این مرد، کمحرفی همسرش را انگیزه خود از این جدایی اعلام کرد. او که از سکوتهای پیدرپی همسرش بشدت شاکی بود، در باره ماجرای زندگیاش به قاضی دادگاه خانواده تهران گفت: دو سالی میشود که با ملیحه ازدواج کردهام. من عاشق ملیحه بودم و روزی که با او آشنا شدم تصور میکردم در کنارش خوشبخت میشوم. ولی در این مدت رفتارهای ملیحه باعث شد کم کم نسبت به او بی تفاوت شوم. ملیحه رفتارهای عجیبی دارد. او درباره هیچ موضوعی با من صحبت نمیکند. معمولا در همه شرایط سکوت میکند، حتی وقتی از دستش عصبانی میشوم و دعوا به راه میاندازم، ملیحه باز هم سکوت میکند. تا جایی که من مجبور میشوم فریاد بزنم، ولی او باز هم سکوت میکند. حتی از خودش دفاع هم نمیکند. بارها با او سر مسائل مختلف صحبت کردهام، ولی ملیحه تنها چند جمله کوتاه گفته و نظرش را اعلام نکرده است. وقتی در خانه هستیم، آنقدر سکوت بر فضا حاکم است که حوصله ام سر میرود. هرچه هم سعی میکنم با ملیحه صحبت کنم، فایدهای ندارد. این زن آنقدر کم حرف است که دیگر دلم نمیخواهد به خانه بروم. برای همین چند وقتی است شبها دیر به خانه میروم و حتی شام را هم بیرون میخورم. با این حال ملیحه حتی اعتراض هم نمیکند. او با نزدیکان و آشناهایش هم همینطور است. با کسی صحبت نمیکند. حتی یک دوست هم برای خودش ندارد. وقتی پدر و مادرش با ما تماس میگیرند من با آنها بیشتر صحبت میکنم تا ملیحه؛ به نظر من این زن رفتارهای طبیعی و نرمالی ندارد و زندگی در کنار او برایم کسلکننده است. در صورتی که خودم برعکس هستم و مرتب دوست دارم با دیگران معاشرت داشته باشم. از اینکه در سکوت بمانم و مدت طولانی با کسی حرف نزنم، اعصابم به هم میریزد. ملیحه حتی هنگام دعوا هم سکوت میکند و مرا بیشتر عصبی میکند. بارها خواستم در رابطه با این مشکل با او صحبت کنم، ولی باز هم حرفی برای گفتن نداشته است. برای همین دیگر نمیخواهم در کنار این زن زندگی کنم و میخواهم از او جدا شوم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: اخلاق من همین است. جالب اینجاست که معمولا مردها از پر حرفی همسرشان شکایت دارند، ولی شوهر من برعکس است. او از اینکه کم حرف هستم و او را آزار نمیدهم، شاکی است. در صورتی که اخلاق من همینطوری است. همانطور که شوهرم گفت من با خانواده و آشناهایم هم همینطور رفتار میکنم. از پرحرفی خوشم نمیآید.
هنگام دعوا و داد و بیداد هم ترجیح میدهم سکوت کنم تا با حرفهایم به این دعوا دامن نزنم. به نظر خودم رفتار من طبیعی است و طرز تفکر شوهرم طبیعی نیست. او باید از من تشکر هم بکند که پرحرفی نمیکنم و با صحبتهایم او را آزار نمیدهم. همسرم در این مدت دو سال تمام اخلاقهای خوب مرا نادیده گرفته، تمام خوبیها و محبتهایی که به او کردهام را ندیده و تنها بهخاطر کمحرفیام که دست خودم نیست، مرا به دادگاه خانواده کشانده است. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار چنین مرد خودخواهی زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی دادگاه رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
در مقابل مشکلات و اختلافات سکوت نکنید
دکتر مهیار، روانشناس در اینباره میگوید: معمولا در زندگی زناشویی بخصوص در سالهای اول، مشکلات و اختلافاتی به وجود میآید. اختلافات زیادی که گاهی حتی بیشتر از حد تصور بزرگ میشوند. هم زن و هم مرد در هر سنی باید این را بدانند که پس از ازدواج قرار است با فردی زندگی کنند که کاملا با او متفاوت است. شاید در خیلی از موارد با یکدیگر تفاهم و تناسب داشته باشند، ولی یکسری خلق و خو و رفتارهای شخصی است که نمیتوان آن را تغییر داد و مختص خود فرد است. همین خلق و خوهای شخصی است که تفاوتها را نشان میدهد. برای همین زن و مرد باید این تفاوتها را پذیرفته و آنها را درک کنند. از طرفی دیگر در زندگی زناشویی باید در مورد نظرات و عقاید شخصی و حتی مشکلات بهوجود آمده با یکدیگر صحبت کرد. گفتوگو در خیلی از موارد میتواند تاثیر بسیار مثبتی در روند حل اختلافات داشته باشد. بعضیها تصور میکنند که اگر مشکلی بر سر راه قرار گرفت، باید سکوت کرد تا زمان آن مشکل را برطرف کند. تصور میکنند اگر حرف بزنند مشکلات بزرگتر میشود. در صورتی که سکوت میتواند به آن مشکل حتی دامن هم بزند. اگر درباره نظرات و اختلافسلیقههایتان صحبت نکنید به مرور زمان تحمل خیلی از مسائل برایتان سخت میشود و دیگر نمیتوان راهحلی برای اختلافات کهنه و قدیمی پیدا کرد. گفتوگو و بیان نظرات بدون دعوا و لج و لجبازی نه تنها باعث ایجاد مشکل نمیشود، بلکه میتواند بسیاری از سوءتفاهمات و اختلافات را حل کند.
سیما فراهانی - ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد