چه سیاستهایی پشت پرده اهدای جایزه صلح نوبل است؟ آیا کمیته این جایزه، ملاحظاتی را در اهدای جایزه دارد؟
در اعطای جایزه صلح نوبل، ملاحظات سیاسی در نظر گرفته میشود. در عین حال، باید توجه کرد که افراد در معرض تغییر و تحول هستند. بنابراین اگر کسی که زمانی جایزه صلح نوبل گرفته، نماد جنگ و خشونتطلبی شود، میتواند ناشی از این باشد که افراد در موضع قدرت با زمانی که در موضع قدرت نیستند، وضعیت متفاوتی دارند.
درباره جایزه صلح نوبل خانم آن سان سوچی هم میتوان این دو مسأله را در نظر گرفت که در زمان اهدای جایزه دقت صورت نگرفته و ملاحظات سیاسی دخیل بوده و همچنین رفتار او در موضع قدرت با زمانی که با آن مقابله میکرد، متفاوت است.
فکر میکنید با این شرایط نباید جایزه نوبل از او پس گرفته شود؟
اساسا نمیدانم فرآیندی برای استرداد جایزه نوبل وجود دارد یا خیر، اما به نظر میرسد یکی از مصادیق بارز آن میتواند همین موضوع باشد؛ کسی که خلاف مبانی صلح عمل کرده و با دستور یا سکوتش نشان داده، شایستگی یک جایزه صلح بینالمللی را ندارد. اگر چنین فرآیندی وجود ندارد، باید پیشبینی شود، افرادی که ناحق به این گونه جوایز دستیابی پیدا میکنند، از این امتیاز محروم شوند.
آیا امکان جلوگیری از این جنایات توسط سازمانهای بینالمللی وجود ندارد؟
افزون بر محکومیتهای لفظی، باید اقداماتی صورت گیرد تا این جنایات نه تنها به عنوان نقض حقوق بشر، بلکه به عنوان جنایت بینالمللی تعقیب شود؛ چرا که این اعمال هم جنایت علیه بشریت است و هم نسلکشی. باید زمینهها را فراهم کرد تا موضوع مسلمانان میانمار همانند موضوع دارفور سودان و لیبی به دادگاه کیفری بینالمللی لاهه ارجاع داده شود تا عاملان و آمران جنایات محاکمه شوند.
فارغ از مسأله میانمار، هر چه زمان میگذرد، با وقایع و اتفاقاتی که در جهان شاهدیم، آرزوی صلح دستنیافتنیتر میشود. به نظر شما این حاصل کمکاری فعالان صلح است؟
به نظرم همچنان باید امیدوار بود. گاهی وقتها وضعیتی در جوامع مختلف وجود دارد، به گونهای که ممکن است ظلمهایی نسبت به اقلیتها صورت گیرد، بویژه در جوامع اروپایی نسبت به اقلیت مسلمان، زمینه پیوستن این اقلیتها را به هر ندای مخالفی فراهم میکند. برای از بین بردن این زمینه باید جوامعی درست کنیم مبتنی بر عدالت و انصاف و رعایت حقوق اقلیتهای دینی، نژادی، قومی و ملیتی. اگر چنین اقدامی صورت گیرد، حنای این گونه سازمانها که متوسل به خشونت میشوند، رنگی نخواهد داشت.
باید فعالیت دولتها و سازمانهای غیردولتی در این زمینه گسترش پیدا کند تا زمینههای پذیرش این گونه نظرات افراطی را در افراد از بین ببریم. در این حوزه، رهبران از جمله رهبران مذهبی از مذاهب مختلف مسئولیت مضاعفی دارند که اذهان را متوجه روح صلحجویانه و مسالمتآمیز مذاهب از جمله مذاهب ابراهیمی کنند.
برخی مانند داعش و سایر گروههای تکفیری به بهانه واهی دینی به ترویج خشونت میپردازند و برخلاف مشی اسلام عمل میکنند.
از دیدگاه اسلامی، صلح و سلام از اسامی خداوند است و در آیه 208 سوره بقره خداوند بصراحت دستور میفرمایند: ادخلوا فی السلم کافه و لاتتبعوا خطوات الشیطان إنه لکم عدو مبین. بسیاری از مفسران میگویند سلم همان صلح است. بنابراین فراخوانی به سمت صلح کار الهی است و برعکس شیطان مردم را به سوی جنگ و پرهیز از صلح میخواند. این گونه دستورات در آموزههای دینی ما زیاد است و وظایف رهبران دینی است که نسبت به این مسأله پیروان را آگاه کنند.
کمیل انتظاری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد