
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آقای اکسیر فکر میکنید اگر حافظ بیاید و شعرهای امروز را بخواند، جز شما از چه شاعری خوشش میآید؟
حافظ اصلا با این وضع شلوغی و ترافیک و توفان و باران که نمیآید! اما اگر بیاید به نظرم فقط من را قبول میکند!
شما که کم به او متلک نینداختهاید...
بله در شعری من یک متلکی به او انداختم و پس از آن حتی نمیتوانم به شیراز بروم! به شعرای آنجا سپردهام فعلا از طرف من نایبالزیاره باشند تا ببینیم چه میشود.
شعر را برایمان بخوانید...
دو تا بود. یکی اسمش «خواجه» بود، اینطوری: «من هم زرنگ شدهام/ از سادگی مخاطب سوءاستفاده میکنم/ هر روز به شعرهایم آب میبندم/ و کتاب پشت کتاب درمیآورم/ به نظر ملیحه من از حافظ بالاترم/ چرا که او فقط یک کتاب دارد/ آن هم به تصحیح صد نفر.»
و شعر دوم که «بیات ترک» نام دارد: «من شاعر دوزبانه هستم/ ترکی میاندیشم، فارسی مینویسم/ مثل حافظ که به ترک میاندیشید و از فارس مینوشت/ لهجه، لباس دوم من است/ به اداره که میروم فارسی میپوشم/ به خانه که میرسم درمیآورم مینشینم حافظ میخوانم/ ملیحه میگوید حافظ را به هر لهجهای که بخوانی شنیدنی است: چرو چمان من چرا چیل چمن نمیچند.»
اما نگفتید با وجود این طعنه و کنایهای که به او زدید، چرا باید از شعر شما خوشش بیاید؟!
به نظر من اگر حافظ واقعا به عصر ما قدم بگذارد به پسند و ذوق شاعران طنزپرداز توجه میکند. حالا شما به شوخی گفتید که «جز من به شعر چه کسی توجه میکند» اما من بجد میگویم طنزی که حافظ ارائه داده، یکی از ریشههای طنز فرانو است که من ارائه دادم. هر شاعری که بتواند از این نوع طنز استفاده کند، مقبول طبع مردم صاحب نظر خواهد شد.
مثلا شما از چه وجوهی از طنز در شعر حافظ برای ارائه پیشنهاد شعریتان، یعنی شعر فرانو، استفاده کردید؟
من به این توجه کردم که حافظ برای ساختن طنز، هیچگاه قصهای را طرحریزی نمیکند. او فقط با جابهجایی یک کلمه طنز خلق میکند. مثلا میگوید «زاهد پاکیزهسرشت». با همین یک صفت این طنز را میسازد. چرا که میدانیم زاهد در شعر حافظ اغلب ریاکار است و پاکیزهسرشت نیست. یا اینکه میگوید «ترسم که برادران غیورش...»؛ خب برادران یوسف که غیور نبودند، بیغیرت بودند. میبینید که طنز او بشدت نیشدار اما شریف است. هر کس بتواند شعر حافظ را خوب بخواند و معنای دوم کلمات را پیش خود چیدمان کند، نهایت لذت را میبرد. این، فضای بسیار تلخ و پلیسی و ظالمانه عصر حافظ بوده که چنین طنزی را برساخته. او جز این نمیتوانسته به شعر ادامه بدهد. او در بیان اعتراض به ریا و خفقان زمانهاش به این طنز نیاز داشته است.
حالا اگر او با روحیه شاعران امروز آشنا میبود، فکر میکنید به هجو چه کسی میپرداخت؟
شاعران دوجیب! او حتما با اینها درگیر میشد؛ شاعران ریاکاری که در جیب راست پیراهن یک نوع شعر دارند و در جیب چپ، نوعی دیگر. با توجه به ذوق و سلیقه هر جمعی، یکی را رو میکنند تا خودشان را همیشه در بورس نگه دارند.
اگر در موسیقی پاپ به انتخاب شعرها توجه میکرد، چه کسی را انتخاب میکرد؟
بیشک به محسن چاوشی 20 میداد. چون او فقط در گیر و دار خش صدا و نوع تحریرهایش نیست، بلکه در انتخاب شعر هم بسیار دقت میکند.
آقای اکسیر عصبانی نشوید اما باید این را بپرسم. شما با به تعویقانداختن اولویت عنصر زبان در شعر و توجه صرف به اجرای بسیارساده ایدهای معنایی، زدید شعر را داغون کردید! این در حالی است که حافظ به پیچیدگیها و ظرافتهای زبانیاش معروف است. اگر سراغ شما بیاید، با شما درگیر نمیشود؟
نخیر اصلا
لابد یک دمت گرمی هم میگوید!
من فارغالتحصیل دانشکده حافظ هستم. دست کم در اکابر او شرکت کردهام. روح واقعی شعر حافظ، همان طنز مخصوص اوست؛ اینکه مستقیم بایستد اما غیرمستقیم حرف بزند و از زیر تیغ تیز سانسور بگریزد. و این یک پیروزی سری است. تجهیز به چنین زبانی با مهندسی و چینش خاص، اهداف عالی انسانی را هم بخوبی ترسیم میکند.
صابر محمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد