کارلوس کی‌روش با سایت دسپورتیوی پرتغال گفت‌وگوی مفصلی انجام داده و بتازگی منتشر شده است. سرمربی تیم ملی حرف‌هایی خواندنی درباره رئال، منچستر، رونالدو، زندگی در ایران و... به زبان آورده است. خلاصه‌ای از حرف‌های او را در زیر می‌خوانید:
کد خبر: ۱۰۷۱۵۳۰

در خود تهران فقط 17 نشریه هست که مربوط به ورزش است. به این ترتیب تاثیر مطبوعات به خاطر حضورم در ایران زیاد است.

ایران مناطق ساحلی زیادی دارد؛ اما این کشور، سرزمین گل است. ایرانی‌ها در کل زیاد انگلیسی بلد نیستند. واژه‌های مثل«از تو خوشم می‌آید» یا «رویت حساب می‌کنم»، ‌به ساده‌ترین شکل ترجمه می‌شود که همین «دوستت دارم» است. اکنون این واژه «دوستت دارم» معنای متفاوتی دارد که فقط بار معنای عاطفی ندارد.

در ایران مرسوم است مردان گل می‌دهند. مردم آنجا کلا به هم زیاد گل می‌دهند. هیچ‌کس به خانه دیگری بدون گل نمی‌رود. گل همه جا برای فروش هست. گل در واقع بخشی از زندگی مردم ایران است. من هم گل دادن را دوست دارم.

گاهی برخی آقایان با من روبوسی می‌کنند و می‌گویند ارادت داریم و گل می‌دهند. گاهی وقت‌ها طوری بوسم می‌کنند که صورتم خیس می‌شود!

از زندگی در ایران راضی هستم. مثل این است که در خانه هستیم و وطن دوم‌مان است.

در این هفت سال زمانی نبود که دعوتی در سطح باشگاهی نداشته باشم. شانس‌های خیلی خوب و بزرگی در سطح ملی داشتم. نه فقط در آسیا، بلکه حتی در آفریقا. من از رده‌‌های بالای حرفه‌ای صحبت می‌کنم. پیشنهادهایی از الجزایر، آفریقای جنوبی و قطر هم بود.

فکر می‌کنم فوتبال ایران را به قبل از کی‌روش و بعد از کی‌روش تقسیم کنند!

بعد از جام‌جهانی روسیه برنامه‌ای ندارم و می‌خواهم به ساحل بروم و ماهیگیری کنم.(خنده)

تا امروز به خاطر فوتبال خانواده‌ام را مجبور کردم از من پیروی کنند. کاری که باید بعد از جام‌جهانی انجام دهم، این است که خیلی جدی‌تر کنار خانواده‌ام باشم.

در موزامبیک که زندگی می‌کردیم، امکانات آموزشی زیادی نداشت. وقتی مدرسه تمام می‌شد ما فوتبال را شروع می‌کردیم. البته در جایی که من متولد شدم بیشتر بسکتبال بازی می‌کردند. یادم هست تلویزیون نداشتیم. من فکر این را داشتم که به پرتغال بروم. یادم هست در 13، 14 سالگی ابتدا درس من خوب بود، بعد متوسط شد و بعد رو به پایین! این اتفاق وقتی افتاد که شروع به بازی کردم. یک بار ما برای تعطیلات به پرتغال رفتیم و پس از آن من دیگر دوست نداشتم به موزامبیک برگردم ولی آخرش برگشتم. من حتی به ورزشگاه رفتم و دو سه بازی را در پرتغال از نزدیک دیدم.

من طرفدار بنفیکا هستم، ولی باشگاهی که به آن خیلی تعصب دارم منچستر یونایتد است.

وقتی در تیم‌های پایه بودم، مادر بازیکنان می‌آمدند و می‌گفتند به پسرم کمک کن. اتفاقا مادر فیلگو و پائولو تورس هم بیشترین مزاحمت را برای ما داشتند! (خنده)

من سرمربی رئال مادرید شدم، تیم در سوپر کاپ بازی داشت. یک بار مشروبات الکی روی میز ناهار بازیکنان دیدم. به دکتر تیم گفتم این منطقی نیست که روز بازی از این چیزها می‌خورند. باید ممنوع شود. می‌خواستم روز بازی این نوشیدنی‌ها را ممنوع کنم. سپس رائول گونزالس پیش من آمد و گفت: «در باشگاه ما یک سنت وجود دارد. اینها بخشی از وعده غذایی ماست. این کمک می‌کند تا آرام باشیم.» بعد از آن باور می‌کنید من دیگر هیچ وقت ندیدم در روز بازی بازیکنان چنین چیزهایی را مصرف کنند؟ گاهی اوقات بعد از بازی می‌پرسیدند آیا می‌توانند یک لیوان آبجو داشته باشند. رونالدو هم که عاشق کوکا کولا بود!

امیدوارم در جام جهانی با روسیه و پرتغال همگروه نشویم، چون اگر این اتفاق بیفتد ما می‌خواهیم برنده باشیم.

من و رونالدو هرگز بعد از جام‌جهانی 2010 صحبت نکرده‌ایم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها