به گزارش جامجم، چندی پیش دختری جوان با حضور در دادسرای جنایی تهران از مردی به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد.
شاکی به بازپرس جنایی گفت: یکی از بستگانم سال 91 با رانندهای در تهران درگیر شد و با ادامه این دعوا، راننده خودروی مدل بالا را زیر گرفت و باعث مرگ او شد. بعد هم به اتهام قتل روانه زندان شد. چندی پیش به طور اتفاقی با مردی جوان به نام «امید» در فیسبوک آشنا شدم. او زمانی که متوجه مشکل برادرم شد، گفت اگر 30 میلیون تومان به او بپردازم، مقدمات آزادی برادرم را فراهم میکند. فریب گفتههایش را خوردم، یک فقره چک شش میلیون تومانی به او دادم، او بعد از یک ماه کاری از پیش نبرد و متواری شد. خانوادهام بعد از مصالحه با خانواده مقتول موفق به جلب رضایت آنها شدند. حالا از جوان شیاد شکایت دارم.
تحقیقات پلیسی در حالی آغاز شده بود که ماموران ردپای متهم را در پروندههای دیگری به دست آوردند. تحقیقات نشان میداد او به اتهام کلاهبرداریهای دیگری که در چند مرجع قضایی مطرح است، از سال 92 و 93 تحت تعقیب است. ماموران شاکیان او را به پلیس آگاهی فراخواندند و به تحقیقات از آنها پرداختند.
یکی از شاکیان دختری جوان بود که به افسر تحقیق گفت: من با امید در فیسبوک آشنا شدم. او یک روز مرا سوار تاکسی کرد و با خود به گردش برد. او در خودرو به من آبمیوه تعارف کرد که حالم بد شد. در نزدیکی درمانگاه پیادهام کرد. انگشتر و ساعتم را که 34 میلیون تومان ارزش داشت نزد خودش نگه داشت. در درمانگاه از هوش رفتم و وقتی به هوش آمدم از او خبری نبود. با تلفنش تماس گرفتم و قرار شد اموالم را برایم بفرستد. زمانی که آن اموال را از طریق پیک تحویل گرفتم متوجه بدلی بودن انگشتر و ساعت شدم، بعداز آن امید دیگر تلفنش را جواب نداد و فرارکرد.
دختر دیگری که همراه مادرش از شاکیان بودند نیز به افسر تحقیق گفت: من هم در فیسبوک با او آشنا شدم. ما مشکلات حقوقی داشتیم. او به بهانه حل مشکلمان از ما چند میلیون پول گرفت اما کاری از پیش نبرد و فرارکرد.
سومین مالباخته یک صراف بود که به افسر تحقیق گفت: مردی در محله ولنجک سفارش دلار داد. من هم 22 هزار و 500 دلار را که معادل 70 میلیون تومان بود، تهیه کردم و با پیک فرستادم. اما زمانی پیک به آنجا رفت و دلارها را تحویل داد، خریدار به بهانه این که دلارها را برای خالهاش خریده است، از پیک موتوری خواست به طبقه سوم بیاید و پولش را بگیرد. زمانی که او برای دریافت پول به طبقه سوم رفت، متوجه شد کسی در آنجا نیست و بعد از پرس و جو از نگهبان متوجه فرار خریدار دلارها شد. سراغ مرد جوانی که ساکن آپارتمان مورد نظر بود رفتم که متوجه شدم، او برای پیدا کردن همخانه آگهی کرده بود که متهم به بهانه سفر دوستش از آمریکا به تهران، آنجا را با پرداخت 400 هزار تومان برای مدت چهار ساعت اجاره کرده و در این مدت هم به کلاهبرداری از من دست زده بود.
اما آخرین شاکی به افسر تحقیق گفت: مرد شیاد ابتدا به من یک خودروی لندکروز 2010 را که 370 میلیون تومان ارزش داشت، فروخت اما بعداز چند هفته آمد و با ادعای این که میخواهد لندکروز مدل 2011 به من بدهد، خودروی اول را همراه 80 میلیون تومان گرفت و متواری شد بی آن که خودرویی تحویلم دهد.
جستوجو برای دستگیری مرد کلاهبردار ادامه داشت تا این که چند روز پیش مرد صراف با پلیس تماس گرفت و خبر داد در خیابان متهم فراری را به طور اتفاقی دیده و به کمک مردم توانسته او را دستگیر کند. ماموران به یکی از محلههای تهران رفتند و با تحویل گرفتن مرد کلاهبردار، او به پلیس آگاهی منتقل شد.
متهم جوان در بازجویی اعتراف کرد که برای رسیدن به آرزوی پولدار شدن این افراد را به عناوین مختلف فریب داده و از آنها کلاهبرداری کرده و پول کلانی به دست آورده است.
برای مرد کلاهبردار قرارقانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد