نگاهی گذرا به روابط پرفراز و نشیب ایران و اتحادیه اروپا در 4 دهه اخیر

حرکت اروپـا در مدار آمریکا

انقلاب اسلامی ایران تحولی شگرف در عرصه سیاسی و اجتماعی منطقه ایجاد کرد و باعث تغییر و دگرگونی در عرصه سیاسی کشور شد.
کد خبر: ۱۰۸۸۷۳۰

وقوع انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران باعث نوعی نگاه در داخل و خارج از کشور شد. از یک سو نظام جدید برآمده از خواست عمومی مردم شعار استقلال، آزادی و استقرار جمهوری اسلامی داشت و از سوی دیگر هرگونه سلطه خارجی از سوی انقلابیون نفی می‌شد. حتی فراتر از آن براساس یکی از آرمان‌های اساسی انقلاب اسلامی در هر گوشه‌ای از کره خاکی ملتی مظلوم تحت ستم ظالم سلطه‌گر قرار می‌گرفت، ایران خود را موظف به دفاع از آن می‌دید. چنین رویکردی طبیعی با شناخت قبلی کشورهای اروپایی از ایران دوران حکومت شاهنشاهی تفاوت داشت و از این رو در اوایل روی کار آمدن نظام جدید در ایران کاملا محتاطانه با آن برخورد می‌کردند. از سویی دیگر باید به این نکته توجه داشت که در فضای جنگ سرد و نزاع پنهان و آشکار دو قطب غرب و شرق، کشورهای اروپایی در پازل آمریکا به ایفای نقش می‌پرداختند و در این راستا کاملا با سیاست‌های ایالات متحده در عرصه سیاست خارجی هماهنگ بودند.

بعد از تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام(ره)، کشورهای اروپایی در راستای همسویی با آمریکا ضمن انتقاد شدید از چنین اقدامی روابط سیاسی خود با ایران را محدود کرده و همچنین در قالب تحریم‌هایی علیه ایران اعتراض خود را اعلام کردند. اعلام تحریم کشورهای اروپا علیه ایران بهانه مناسبی دست این کشورها داد تا به طور کلی تعهدات در عرصه تجاری و نظامی را که با دولتمردان رژیم پهلوی قبل از پیروزی انقلاب منعقد شده بود، به‌طور کلی نادیده بگیرند. وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چهره دیگری از همپیمانان نامراد سابق اروپایی را نشان داد. این کشورها از یک سو از ارائه تجهیزات خریداری شده از سوی ایران به کشورمان خودداری ‌کرده و از سویی دیگر کاملا شرایط را برای بهره‌ها و کمک‌های نظامی به عراق در جنگ تحمیلی باز می‌کردند. سهم آن زمان اروپاییان در دوران جنگ تحمیلی غیر از پشت پا زدن به تعهداتشان در قبال ایران، صدور بیانیه‌های با ادعاهای حقوق بشری و صدور قطعنامه‌های بی‌بو و بی‌خاصیتی علیه استفاده بی‌شمار عراق از سلاح‌های غیر متعارف و شیمیایی بود.

در اواخر جنگ تحمیلی، بحرانی در روابط نیم بند سیاسی میان ایران و کشورهای اروپایی پیش آمد. نگارش کتابی از سوی سلمان رشدی و توهین‌آمیز خواندن آن از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی و سایر مراجع مذهبی و انتشار فتوای قتل نویسنده کتاب، کشورهای اروپایی را برآن داشت تا از هیچ اقدامی علیه جمهوری اسلامی ایران فروگذار نشوند. در پی این رویداد، روابط سیاسی طرفینی به پایین‌‌ترین سطح خود رسید. این روند البته بعد از هیاهوهای بسیار تبلیغاتی و با گذشت زمان فروکش کرد. بویژه آن‌که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز به پایان رسیده بود و روی کار آمدن دولت جدید که موسوم به سازندگی بود شاید نوید عرصه جدیدی را در میدان سیاست خارجی می‌داد. بر همین اساس در سال 1371، بیانیه‌ای در اجلاس سران اروپا در ادینبورو مبنی بر عادی‌سازی روابط با ایران تصویب و از آن روز سلسله گفت‌وگوهای انتقادی ایران و اروپا آغاز شد. نخست دور گفت‌وگوی انتقادی پنج سال به طول انجامید و در این دوران کشورهای اروپایی تلاش کردند که تا حدودی سیاست مستقل‌‌تری را از ایالات متحده آمریکا در پیش بگیرند و از این رو برای این‌که ابتکار عمل را به دست بگیرند چندان روی خوشی با برنامه‌ریزی دولت آمریکا برای انزوای ایران شرکت نکردند. واشنگتن به صورت جدی از سا ل1996 برنامه تحریم اقتصادی ایران را در دستور کار خود قرار داد، اما با این وصف اروپاییان سطح روابط اقتصادی خود با ایران را ارتقا دادند. اتحادیه اروپا اولین و بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران شد و 40 درصد واردات و 36 درصد صادرات ایران را به خود اختصاص داد. در این ارقام بیش از 75 درصد از واردات اتحادیه اروپا از ایران را محصولات نفتی تشکیل می‌داد. در این میان روابط ایران و اتحادیه اروپا که با محوریت اقتصاد و بازرگانی پیش می‌رفت تحت فشار مداوم آمریکا و درخواست‌های آن برای به انزوا کشاندن ایران قرار داشت.

گرچه روابط اقتصادی در این دوران گسترش پیدا کرده بود و دو طرف سعی می‌کردند تعاملات اقتصادی و تجاری آنها تحت تاثیر اختلاف‌نظرهای سیاسی قرار نگیرد، اما با این وصف اتحادیه اروپا همواره سعی می‌کرد در حین این گفت‌وگوها باعث تغییر رفتار ایران درباره فتوای قتل سلمان رشدی شود. از سویی دیگر اروپاییان در حوزه حقوق بشر، تروریسم، صلح خاورمیانه، خرید‌های تسلیحاتی و سلاح‌های کشتار جمعی همواره اتهاماتی را متوجه ایران می‌کردند و می‌پنداشتند که به‌زعم آنان این رویکرد می‌تواند رفتار ایران در این زمینه‌ها را تغییر دهد. اتهامی که هیچ‌گاه جمهوری اسلامی ایران در طول دوران گفت‌وگو با اتحادیه اروپا آن را نپذیرفت و ناشی از برداشت سوء سیاستمداران اروپایی داشت.

رویکرد جدید میان ایران و اتحادیه اروپا با وجود اختلاف‌نظر در حوزه فهم مسائل حقوق بشری و با گسترش روابط تجاری با پستی‌ها و بلندی‌هایی به روند خود ادامه می‌داد که ماجرای تروریستی رستوران میکونوس پیش آمد و یکباره بحرانی دیگر در روابط سیاسی میان طرفین ایجاد شد. در این حادثه تروریستی برخی مخالفان جمهوری اسلامی ایران به قتل رسیدند و در همین راستا شایعه شد گویا عوامل جمهوری اسلامی در این اتفاق دخیل هستند. متعاقب آن دادگاهی تشکیل شد و شاهدان برای ارائه مشاهدات و مستندات خود علیه ایران فراخوانده شدند و بعد از پایان دادگاه طی حکمی دستور تعقیب قضایی برخی مقامات جمهوری اسلامی ایران صادر شد. در پی صدور این حکم که به تنش دیپلماتیک میان ایران و کشورهای اروپایی منجر شد، کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند سفرای خود را از تهران فرا بخوانند، ابتکار عمل‌هایی هم از سوی اتحادیه اروپا در سازمان ملل و دیگر مجامع بین‌المللی برای به چالش گرفتن وضعیت حقوق بشر در ایران صورت گرفت. با این حال با موضعگیری قاطع رهبر جمهوری اسلامی ایران کشورهای اروپایی که از این اقدام طرفی نبسته بودند دوباره مجبور به مراجعت به ایران شدند. آن زمان اوایل روی کار آمدن کابینه اول دولت اصلاحات بود.

یکی از شعارهای دولت اصلاحات، شعار تنش‌زدایی در عرصه سیاست خارجی بود و از آن پس بود که برخی روسای کشورهای اروپایی به ایران آمد و رفت پیدا کردند. مرحله دوم گفت‌وگوی میان ایران و اروپا این بار با عنوان گفت‌وگوهای سازنده از سال 77 آغاز شد و شرکت اروپایی این فرصت را پیدا کردند که روی طرح‌های توسعه صنعت نفت و گاز در کشور سرمایه‌گذاری کنند. به نظر می‌رسید این روابط اقتصادی و سیاسی به سرعت در حال گسترش بود، اما موضوع پروتکل الحاقی به معاهده عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای باعث تشدید فشار اروپاییان شد.

در 16ژوئن 2003 وزرای خارجه اتحادیه اروپا با صدور بیانیه‌ای به ایران هشدار دادند که کامل شدن توافقنامه تجاری ایران و اتحادیه اروپا به تصمیم ایران برای پذیرش بازرسی‌های هسته‌ای سازمان ملل بستگی دارد. در نوامبر 2004 بعد از بحث و گفت‌وگوهای بسیار سرانجام ایران با تعلیق فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم موافقت کرد. این اتفاق گرچه با استقبال اروپاییان مواجه شد، اما در پی بدعهدی و بی‌توجهی آنان نسبت به توافقات قبلی و بدبینی تهران نسبت به طرف‌های مورد مذاکره، کار غنی‌سازی از سر گرفته شد.

با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد، رویکرد تازه‌ای در روابط میان ایران و اتحادیه اروپا به‌وجود آمد. تلقی دولت جدید این بود که اروپاییان با وجود گفت‌وگوها و روابط و تعاملات قبلی صرفا در پی امتیاز گرفتن از ایران هستند و با وجود برخی توافقات همچنان به اتهام‌زنی علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه می‌دهند. از این رو سیاست تقابلی با غرب در پیش گرفته شد. همزمان با تشدید فعالیت‌های هسته‌ای در ایران پرونده کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل رفت و چند قطعنامه علیه ایران به تصویب رسید.

تغییر مسیر پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت سازمان باعث کمرنگ‌تر شدن نقش اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته‌ای و توجه بیشتر ایران به مذاکره با کشورهایی همچون چین، روسیه و کشورهای عضو جنبش عدم تعهد گردید. این مساله باعث کاهش روابط میان ایران و اروپا در این دوره شد.

همزمان با روی کارآمدن حسن روحانی روند پیگیری پرونده هسته‌ای شکل تازه‌ای پیدا کرد و کشورهای اروپایی و آمریکا در قالب کشورهای 5+1 و چین و روسیه گفت‌وگوهای منظم و جدی را با هم آغاز کردند که در نهایت به شکل گیری توافق برجام انجامید. برجام به عنوان یکی توافق بین‌المللی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز به رسمیت شناخته شد تحولی در تاریخ روابط میان ایران و اتحادیه اروپا به شمار می‌رود. گرچه سخنان اخیر ترامپ و رویکرد او نسبت به بی‌توجهی به این توافق این نگرانی را در عرصه جهانی درباره عدم پایبندی این کشور نسبت به برجام به‌وجود آورده، اما با این وصف اتحادیه اروپا بارها حمایت خود از برجام را به صورت علنی اعلام کرده است. در این شرایط باید منتظر اقدام عملی اروپاییان در حمایت از برجام بود تا صداقت آنان در پایبندی به توافقاتشان را راستی آزمایی کرد.

فتاح غلامی/ پژوهشگر تاریخ

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها