در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
او بخشهای اول و دوم این نمایشنامه را در سال 1898 و بخش سوم آن را حد فاصل سالهای 1904 نوشت، یعنی زمانی که با بیماری دست و پنجه نرم میکرد و به کشف تازهای از مذهب رسیده بود. «به سوی دمشق» که به «در راه دمشق» هم ترجمه شده، سالهاست بحثهای مختلفی را برانگیخته و تفسیرهای متنوعی از آن ارائه شده است. صاحبنظران بر این اعتقادند که به سوی دمشق دربردارنده رخدادهای مهم زندگی پر فراز و نشیب استریندبرگ در قالب موقعیتهای نمایشی گوناگون است. اجرای این نمایشنامه به علت اسرارآمیز بودن آدمها و ماجراهای آن، کار چندان سادهای نیست. کمتر کارگردانی حاضر شده تن به ریسک داده و سختیهای روی صحنه بردن این نمایش را تقبل کند. شاید به همین دلیل است که در سراسر جهان به سوی دمشق اجراهای محدودی داشته است.
مرحوم حمید سمندریان «به سوی دمشق» را اوایل دهه 80 در قالب تلهتئاتر برای تلویزیون کارگردانی کرد. او از کارگردانی متون ایرانی اعم از نمایشنامه، رمان، داستان کوتاه و... آشکارا پرهیز میکرد و به نمایشنامههای خارجی گرایش داشت. سمندریان متون خارجی را با وسواس زیاد انتخاب میکرد و عمدتا در پی اجرای نمایشنامههای مطول، مطرح و بحثبرانگیز بود. انتخاب به سوی دمشق از سوی سمندریان اصلا تعجببرانگیز نبود. این نمایشنامه با فضای غریب و آدمهای اسرارآمیزش، بستر مناسبی را برای بلندپروازیهای هنری بیحد و حصرش داشت. به سوی دمشق از این پتانسیل برخوردار است تا از زوایای گوناگون به ایده مرکزی، داستان و کاراکترهایش نگریسته شود. سمندریان ضمن وفاداری به متن استریندبرگ، قصه و کاراکترها را از صافی ذهن و خلاقیت خود نیز گذرانده بود. او این تلهتئاتر را با یک دوربین در بیست فضای متفاوت ساخت و از بازیگران زیادی برای ایفای نقش دعوت به عمل آورد. نقشهای اصلی نمایش (مرد ناشناس و حوا) به ترتیب به پرویز پورحسینی و هما روستا سپرده شد.
قابلیتهای دوربین تلویزیونی
استفاده سمندریان از قابلیتهای دوربین تلویزیونی سبب شد تا تلهتئاتر به سوی دمشق از ساختار تصویری متفاوتی نسبت به تلهتئاترهایی که آن زمان تولید میشد، برخوردار باشد. قاببندیها بسیار دقیق و کاملا در خدمت موضوع هستند. حرکات دورانی دوربین بخوبی حس تحت نظر بودن مرد ناشناس و سنگینی نگاه دیگران را به تماشاگر منتقل میکند. نماهای کلوزآپ و مدیوم شات کاملا بهجا استفاده شدهاند. این نماها عمدتا به پورحسینی و هما روستا اختصاص داده شدهاند و در تشدید و برجسته کردن احساسات جاری در صورت هر دو بازیگر بسیار مثمرثمر بودهاند. نوع قاببندی سمندریان در نماهای کلوزآپ بسیار خاص است؛ او تعدادی از این نماها را به اقتضای متن استریندبرگ و آنچه در لحظه اتفاق میافتد به صورت کج گرفته است تا بر موقعیت معلق و بلاتکلیف ناشناس و حوا تأکید کند.
بازی موثر و به یادماندنی هنرپیشهها از وسواس و هدایت صحیح آنها از سوی کارگردان نشان دارد. ثریا قاسمی، فتحعلی اویسی، هوشنگ قوانلو و میرطاهر مظلومی در باوراندن نقشهای خود موفق عمل کردهاند. سمندریان در هدایت بازیگران بدون دیالوگ نمایش که در حاشیه و پشت سر مرد ناشناس هر از گاه دیده میشوند، موفق نبوده است. این هنرپیشهها از فیزیک، پوشش و گریم مناسبی برخوردار نبوده و بازی صامت و ژستهای مجسمهوارشان بیکارکرد و بیثمر میماند.
بازیگرانی که دیالوگ ندارند
بازیگران بجز آنها که دیالوگ ندارند و در حاشیه صحنه میایستند از پوشش و چهرهپردازی مناسبی برخوردارند. چهرهپردازی کشیشها و ساکنان کلیسا فوقالعاده است، بخصوص گریم خوبی که روی صورت فتحعلی اویسی پیاده شده است.
حجم موسیقی نمایش بیش از حد لازم است. شنیده شدن مکرر موسیقی آزار دهنده و به ضرر اجراست. موسیقی آنقدر بر صحنهها سوار است که در جایی که باید به عنوان یک عنصر تأثیرگذار عمل کند، کارکرد خود را از دست میدهد.
نیمی از موفقیت تلهتئاتر به سوی دمشق بیهیچ تردیدی مدیون طراحی صحنه و لباس خسرو خورشیدی است. حال و هوای اکسپرسیونیستی نمایشنامه کاملا در فضاهای رازآمیز و بسیار جذاب تلهتئاتر مشهود است. نمایش بیزمان است و از مکان مشخصی در کشور یا شهری خاص در آن نام برده نمیشود. خورشیدی بخوبی این نکته را درک کرده و در طراحی صحنه و لباس سعی کرده تا این بیزمانی و بی مکانی را لحاظ کند. درک عمیق خورشیدی از نمایشنامه استریندبرگ در طراحی مینی مال و پست مدرن صحنهها از جمله هتلی که در افتتاحیه نمایش مرد ناشناس و حوا به آن وارد میشوند و کلیسایی که در انتهای نمایش به مأمنی برای فرد ناشناس تبدیل میگردد، تجلی یافته است. لابیرنتی که خورشیدی با قطعات فلزی در استودیو ایجاد کرده بدرستی با هیجانهای شخصیت پیچیده و چند لایه مرد ناشناس و جریان سیال ذهن مستتر در نمایش مطابقت دارد.
به سوی دمشق حاصل یک کار تیمی نسبتا خوب بود. شاید اگر سمندریان در کستینگ (بازیگرگزینی) برای نقشهای بدون دیالوگ دقت بیشتری میکرد و ساخت موسیقی مستقل برای نمایش را در دستور کار خود قرار میداد،حاصل کارش بهتر از آب در میآمد.بیش از یک دهه از ساخت تلهتئاتر به سوی دمشق میگذرد، اما این نمایش تلویزیونی با وجود ایرادات جزئی همچنان در هر بار دیدن، نکات تازهای برای کشف دارد.
شهرام خرازی ها
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم