نگاهی به سد معبر

ابد و چند روز!

در سینمای ایران آثار منحصر به فرد سینمایی گاهی به دلیل حمایت نکردن مراجع قدرتمند سازمانی و قدرت خاص تهیه‌کننده حین اکران قربانی می‌شوند. قدرت تهیه‌کننده نقش بزرگی در مدل توزیع و پخش اثر دارد و اگر تهیه‌کننده از قدرت کافی برخوردار نباشد، بهترین فیلم سینمایی در اکران عمومی قطعا قربانی خواهد شد. فیلم «سد معبر» از این حیث فیلم مظلومی در سینمای ایران است؛ فیلمی که بر خلاف جریان نازل حاکم عمدتا مبتنی بر الگوهای فیلمفارسی، یکی از زیباترین آثار سینمایی سال 1395 است. اما به دلیل اکران مهجوری که داشت در مورد این اثر منحصر به‌فرد حتی فضایی رسانه‌ای شکل نگرفت و مهجوریت اثر در حین اکران امتداد یافت.
کد خبر: ۱۱۲۳۵۸۵

فیلمنامه این اثر را سعید روستایی به نگارش درآورده است. فیلمسازی که با فیلم «ابد و یک روز» در جشنواره سی و چهارم خوش درخشید و البته با تماشای فیلم درخواهیم یافت کارگردان، فیلمنامه خام را بخوبی صیقل داده است و حس تالیف مشترک قرایی ـ روستایی را بوضوح در زمانهای پر هیجان اثر و انسجام دراماتیک فیلم بوضوح دید.

سد معبر در همه ابعاد اثری کامل است. سد معبر، تمامی روابط و رخدادها را در عین تکثر پرسوناژها و جغرافیایی نامحدود از یک رویداد نمایشی اجتماعی فراتر میبرد و حتی معنایی فلسفی به مفهوم طمعورزی انسانی میدهد. به تعبیری ساده، روایت انسانی سرراستی ارائه میکند، اما سیر زیستی مبتنی بر طمع، به چالش کشیده میشود.

در روایت فیلم با قاسم نصیری (حامد بهداد) کارمند اداره سد معبر شهرداری آشنا میشویم که به دلیل اخاذی از دستفروشان در آستانه اخراج است. قاسم با سهمالارثی که همسرش نرگس (باران کوثری) دریافت کرده قصد دارد کامیون بخرد و سراغ شغل دیگری برود، اما همسرش اصرار دارد آنها خانهای هر چند کوچک تهیه کنند تا از سکونت در خانه پدری قاسم خلاصی یابند. مخاطب در فیلم سد معبر، قاسم را از ابتدای فیلم با انتخابهایش خواهد شناخت؛ مردی که میان انتخاب انجام اعمال مصلحانه در حرفهای که انتخاب کرده، همواره بدترین گزینهها را انتخاب میکند. اخاذی و رفتار خشن با دستفروشان مسأله قابل تامل فیلم است. قاسم به عنوان عضوی از طبقه فرودست، چنان بر مدار حرص سوار است که نمیتوان او را لحظهای از آن جدا کرد. دامنه این حرص و طعم از متن خانواده به متن برخوردهای اجتماعی توسعه پیدا میکند به گونهای که هیچ اهرمی موفق به توقف آن نخواهد شد، حتی رویای داشتن فرزند.

مردی که به خواستههای همشهریان هم طبقهاش بیاعتناست و حتی در رابطه با همسرش، مطالبات فردی خود را به خواست او ارجح میداند. در این میان دستفروشی از طبقه فرودست در مسیر او قرار میگیرد که برخلاف رفتارهای آزمندانه قاسم رفتار میکند.

در برابر یک ضد قهرمان طماع، شهروندی را میبینم که میخواهد حق شهروندیاش را در قبال دیگران بدرستی انجام دهد. اگر فرمولاسیون این مسأله را کنکاش کنیم به صورتی دیگر بازتابی از فیلم ابد و یک روز را در متن سد معبر کشف خواهیم کرد.

رقابت مرتضی با محسن در فیلم ابد و یک روز مبتنی بر کامجویی مالی فردی است اما محسن چیزی برای باختن ندارد و در مقابل طمع مرتضی، نجات خواهر از بحران ازدواج با یک غریبه را به نفع فردی خود و خانوادهاش اولی میداند. دستفروش برای این که پول گمشده را به صاحب واقعیاش برساند از هیچ مجاهدتی فروگذار نیست و در واقعشان انسانی خود را در مخاطره میبیند. دستفروشی که به پول نیاز دارد، اما حاضر نیست مبلغ کلانی که در خیابان یافته صرف مشکلات خودش کند و تلاش میکند آن را به صاحبش بازگرداند.

وقتی اهداف دستفروش برای مخاطب روشن میشود،رابطه سمپاتیک مخاطب با کاراکتر قاسم از میان میرود و نوعی آنتیسمپاتیک نسبت به این پرسوناژ پیدا میکند. این مسأله موید این مهم در فیلمنامه اثر است که نقطه عطف و افشای تدریجی شخصیتها بر اثر تصادف، نوعی جابهجایی کارتاسیستی در متن اثر بهوجود میآورد و مخاطب نسبت به کاراکتر دستفروش تا پایان سمپات میماند و البته در تصمیمگیری قاسم با توجه به نوع پایانبندی اثر مشارکت میکند. حس انتخاب، با نوع پایان باز نتیجه اخلاقی را به مخاطب هدیه میدهد.

فیلم سد معبر از آن آثار سینمایی است که دیدنش روی پرده سینما تجربه منحصربهفردی محسوب میشود و دیدن لحظات ملتهب دوربین سیال قرایی، تنها روی پرده سینما هیجان زایدالوصفی ایجاد میکند.

لیلا مودت

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها