راپورت‌های میرزا ادریس‌

از ماست که بر ماست...

الیوم علی‌الطلوع به خشایار امر کردیم که سفره بیندازد کله قند و قندشکن بیاورد خودمان قند به قاعده خرد کنیم و خودش را مرخص کردیم به جهت ابتیاع پاره‌ای ملزومات... این قندهای حبه که مفت گران است، می‌زنی توی چای که خیسش کنی و در دهان بگذاری، قبلش عین دنبه آب می‌شود و نصفه‌اش می‌ماند و تو می‌مانی و یک حبه قند نصفه و دستی که نوچ شده است. یک کیلویی خرد کرده بودیم که دق‌الباب کردند. اف‌اف را بر داشتیم خشایار بود. لطف کردیم با همین دست همایونی که سیاهه می‌نگاریم در را باز نمودیم. کاغذ اخبار هم به توصیه اکید ما خریده بود. فرمودیم بنشین و سر خط خبرهای ممالک محروسه را بخوان که ببینیم امروز زلزله کجا را لرزانده و کی چقدر اختلاس کرده و امور رعیت به چه منوال است؟
کد خبر: ۱۱۰۵۸۳۵

مقادیری خواند، دیدیم خبر دلخراش و نگران‌کننده‌ای نیست که آدرنالین در خونمان مترشح کرده حالی بکنیم. یک تکه‌قند نیم‌کیلویی پرت کردیم به سمتش توی شقیقه‌اش خورد الحمدلله ناله‌ای هم سر داد و عرض کرد: چرا می‌زنید؟

فرمودیم: پدر سوخته نگفتیم از آن کاغذ اخبار‌ها ابتیاع کن که هیجان داشته باشد؟ تولد یک گوساله دو سر و گران شدن تخم‌مرغ و مایحتاج مردم هم شد خبر؟ یک چیزی بگو بترکاند. عرض کرد چشم، اجازه بدهید خبرهای داغش مانده! فرمودیم: بخوان .

عارض شد: راپورتی در کاغذ اخبار منتشر شده مبنی بر این‌که در ولایات یمن سه سال جنگ است و کشت و کشتار. سعودی پدرسوخته و از خدا بی‌خبر عین توت تر، بمب و موشک بر سر رعیت مفلوک یمنی می‌ریزد و در این سه سال حدود 11هزار نفر نفوس محترم و مظلوم به شهادت رسیده‌اند و قربانی این فتنه گردیده‌اند.

فرمودیم: خب؟ ادامه داد تصدق در پلیس راهور گزارش داده و اعلام کرده در هفت ماه گذشته در سوانح جاده‌ای ممالک محروسه ایران بالغ بر 11هزار نفر دارفانی را وداع گفته و به رحمت ایزدی پیوسته‌اند.

تعجب نموده فرمودیم: دروغ می‌گویی بده خودمان با چشم خودمان بخوانیم.

خواندیم دوباره و سه باره، مع‌الاسف صحت خبر تائید شد. بسیار محزون گشته و به روح عزیزان در گذشته رحمت فرستاده و طلب مغفرت کردیم. به خشایار فرمودیم سفره خرد کردن قند جمع کند حقیقتا ملول گشتیم .

به خشایار فرمودیم: به نظرت دلیلش چیست؟

عارض شد: تصدقت گردم شاهی توپچی دربار را صدا کرد که چرا سحر ماه رمضان توپ در نکردی رعیت در خواب نمانند، توپچی عارض شد به هزار و یک دلیل! شاه گفت یک دلیلش را بگو ! عارض شد باروت نداشتم. شاه گفت: قانع شدم بقیه‌اش را نگو... حالا حکایت ماست. دوسیه تصادفات جاده‌ای هم هزار و یک دلیل دارد. از خرابی اتول‌ها و ناامنی‌شان بگیرید تا خرابی جاده‌ها و راه‌ها و عدم آموزش صحیح به رانندگان و رعایت کردن قوانین راهنمایی و رانندگی و ...

فرمودیم: چاره چیست؟ ممالک محروسه از یک کشور در حال جنگ یمن بیشتر کشته بدهد و رجال حکومت ککشان نگزد؟

عارض شد: رجال مسئولیت بخشی از سوانح را دارند و بسیاری از آن بر می‌گردد به خود رعیت. بد رانندگی می‌کنند، خواب‌آلود می‌رانند. جاده را ملک طلق پدری می‌دانند و بی‌گواهینامه و آموزش پشت رل می‌نشینند. نتیجه‌ای غیر این مترتب باشد جای تعجب است. به عرایضش اندیشیدیم با همه خنگی‌اش گاهی خوب افاضات می‌کند، پدرسوخته مدتی با خود شریفمان گشته کاربلد شده. بعد ذلک پنجره اندرونی باز کرده آتش بر چپق همایونی زده همان‌طور که به نوک زدن گنجشکی بر خرمالوی حیاط عمارت نگاه می‌کردیم، آه کشیده فرمودیم: از ماست که بر ماست...

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها