نیاز کلانشهرها در مسیر توسعه

بیش از یک قرن از عمر مجموعه‌ای می‌گذرد که زمانی نام بلدیه را در پیشانی خویش برای خدمت به مردم انتخاب کرد. طبیعی است که مهم‌ترین فعالیت ریشه دار این سازمان در بدو تاسیس، در چارچوب خدمات و انجام فعالیت برای رفع نیازهای روزمره شهروندان باشد. همان نشان عادی بیل و فرقونی که در گذر زمان، به واسطه نوع خاص خدمت وکمیت ماموریت‌ها، نخستین الگوی معرفت شناختی عوامل شهرداری‌ها را به عنوان حوزه عظیم و پرکار خدمات شهری، در اذهان جامعه ثبت کرد و رسوب داد.
کد خبر: ۱۰۵۶۱۱۸
نیاز کلانشهرها در مسیر توسعه

الگویی که کارایی خویش را در قالب وظاِیف جدید و لاجرم مورد توجه در سند چشم‌انداز 20 ساله نظام، مبنی بر مدیریت کلان واحد شهری، روز به روز توسعه یافته‌تر و بیشتر می‌بیند، اما در اندیشه و نگرش و نوع نگاه به ماموریت‌ها در انجام وظایف سازمانی، تغییر و تحول اساسی برای بروز و ظهور در دوره جدید مدیریت شهری، متناسب با رویکردها و سیاست‌ها از خویش به نمایش نگذاشته است.

از آنجا که الگوی مورد بحث شاکله و بنیان بخش اعظمی از نیازهای مردم در حوزه‌های مدنی، از تولد تا مرگ را مورد توجه قرار می‌دهد، همچنان خود را پیشقراول صحنه خدمت دانسته و این حقیقت را، هیچ گریزی نیست. آرام آرام که از عمر این سازمان بزرگ می‌گذرد، شهر و آرمان‌هایش بی‌محابا از مثلث نجیب تعریف یافته در قاعده شهر، شهروند و مدیریت شهری، پا را فراتر می‌گذارد و به قد و قواره تا جایی پیش می‌رود که ضرورت پرداختن به حوزه‌های عمرانی، بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد.

از این رو طبیعی است که این مهم، پای گفتمان جدیدی را به شهرداری باز کند، به‌طوری‌که براساس آن، توسعه شبکه راه‌ها، پل‌ها و تاسیسات ساختمانی متناظر با آن، متناسب با نیاز شهر فراهم آید.

صرف‌نظر از نقاط مثبت توسعه که تخصیص منابع را بر محور عدالت اجتماعی در کلانشهر تهران، تا سطح ناحیه و محله محقق ساخته بود، بی‌تردید وتا اندازه‌ای در تمام طول مسیر، از توجه به مولفه‌ها و مشخصه‌های نهاد اجتماعی باز ماند و این مهم در حالی بود که انسان شهرنشین، می‌رفت تا در معتبرترین و مدرن‌ترین واژه به‌روز رسیده روزگار معاصر، در قامت شهروند جامعه مدنی، خویش را بشناسد و از حقوق و مسئولیت‌های مدنی‌اش باخبر شود. از این رو سیل خروشان مطالبات به‌حق مردمی در قد و قامت مفهوم شهروندی، همسو با این توسعه به راه افتاد،‌اما به اندازه‌ای که باید، در راهبردهای خرد و کلان این توسعه دیده نشد و مثلث سه‌گانه شهر، شهروند و مدیریت شهری با اضلاعی نامتقارن و بی‌اندازه بی‌توجه به یکدیگر، دچار رشد ناموزون و ناپایدار کنونی شدند.

اینجاست که در نیمه راه قله بلوغ مدیریت شهری، در رویکردها و سیاست‌های جدید، ما به بلوغی نسبی در حوزه شهروندی دست می‌یابیم که نیاز جدی به آن، روز به روز در حال پیشرفت و تکامل است و امکان جاماندن ما از قافله آگاهی، مسئولیت‌پذیری و مطالبه‌گری آن، غیرممکن نیست.

در این دوره است که مقوله و رویکرد تبدیل سازمان خدماتی به نهاد اجتماعی، یک دستاورد تکامل یافته منتج از دیدگاه استراتژیک، برای تحقق اهداف سازمانی در دامنه وسیعی از تفاوت‌ها و متغیرهای محیطی شهرها شکل می‌گیرد و بی‌تردید، مقوله و مفهوم فرهنگ به عنوان مترو معیار این تحول و تغییر را برای اثرگذاری مثبت بر میزان و نامیزان توسعه این اجتماع، محور و چکش عمل قرار می‌دهد.

از سوی دیگر، در کنار متغیر سیاست‌زدگی‌ها، در اوج شکوفایی این دستاورد بزرگ، شهرداری‌ها و حوزه‌های تابعه آن را در این توسعه دچار رکود و رشد بطئی توام با روزمرگی کرده است. در حالی که الگوی معرفت شناختی منبعث از حاکمیت فرهنگی، بر تمام ماموریت‌های این سازمان پیچیده و گسترده، برای رسیدن به مولفه‌های نهاد اجتماعی در حال شکل‌گیری و آفرینش، در نقطه صفر تعالی خویش است.

سخن بر سر آن است که از منظر همان دیدگاه استراتژیک، میزان تاثیرگذاری این سیستم، بر کانون اجتماع خرده فرهنگ‌ها و رفتارهای انسانی در مدیریت شهرها، از چه ویژگی‌هایی در درون و برون سازمان خویش به عنوان نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید می‌تواند برخوردار باشد تا این سیر تکاملی در مثلث سه گانه مذکور، ازهمگونی و همخوانی خاص خویش بهره‌مند شود.

به تعبیری، یگان منابع انسانی شهرداری‌ها و مجموع فرآیندها و مکانیسم‌ها و ساختارهای عملیاتی موثر بر عملکرد آن، در انجام ماموریت‌ها از یک‌سو و تمام متغیرها و پارامترهای محیطی از سوی دیگر، باید چگونه آماده و پذیرای این تحول جدی و تاثیر گذار در آینده مدیریت شهری باشند؛ تاثیرگذاری از این منظر که بتوانند مسیر توسعه شهرها را تا رسیدن به اهداف سند چشم‌انداز 20 ساله نظام، هرچه بیشتر هموار کنند. اعتقاد بر این است در آینده مدیریت شهرها، هر شهر و مدیریت شهری که توان رسیدن به آن قله را با ایجاد بسترهای لازم فرهنگی، فراهم کرده باشد، بی‌تردید بر قله الگوی معرفت‌شناختی لازم در کشور دست پیدا کرده و می‌تواند متر و معیار سایر شهرها قرار گیرد و این، یعنی اصلاح نگرش و تغییر رفتار سازمانی عوامل شهرداری‌ها از یک سو و شهروندان از سوی دیگر، ما را به شعار و آرمان شهرداری، نهادی که باید از سر شناخته شود خواهدرسانید.

در این تفکر نمی‌توان با مهندسی عمران و سازه و شهرسازی به استقبال جان شهرها رفت. مدیریت کاریزماتیک فرهنگی و اجتماعی به عنوان عامل نگهداشت بن‌مایه‌های هویت اجتماعی شهرها تا سطح محلات خواهد بود که امکان آن توسعه همگون و پایدار را با مشارکت آگاهانه شهروندان به همراه خواهد آورد. برای آینده شهرهایی که در آنها چاره‌ای جز حرکت در مسیر سند چشم‌انداز 20 ساله نظام نیست، راهی جز جراحی درست منابع انسانی مدیریت شهری وگزینش شایستگان و فرهیختگان این عرصه به عنوان مدیران ارشد سازمانی نخواهیم داشت.

محمد ثابت ایمان

کارشناس ارشد مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها