گفت‌وگو با چنگیز جلیلوند به بهانه بازی در نمایش «پدر»

دوبله وقتی برای تئاتر نمی‌گذارد

اگر نگوییم چنگیز جلیلوند بهترین صداپیشه تاریخ دوبلاژ ایران است، قطعا یکی از بهترین‌های این هنر محسوب می‌شود. کسی که بیش از پنج دهه فعالیت در عرصه صداپیشگی، با گویندگی در بسیاری از فیلم‌های شاخص تاریخ سینما همچون بیلیاردباز، زنده‌باد زاپاتا، اتوبوسی به نام هوس، راکی، برباد رفته و... خاطرات ماندگاری برای چند نسل از تماشاگران سینما و تلویزیون بر جای گذاشته است.
کد خبر: ۱۰۹۹۳۳۸
دوبله وقتی برای تئاتر نمی‌گذارد
صداپیشه‌ای که صدایش به جای بازیگران بزرگی چون پل نیومن، مارلون براندو، کوین اسپیسی، شان کانری، رابرت دنیرو و... در حافظه تماشاگر ایرانی طی بیش از نیم قرن، نقش بسته است. اما این بار فارغ از دنیای صداپیشگی، بازی چنگیز جلیلوند در نمایش «پدر» در تماشاخانه شهرزاد بهانه‌ای شد تا با او درخصوص حضورش در عرصه تئاتر و نمایشی که از او در حال اجراست، دقایقی را به گفت‌وگو بنشینیم. او که فعالیت هنری خود را در دهه 30 با تئاتر آغاز کرده، حالا بعد از 60 سال دوری از صحنه، دوباره به صحنه نمایش بازگشته است تا توانایی‌های خود را در این عرصه به نمایش بگذارد. این بار در نقش پدری که دچار بیماری آلزایمر شده و فرزندانش قادر نیستند با شرایط او کنار بیایند.

آقای جلیلوند شما در اوایل دهه 30، فعالیت هنری خود را با بازی در تئاتر آغاز کردید. بعد از این همه دوری، فکر می‌کردید دوباره به صحنه نمایش بازگردید؟

به هیچ عنوان؛ چون از هیچ نظر، خودم را برای بازی در تئاتر آماده نمی‌دانستم. به دلایل مختلف، مهم‌ترین دلیلش نداشتن وقت بود. شما می‌دانید که بازی در تئاتر، مستلزم حضور مستمر و تمرین‌های هرروزه است. من آنقدر در گویندگی و دوبلاژ وقتم پر هست که هیچ وقت فکر نمی‌کردم بتوانم برای مدتی روی صحنه تئاتر ظاهر شوم. دلیل دوم هم مساله مالی بود. چون درآمد تئاتر نسبت به گویندگی، به قدری نیست که بتوانم آن را ترجیح دهم.

پس چطور شد بازی در نمایش «پدر» را پذیرفتید؟ آشنایی با کارگردان یا متن و...؟

راستش من در این چند سال پیشنهادهای زیادی برای بازی در تئاتر داشتم و همه را به دلایلی که گفتم رد می‌کردم. اما این بار آنقدر همه چیز خوب بود که کمی نسبت به رد کردن آن مردد بودم. حضور آقای زنده‌نام به عنوان کارگردان و لطف و احترامی که به من داشتند و فضای آرامبخش و حس خوبی که از ایشان و مترجم کار خانم فلاح‌فر به من رسید، کمی من را به تامل وا داشت. و از آن مهم‌تر، دغدغه‌ای بود که متن نمایش در من به وجود آورد. قصه‌ای که در مورد خانواده است و احترام به ارزش‌های خانوادگی و انسانی، توجه و پایبندی به ریشه‌ها و همزادپنداری و تاثیری که داستان بر من گذاشت، همه اینها به من کمک کردند تا به مشکلات و مسائل دیگر فکر نکنم.

کمی در مورد نقشی که در نمایش بازی می‌کنید برایمان بگویید.

راستش را بخواهید شرایطی که برای کاراکتر «پدر» وجود دارد ممکن است آینده همه ما باشد؛ شخصی که دچار آلزایمر شده است و خانواده‌اش نمی‌توانند حضور او را در کنارشان تحمل کنند. مردی که زمانی دارای عزت و احترام و بروبیایی بوده حالا و با گذر سن و ابتلا به بیماری، مانند بچه‌ها ناتوان و بهانه‌گیر شده است و آن میزان از توجه و احترامی را که نزد خانواده‌اش داشته از دست داده است. سرنوشت تلخ و غمباری است و من در تمام این روزها و ماه‌هایی که درگیر این نقش هستم به این فکر می‌کنم که این سرانجام، از هیچ یک از ما دور نیست.

اگر خود را جای کاراکتر پدر بگذارید، توقع چه رفتاری از فرزندانتان دارید؟ یعنی تصور شما از رفتار درست فرزندان در قبال چنین شراطی چیست؟

به نظرم، فرزندان این کاراکتر هم حق زندگی دارند و کسی نمی‌تواند این حق را از آنها سلب کند. هر کس یک برداشت و یک واکنش می‌تواند نسبت به این اتفاق داشته باشد. این که پیش خودشان نگه دارند یا به خانه سالمندان ببرند، اما حرف و خواسته من از دسته دوم این است که حتی در صورت بردن آنها به خانه سالمندان، به صورت مداوم به آنها سر بزنند و دیدار تازه کنند. اکثر این عزیزان سالمند در تنهایی و دلتنگی فرزندانشان دق‌می‌کنند و با غصه از بین می‌روند.

بازی کردن کاراکتری که دچار آلزایمر است، کار دشواری است. شما خیلی خوب پرش‌های ذهنی و حفره‌های حافظه را در این کاراکتر به تصویر کشیده‌اید. آیا در اطراف خود، شخصی را با این ویژگی‌ها دیده و الگو قرار داده بودید یا حاصل تخیل شماست؟

قطعا نمونه این گونه شخصیت‌ها را در طول زندگی دیده‌ام، اما الگو و سرچشمه اصلی من برای درآوردن این نقش، سابقه‌ای است که در دوبله داشته‌ام. در طول این سالیان، چند بار در نقش شخصیت‌هایی که به چنین بیماری‌ها و عارضه‌های مشابه مبتلا بودند، گویندگی کرده بودم و شناخت نسبتا خوبی از جزئیات رفتاری آنها داشتم.

برخلاف بازی‌هایی که از این گونه اشخاص توسط بازیگران ارائه می‌شود و اغلب غمبار و همراه با افسردگی است، در نمایش پدر، گاهی با خنده و شوخی همراه می‌شود، به طوری که تماشاگران در کنار تاثر و تاسف، گاهی در سالن قهقهه می‌زنند. این لحن که در برخی صحنه ها، رنگ و بوی کمیک به خود می‌گیرد، از ابتدا در متن بوده، یا شما و کارگردان به آن اضافه کرده‌اید؟

تمام تلاشم این بود که به این شخصیت، ویژگی‌هایی اضافه کنم که از کلیشه‌های مرسوم دور باشد. برای همین با مشورت و همفکری با کارگردان، تصمیم گرفتیم در کنار لحظات غمگین، لحظات خنده‌دار و طنز نیز به شخصیت اضافه کنیم که هم به کار، طراوت و شادابی ببخشد و هم از تکرار جلوگیری کند.

بازخورد تماشاگران در این چند شب چطور بوده است؟

عالی. راستش من اوایل انتظار چنین تشویق و محبتی را از تماشاگران نداشتم، چون احساس می‌کردم که کسی انتظار بازگشت من به تئاتر را نداشته باشد، اما به نظرم حضورم برای تماشاگران یک جور سورپرایز بوده و هرشب کلی به بنده لطف و محبت دارند. البته مردم به من لطف دارند، اما در کنار من، بازیگران بسیار خوب دیگر و کارگردان محترم کار برای به سرانجام رسیدن این نمایش زحمت بسیار کشیده‌اند.

دوباره و بعد از پدر، ممکن است در نمایشی بازی کنید؟

بعید می‌دانم چون حضور در تئاتر، نیازمند تمرکز شبانه‌روزی است. من در این چند ماه حتی قبل و بعد از نمایش هم در شخصیت پدر زندگی می‌کنم و این جدا از لذت‌بخش بودن، بسیار سخت و انرژی‌بر است.

تئاتر روز ایران را دنبال می‌کنید؟

من 20 سال ایران نبودم و وقتی بازگشتم، تمام فعالیت و توجهم را روی دوبله و گویندگی گذاشتم و فرصت چندانی برای دنبال کردن تئاتر نداشتم، اما این اواخر کمی علاقه‌مند شدم و تصمیم دارم تئاتر را به عنوان یک تماشاگر پیگیری کنم.

وحید ره‌جوی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها