۳۰۰۴۴
تراژدی فرشته ها

بنیتا، اهورا، کیمیا، ابوالفضل و آتنا کودکان هشت ماهه تا 11 ساله‌ای بودند که زندگی‌شان قصه تلخی داشت. کودکانی که قربانی جنایت‌های سیاه شدند.

گرچه با پایان سال پرونده زندگی برخی از عاملان این جنایت‌ها برای همیشه بسته شد و یا برخی از آنها قرار است در حالی سال جدید را آغاز کنند که دیگر روزنه امیدی برای بازگشت به زندگی‌شان باقی نمانده ولی به هر حال مجازات عاملان این جنایت‌های سیاه بی‌شک چیزی از کوله‌بار غصه آنها که با شنیدن خبر ناپدید شدن هر یک از این کودکان به تکاپو افتادند و با شنیدن خبر پیدا شدن جنازه شان گریستند کم نخواهد کرد.

سرنوشت غم‌انگیز آتنا

آتنا دختر 7 ساله پارس‌آبادی بود که به طرز فجیعی کشته و جنازه او در بشکه‌ای در پارکینگ خانه قاتل پیدا شد، آغاز اخبار سریالی کودکانی بود که امسال خبرساز شدند.

آتنا هر روز بعد از مدرسه کنار بساط دستفروشی پدرش می‌نشست و به او کمک می‌کرد اما بیست و هشتم خرداد ماه به طرز مرموزی ناپدید شد.

مرد رنگرز 40 ساله‌ که گاهی اوقات آتنا برای خوردن آب به کارگاهش می‌رفت به‌عنوان مظنون بازداشت شد و پس از روزها سکوت وقتی جسد دختر بچه در خانه‌اش پیدا شد سکوت خود را شکست. در بررسی‌ها روشن شد آتنا مورد آزار قرار گرفته و سپس خفه شده است. افشای راز این جنایت عکس‌العمل‌های زیادی را در فضای مجازی به‌دنبال داشت. سرانجام قاتل آتنا اصلانی بیست و نهم شهریور ماه در برابر چشمان صدها نفردر ملاعام به دار مجازات آویخته شد.

مرگ تلخ ابوالفضل یک ماه بعد از تولد 11سالگی

ابوالفضل قربانی دیگری از جنایت‌های شوم سال 96 بود. او که پس از جدایی پدر و مادرش با پدرش در جنوب تهران زندگی می‌کرد، هجدهم شهریور و کمتر از یک ماه بعد از جشن تولد 11 سالگی‌اش از سوی پسر 22ساله همسایه قربانی شد. پسر بی‌کار همسایه، ابوالفضل را به بهانه نشان دادن کبوتر به پشت‌بام خانه‌شان برد و سپس او را با 50 ضربه چاقو کشت. پسر بی‌رحم سپس جنازه را داخل نایلون پیچید و آن را در یک چمدان جاساز کرد و با همدستی برادرش به جاده قم برد.

او در بازجویی‌ها گفت: چون در کودکی از سوی یک مرد جوان مورد آزار قرار گرفته بودم ابوالفضل را کشتم تا سرنوشت شومی مانند من نداشته باشد.

سرنوشت تلخ بنیتا زنگ خطری برای والدین بی‌احتیاط

بیست و نهم تیرماه خبر گم شدن کودک هشت ماه ای به نام بنیتا در فضای مجازی منتشر شد. خودروی پدر بنیتا وقتی که او خودرو را با درهای باز رها کرده و قصد داشت در پارکینگ خانه را ببندد در حالی دزدیده شد که کودک هشت ماهه روی صندلی عقب خودرو بود. تلاش پلیس و انتشار اخبار مربوط به ربوده شدن این کودک در فضای مجازی نیز نتوانست کمکی کند و شش روز بعد جنازه دختر کوچولو در حالی که از شدت گرما، گرسنگی و تشنگی روی صندلی خودرو جان سپرده بود در یکی از خیابان‌های پاکدشت پیدا شد.

بازداشت دزد خودرو و دو دوست معتادش و اعتراف آنها مبنی بر این‌که برای تهیه شیشه اقدام به سرقت ماشین کرده بودند تا زودتر خود را به مواد برسانند موجب جریحه‌دار شدن احساسات عمومی شد.همین موضوع باعث شد تا قاتل بنیتا و دو همدستش در وقت فوق‌العاده محاکمه شوند. قضات دادگاه پس از برگزاری دو جلسه محاکمه که ساعت‌ها به طول انجامید دزد خودرو را به اعدام، 51 سال زندان، 111 ضربه شلاق و 2 سال تبعید محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور تائید شده و به شعبه اجرای احکام فرستاده شد.

اهورا قربانی جدایی والدین

اهورا پسر دو سال و هشت ماهه‌ای بود که قربانی جدایی پدر و مادرش شد. او بیست و دوم مهرماه در یکی از شهرک‌های رشت از سوی ناپدری‌اش مورد آزار قرار گرفت و سپس کشته شد تا نامش به فهرست قربانیان جنایت‌های سیاه اضافه شود.

اهورا وقتی به بیمارستان منتقل شد که آثار کبودی و ضرب و شتم روی بدنش نمایان بود. پزشکان علت فوت او را ضربه مغزی اعلام کردند. اما ناپدری 27 ساله‌اش که خود یک دختر خردسال دارد ادعا کرد وی را در غیاب مادر اهورا آزار نداده است. نظریه پزشکی قانونی و انتشار تصاویر اهورا و ناپدری‌اش در فضای مجازی که نشان‌دهنده خصومت ناپدری معتاد بود احساسات عمومی جامعه را بشدت جریحه‌دار و عکس‌العمل‌های زیادی را در پی داشت. ناپدری معتاد در وقت فوق‌العاده محاکمه و به اعدام، شلاق و تبعید محکوم شد. این حکم یک ماه قبل در دیوان عالی کشور مهر تائید خورد و قطعی شد تا پرونده سیاه ناپدری اهورا برای همیشه بسته شود.

بازگشت یوسف پس از 5 روز دلهره‌آور

یوسف سه ساله گرچه از سوی زن شیشه‌ای ربوده و پنج روز را در خانه او سپری کرد اما سرنوشتی متفاوت داشت. یوسف کودک خوش شانسی بود که به آغوش خانواده اش بازگشت.

خبر ناپدید شدن پسر 3 ساله بیست و هفتم تیرماه در فضای مجازی منتشر شد. خانواده‌اش برای یافتن یوسف از رسانه‌ها و مردم کمک خواستند. پنج روز دلهره آور برای پدر و مادر یوسف طی شده بود که یک زن میانسال یوسف را به کلانتری 128 تهران نو تحویل داد و گفت: یوسف را در خیابان پیدا کردم اما تحت‌تاثیر شیشه فکر کردم او خواهرزاده‌ام است. او را به خانه‌ام آوردم. در این چند روز او را با خودم به خرید می‌بردم و از او پرستاری می‌کردم. تا این‌که یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت از طریق رسانه‌ها متوجه شده که خانواده یوسف در جست‌وجوی او هستند.

پایان روزهای سیاه برای کیمیا

کیمیا دختر 7ساله کرجی که بارها از سوی ناپدری‌اش مورد آزار و اذیت قرار گرفت گرچه زنده ماند و حالا در بهزیستی نگهداری می‌شود اما بی‌شک هرگز آثار روحی شکنجه‌هایی را که هر روز و شب تحمل می‌کرد از خاطره‌اش پاک نخواهد شد.

کیمیا وقتی که مادرش با قرص‌های خواب‌آوری که همسر صیغه‌ای‌اش به او می‌خوراند به خوابی عمیق می‌رفت از سوی ناپدری معتادش مورد آزار قرار می‌گرفت. ناپدری شیشه‌ای که یکسال بعد از جدایی مادر کیمیا از پدر معتادش با وی ازدواج کرده بود به گواه پزشکی قانونی دختر بچه را بیش از70 بار آزار داد. این پرونده از تیرماه امسال و به‌دنبال انتقال پیکر نحیف و نیمه جان دختربچه به یک بیمارستان در دستور کار دادستانی قرار گرفت و اخبار مربوط به آن رسانه‌ای شد.

ضمیمه تپش جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها