گپ و گفت با ایرج میلانی، مجری تلویزیون و چهره‌ماندگار گردشگری ایران

پول، اصل سفر نیست!

یکی از مجریان تلویزیون که در کارش متخصص است و سال‌هاست درباره حوزه‌‌ای که به زیر و بم آن تسلط دارد برای تلویزیون برنامه‌سازی کرده و طبیعت و جغرافیای متنوع ایران را به مردم معرفی می‌کند.
کد خبر: ۱۱۰۹۴۳۲

ایرج میلانی، همان مجری است که در یکی از همایش‌های میراث فرهنگی به عنوان نخستین چهره ماندگار گردشگری معرفی شد.

البته آن‌طور که از صحبت‌های خودش برمی‌آید او یکی از گردشگران معاصر و روز است وگرنه گردشگری و سفر در ایران و جهان پیشینه‌ای 2500 ساله دارد و در این میان چهره‌های ماندگار زیادی دیده می‌شوند! با میلانی درباره سفر و چگونگی حفظ محیط زیست هم‌صحبت شدیم.

در یکی از مصاحبه‌هایتان گفته‌اید که سفر آرامش‌بخش است، سفر با جابه‌جایی و رفتن از مکانی به مکان دیگر همراه است، پس چگونه می‌تواند آرامش‌بخش باشد؟

احتمالا منظورم این نبوده که تنها ره‌آورد سفر، آرامش است به‌هرحال عوارضی هم دارد!‌ در واقع انسان‌ها برای پاسخ به سه نیاز به مسافرت می‌روند؛ ‌یکی از این نیاز‌ها میل به دانستن است! این‌که به مکان‌های مختلف برود، دانش خود را افزایش دهد و بعد آنها را مکتوب کند و به دست آیندگان برساند.نیاز بعدی که آدمی را به سفر تشویق می‌کند، حس ماجراجویی است. این حس در بشر بشدت قوی است. ماجراجوهایی که به سفر می‌روند آن‌قدر دنبال هیجان هستند که معمولا سرشان به سنگ می‌خورد و یک جورایی ناپدید می‌شوند و دیگر فرصت نوشتن تجربیات سفر را پیدا نمی‌کنند. در سراسر جهان و در کشور خود ما مزار جهانگردان ناشناسی وجود دارد که در حین سفر به ایران به دلایلی درگذشته‌اند و مردم آنها را به خاک سپرده‌اند. سفر یک جابه‌جایی از جغرافیایی به جغرافیایی دیگر برای تمدد اعصاب و جسم است. هر کسی این آرامش را در جایی پیدا می‌کند؛ یکی در مکان‌‌های مقدس و زیارتی، یکی دیگر در کوهستان و ...

بنابراین می‌توان گفت سفر انگیزه درونی قوی می‌خواهد، الان مردم حتی در دو روز تعطیلی، راه می‌افتند در ترافیک سنگین مثلا به شمال کشور می‌روند. آیا نام این را هم می‌توان سفر گذاشت؟

بله! سفرتفریحی که برای استراحت است. تغییر مکان باعث تغییر ذائقه و شرایط ذهنی می‌شود. روان‌شناسان به آدم‌هایی که دچار استرس شدید و افسردگی هستند، پیشنهاد می‌دهند که شرایط زیستی خود را برای مدتی تغییر دهند. تغییر همیشه باعث نوعی آرامش می‌شود چون شرایط یکنواخت و ملال‌آور را عوض می‌کند، ذهن از عادات روزمره خارج شده و با پدیده‌های جدید روبه‌رو می‌شود و همین باعث می‌شود خستگی و دلزدگی از شرایط ثابت از بین برود.انرژی تازه‌ای در بدن ذخیره می‌شود که می‌تواند چند روز یا حتی چند هفته‌ای حال آدم را خوب نگه‌دارد و مقاومت او در مقابل اتفاقات تنش‌زا را بیشتر کند.

با این محاسنی که شما برای سفر برشمردید، چگونه می‌توان به سفر ارزان رفت چون خیلی از مردم فکر می‌کنند باید با بهترین وسیله نقلیه به سفر بروند و در بهترین هتل اقامت کنند که چنین سفرهایی هزینه‌ زیادی دارد؟

این‌که سفر ارزان تمام شود یا گران بستگی به این دارد که کدام نوع از سفرهایی را که به آنها اشاره شد انتخاب کنید. سفر یک نوع رفتار روانشناختی است که بستگی به ساختار ذهنی آدم‌ها دارد و نمی‌تواند در همه مردم یک‌جور باشد. برخی برای لذت بردن به سفر می‌روند، آنها مهارت این را دارند که برخی از اقلام و شرایط سفر را نادیده بگیرند اما به مکان موردنظر بروند و لذت ببرند .البته حذف و قلم گرفتن برخی امکانات سفر مهارت خاص خود را می‌خواهد که شاید خیلی‌ها آنها را بلد نباشند. عده‌ای نیز آنقدر عاشق سفر و دیدن دنیا هستند که با پول اندکی به راه می‌افتند و در طول مسیر کار می‌کنند و سختی‌ها را به جان می‌خرند تا جاهای دیدنی دنیا را ببینند.گروهی از مردم هم ترجیح می‌دهند خیلی کم سفر بروند اما وقتی می‌روند همه امکانات رفاهی و آسایشی برایشان مهیا باشد . امکانات لوکس برای آنها مساوی است با لذت و اگر چنین نباشد از سفر لذت نخواهند برد، بنابراین سفر را از سبد زندگی خود کم کرده یا کلا حذف می‌کنند. نوع سفر و لذت بردن از آن بستگی به روحیه آدم‌ها و برنامه‌ای دارد که برای زندگی خود
درنظر گرفته‌اند.

در کشور ما سفر تقریبا مساوی با نابودی محیط زیست شده است ؛ مثلا شمالی‌ها شاکی‌اند که مسافران به جنگل‌ها و ساحل دریا آسیب وارد می‌کنند و طبیعت را از بین می‌بردند.به نظرتان سفر چه رابطه‌ای با محیط زیست دارد و چگونه می‌توان درباره آن فرهنگ‌سازی کرد؟

فرهنگ‌سازی به زمان نیاز دارد! اگر کارتون‌های قدیمی والت‌دیسنی را تماشا کنید،مردمی را که برای تعطیلات به ساحل دریا می‌رفتند، به عنوان زباله‌سازان معرفی می‌کردند! اما دولت‌ها شروع به فرهنگ‌سازی در این زمینه کردند و آنقدر در فیلم‌ها، کارتون‌ها، رسانه‌ها و ... به مردم هشدار دادند که نریختن زباله در محیط زیست تبدیل به عادتی درونی شد و مردم این کار را انجام ندادند.در کشور ما اکنون کسانی به تخریب محیط زیست و آلوده کردن آن معترض هستند که رشد فکری کرده‌اند و آنهایی به این موضوعات بی‌تفاوت هستند که هنوز به رشد فکری و بلوغ اجتماعی نرسیده‌اند.اما به نظرم سرعت رشد فکری مهم است که باید بیشتر شود و مثلا 30 سال طول نکشد.برای افزایش سرعت دانستن و جلوگیری از تخریب محیط زیست اول باید شرایط اقتصادی درست شود. واقعیت این است برای مردمی که به نان شب‌شان محتاج‌اند و خانه خود را به کارگاه کوچک تولیدی تبدیل کرده‌اند‌ و بناچار فاضلاب آن را به رودخانه یا کوچه و خیابان وصل کرده‌اند، نمی‌توان درباره حفظ محیط‌زیست صحبت کرد! برای آنها مهم‌ترین اصل تامین مایحتاج زندگی است و اصلا برایش مهم نیست آب‌های اضافی مثلا دبه‌های خیارشوری که در خانه درست می‌کند و می‌فروشد به کوچه سرازیر شده باعث آلودگی شود.البته در این میان ریختن زباله در سطح شهر، جنگل، ساحل و... مسأله‌ای دیگر است که به نظرم ساده‌تر می‌توان درباره آن فرهنگ‌سازی کرد اما آسیب‌های جدی محیط زیستی ریشه در مشکلات اقتصادی دارد که اول باید آنها را حل کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها