در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آفتاب تازه وارد، پر انرژی قصد دیوانه کردنمان را داشت. به سمت شرق میرفتیم و آفتاب هم از شرق سربرآورده بود، دیگر هیچ امانی از نور پرحرارتش نبود. یک ساعت و نیم از حرکتمان گذشته بود که تابلوی لوجَلی در آن سوی جاده پیدا شد. شهری با معماری نه چندان قدیمی که برای رسیدن به آن باید از «زیارت» عبور میکردیم.
استاد جلیل زهرایی با کارگران و مالک مزرعهای گرم گرفته بود. از انگورها و بازار فروششان میپرسیدیم. عمده انگورها راهی جز کشمش شدن نداشتند. نه صادراتی در کار بود نه بازاری محلی، بهترین راه همان کشمشی بود که در حالت عادی پرضررترین راه برای یک کشاورز میخوانندنش. کارخانه [...] هم با منت، انگورهای خراب را کیلویی 600 تومان میخرید تا از آن آبمیوههای خوشمزه مخصوص بسازد.
مشکلات باغداران آنقدر زیاد و تکراری بود که پرسیدن آن برای خودمان نیز ملالت میآورد. تمام حرفها به این میرسید که آب نداریم، فروش نیست و کشت میوه چرخ زندگی را نمیگرداند. اشکال هم از توزیع بود. کسی نیست که با قیمت به صرفه از آنها خرید کند. صنعت تبدیلی هم نیست تا این سرزمین پرمیوه را پرسود کند؛ صنایع تبدیلی و کارخانههایی که میتوانستند این محصولات را به انواع آبمیوه، کمپوت، میوه خشک و... تبدیل کنند. این بحثها آنقدر تکرار شده بود که شنیدنش بر عذاب ما میافزود،بحث را عوض کردم:
حاج آقا این شهر قدمتش چند ساله است؟
300 سال
پس چرا معماریاش اینقدر جدیده؟
در این شهر سه بار زلزله آمد و تمام آن را ویران کرد. (با دست نشان میدهد) هربار مردم رفتند کنار شهر قبلی و شهری جدید ایجاد کردند. آخرینبار سال 57 زلزله آمد و این خانهها از همان موقع بنا شدند.
لوجلی یعنی چی؟
ما به گوجهسبز میگوییم لوجه و اینجا یکی از معروفترین شهرها برای کشت گوجهسبز است. کاش فصلش میآمدید تا مزه گوجهسبز واقعی را اینجا میچشیدید.
مردم لوجلی کرد زبان بودند و گویا کردهای کورمانجی سالهای زیادی است که در این منطقه زندگی میکنند. سابقه همکلام شدن با کردها را داشتم، میفهمیدم که این زبان متفاوت از کردی کرمانشاهی یا کردی ایلامی یا حتی لک است. گویا گویشهای منطقه روی آنها اثر گذاشته و یک نوع زبان کردی ـ خراسانی در این شهر پدید آمده است. راننده هم با تسلطی که بر این زبان داشت در هر نقطه نه فقط به عنوان مترجم بلکه بهعنوان یک عامل ارتباطگیری و جلب اعتماد اهالی عمل میکرد. عملکردی که امکانش در مقصد بعدیمان یعنی «اسفیدانِ» ترک زبان وجود نداشت.
رسیدن ما به اسفیدان همزمان با اذان بود. روستایی که در وسط کوهستان قرار داشت و دورتا دورش را ارتفاعات بزرگ احاطه کرده بودند. روستایی در دامنه به شکل درهای سبز با ساختمانهایی سنگی از جنس کوه که شهر را به طرز عجیبی فانتزی و یکدست ساخته بود. عرض ثابت سه متری کوچهها همراه با ساختمانهایی که همگی از جنس قلوه سنگ بودند، تمام شهر را یکرنگ کرده بود. اسفیدان محل گردشگری مردم خراسان شمالی است و فانتزی بودن این شهر با هوای خوش و معماریای که در دل کوه شکل گرفته بود، آدم را به هوس میانداخت که چند صباحی در آن بماند.
محسن شهمیرزادی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد