لذا ایران و انگلیس هیچگاه نتوانستند روابط ثابتی را (بخصوص پس از انقلاب اسلامی) تجربه کنند، چون مواضع انگلیسیها دربسیاری مسائل، دوگانه و به نوعی در تقابل با ملت ایران بوده است.
اکنون باید دید آیا انگلیس میخواهد همچنان چنین چالشهایی در روابط دو کشور استمرار داشته باشد یا اینکه به سیاست جدیدی دست یافته است البته بهنظر میرسد بخش دوم عملا منتفی است، چون نوع اظهارنظرهای مقامات انگلیسی اثباتکننده این معناست که مواضع این کشور همچنان مانند گذشته بوده و گاهی اوقات و درشرایط خاص، نظراتش را نرمتر و گاهی به شکل خصمانه مطرح کرده است.
به عنوان مثال میتوان به سفر خانم ترزا می، نخست وزیر انگلیس به منطقه اشاره کرد که انگلیسی ها توانستند معاملههای کلان تسلیحاتی با کشورهای منطقه داشته باشند و سیاست های امروز برخی کشورهای عربی منطقه را میتوان نتایج همین سفرها دانست.
موضوعاتی که در روابط بین ایران و انگلیس مطرح است، مباحث متعدد و متنوعی است که بخشی از آن مسائل بنیادی بوده که اشاره شد، ولی برخی دیگر مسائل روزمرهای است که با آن برخورد داریم که از آن جمله میتوان به موضوع هستهای اشاره کرد.
گرچه انگلیسیها مواضع ترامپ را در بحث برجام تکرار نکردند و مقداری مستقلانهتر حرف زدند، اما باز هم مواضع آنها در حد سخن گفتن باقی ماند که به نظر میرسد در این زمینه باید موضعگیری شفافتری را در قبال برجام داشته باشند، چون در بحث توافق هستهای صرف اعلام موضع کلامی کافی نیست و باید مواضع اعمالی از جمله گشایشهای بانکی یا موضوع گسترش روابط اقتصادی پیرو برجام محقق شود.
موضوع دیگر تحولات منطقه است. به هر حال انگلیس منافع اقتصادی و فروش تسلیحات به کشورهای منطقه را دنبال میکند و از گذشتههای دور به شکل سنتی نقش مهمی در برهم زدن ثبات منطقه و اختلاف افکنی مذهبی و طایفهای داشته است، لذا در این بخش همچنان شاهد حمایتهای انگلیس از سیاستهای عربستان سعودی در منطقه هستیم.
بیتردید امروز مردم یمن در وضعیت فاجعه انسانی قرار دارند و خبرهایی که از یمن میرسد، نشان میدهد مردم به حداقلهای لازم برای زنده ماندن هم دسترسی ندارند، گرچه برخی کشورهای غربی ژست حمایتی از این کشور میگیرند، اما دوست دارند این کمکها به مردم یمن نرسد و در قالب کمکهای انسانی، تسلیحات به طرف مقابل صادر شود.
مساله بعدی به بحث تروریسم در منطقه برمیگردد. شاهد بودیم که داعش و تروریستها در منطقه جنایات فراوانی را انجام دادند، ولی کشورهای غربی فقط به برخی مواضع اعلامی اکتفا کردند که عملا دارای هیچ خاصیتی نبود و امروز که معادلات منطقهای برگشته و ائتلاف ایران و روسیه توانسته داعش را از بین ببرد، این کشورها در وضعیت جدید منطقه به نوعی در حال پیدا کردن مسیرهای دیگری هستند، لذا در این زمینه باید به انگلیسیها تاکید کرد دخالتهای بی مورد میتواند وضعیت را پیچیدهتر کرده و راهحلهای غیرکارشناسانه و غیربومی، مطلقا کارایی ندارد.
مساله جدیدی هم که حادث شده، مربوط به بیتالمقدس است و شاهدیم که آقای ترامپ به شکل دستوری و بدون توجه به مسائل منطقه و احساسات ملتهای مسلمان، عملا قبله اول مسلمانان جهان را به عنوان مرکز حکومت جعلی صهیونیستی اعلام کرده، گرچه انگلیسیها در موضع اعلامی خود در این بخش اعلام کردند کار درستی صورت نگرفته، اما بهنظر میرسد که صرف اظهارنظر کافی نبوده و انگلیسیها باید در این خصوص نقش بیشتری داشته باشند، چراکه متحد مهم آمریکاییها هستند.
طبعا در ملاقاتها و گفتوگوها باید نسبت به عواقب منطقهای اقدام ترامپ، هشدارهای جدی داده شود و انگلیسیها نیز در این خصوص مواضع شفافی اتخاذ کنند و اقدامات عملی را داشته باشند.
دکتر کاظم جلالی - رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد