گفت‌وگو با حامد محمدی نویسنده و کارگردان «اکسیدان»

کمدی با چاشنی حاشیه

حامد محمدی از جوانان خوشنام عرصه نویسندگی و فیلمسازی سینما و تلویزیون است. او فیلمنامه دو فیلم موفق «طلا و مس» (همایون اسعدیان) و «حوض‌نقاشی» (مازیار میری) را نوشت که اولی از مهم‌ترین و ارزشمندترین فیلم‌های سینمای ایران درباره روحانیت است. محمدی در نخستین فیلم سینمایی خود به عنوان کارگردان در «فرشته‌ها با هم می‌آیند» هم شخصیت محوری اثر را یک روحانی ساده، صمیمی و دوست داشتنی قرارداد. او همچنین سال گذشته سریال نوروزی شبکه دوم سیما، «زعفرانی» را با بازی بازیگرانی چون مهدی هاشمی و ستاره اسکندری روی آنتن تلویزیون داشت.
کد خبر: ۱۰۴۹۷۶۵

اما دومین فیلم سینمایی این نویسنده و کارگردان یعنی «اکسیدان» که این روزها با رنگ و بویی کمدی بر پرده سینماهاست، باوجود جذب تماشاگران، کمی حاشیه‌ساز شده و در محافل فرهنگی و سینمایی حرف و حدیث‌هایی را هم به دنبال داشته است.اصرار اصلان (شخصیت اصلی فیلم با بازی جواد عزتی) برای اخذ ویزا و رفتن به خارج برای برگرداندن نامزدش به هرشکل، با بازتاب‌های متفاوتی روبه‌رو شده و برخی از کارشناسان و نهادهای سینمایی، نسبت به بعضی از دیالوگ‌ها و صحنه‌های فیلم زاویه دارند. محمدی در گفت‌وگو با جام‌جم ضمن صحبت درباره برخی جزئیات فیلم، درباره این انتقاد وارده هم اظهار نظر کرده است.

ابتدا به عنوان نویسنده فیلمنامه‌هایی چون طلا و مس و حوض نقاشی شناخته می‌شدید و بعد سراغ فیلمسازی آمدید. پیش از شما هم فیلمنامه‌نویسان دیگری بودند که کارگردان شدند. چرا فیلمنامه‌نویسان فیلمساز می‌شوند؟

خیلی خوشحالم فیلمنامه‌هایی که نوشتم توسط دو نفر از دوستان خوب و بزرگ، به فیلم تبدیل شده. همچنان نوشتن برایم جذاب ترین و البته سخت‌ترین بخش فیلمسازی است. بعد از فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند، تصمیم جدی داشتم که یک اثر کمدی کار کنم. احساس می‌کردم مردم نیاز به یک کمدی دارند که از ته‌دل بخندند. خنداندن مردم ایران خیلی کار سختی است، چون همیشه از ما چند قدم جلوتر هستند. تلاشم را کردم مردم فارغ از همه سختی‌ها و گرفتاری‌هایشان، دو ساعت از ته دل بخندند و حالشان خوب شود. اصرار می‌کنم بگویم فیلم کمدی ساختم و فیلم طنز نساختم و تلاش کردم مردم شریف ایران را بخندانم و به شعور آنها احترام بگذارم و به تماشاگرانی که سلیقه‌های مختلفی دارند، توهین نکنم.

یکی از وجوه اشتراک «اکسیدان»، «فرشته‌ها با هم می‌آیند»، «طلا و مس» و قبل اینها «مارمولک» که در آن جانشین تهیه‌کننده بودید، پرداختن به موضوع روحانیت است. این توجه به زندگی روحانیت از کجا می‌آید؟

(می‌خندد) چه سوال سختی! حضور روحانی و روحانیت در زندگی من و فکر می‌کنم همه مردم همیشه جدی بوده و هست. روحانیت به معنای عام همیشه در سرنوشت کشور نقش مهمی داشته است، بنابراین طبیعی است که در سینما هم به آن پرداخته شود.

بازخوردی از نظرات روحانیونی که احیانا فیلم‌های شما را دیده‌اند، داشته‌اید؟

بازخوردهای مختلفی دیدم، بعضی اوقات لطف داشتند و برخی مواقع هم نظر دیگری داشتند، اما همیشه تلاش کرده‌ام موضوع این فیلم‌ها به کسی برنخورد و با احساسم حرف‌هایی را بزنم که می‌شود گفت. راستش سعی کردم روحانیت را به آن شکلی که خودم با آن برخورد داشته‌ام و فکر می‌کنم روحانی واقعی و باحال همین‌طور است، نشان دهم.

بعد از فرشته‌ها با هم می‌آیند چه‌چیز شما را به همکاری بعدی با جواد عزتی ترغیب کرد؟

همکاری با جواد عزتی به «طلا و مس» برمی‌گردد و از همان ابتدای کار یقین کردم حرف‌هایی که درباره‌اش می‌زنند، درست است و اتفاقا بازیگر توانا و مستعدی است. همکاری خوب و لذت‌بخش در فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند هر دوی ما را مجبور کرد که در کار بعدی هم با هم کار کنیم و شاید درکار بعدی هم همچنان با جواد عزتی این مسیر را ادامه بدهیم.

کلید اولیه نوشتن و ساخت فیلم «اکسیدان» مهاجرت است؛ با این‌که فیلم چند شاخه موضوعی دارد، اما به‌نظر می‌رسد این برایتان مهم تر از بقیه بوده است.

در ظاهر قصه بله و این سوال مطرح می‌شود چرا یک ایرانی به هر دلیلی همچون مسائل پزشکی یا دیدن اقوام برای رفتن به خارج بسختی می‌تواند ویزا بگیرد و چرا این‌قدر دچار مشکل می‌شود؟ چرا این اتفاق در سال‌های اخیر پررنگ تر از قبل شده، چرا این فضا علیه ایران و ایرانی شکل گرفته و غربی‌ها علیه ما تبلیغ می‌کنند. البته مقصر این فضا ما نیستیم و این به‌دلیل رفتار گروه‌های تروریستی است که چهره خشن و دروغینی را در این سال‌ها از اسلام ارائه کرده‌اند. اما به هرحال چون در دنیا حجم رسانه‌ای دست ما نیست، باعث می‌شود همچنان در آن فضای منفی که علیه ایران درست شده، گرفتار شویم و چوب کسانی را بخوریم که پشت اسلام پنهان شده‌اند. این مساله به تنهایی دستمایه و علت اصلی نگارش «اکسیدان» نبود، اما مجموع این فضاها تبدیل به قصه اکسیدان شد.

فکر نمی‌کنید برای کمدی ساختن خیلی شفاف، وقایع را بیان می‌کنید؟

راستش می‌خواستم یک قصه سرراست و قابل باور بگویم که از شعار فاصله بگیرم تا درک آن برای مردم راحت باشد. مهاجرت مساله‌ای است که بالاخره اطراف ما اتفاق می‌افتد. فکر می‌کنم در برخی خانواده‌ها یکی از اعضای آن به خارج از کشور مهاجرت کرده است. در اکسیدان قرار نبوده بگوییم که مهاجرت خوب یا بد است.

پس نقد اجتماعی ندارید؟

باز البته همه اینها بهانه است و فقط می‌خواستم فیلمی بسازم که حال مردم را در این شرایط سخت و پراسترس خوب کنم.

این دلایل برای کمدی ساختن کافی است؟ آن هم با این حاشیه‌ها؟

فشار اقتصادی سنگین است و مردم گرفتارند. برخی صورتشان را با سیلی سرخ نگاه می‌دارند،با این حال مردم ایران همیشه بامحبت و فهیم هستند و به روی خود نمی‌آورند که شرایط سختی است. خوشبختانه بازتاب فیلم در این چند روز اکران، خیلی خوب بوده است.

فکر نمی‌کنید فیلم به‌دلیل شوخی‌هایی که در برخی سکانس‌ها دارد، به اقلیت‌های مذهبی بربخورد؟

یک آدمی به کلیسا رفته و در مناسک آنها حاضر شده و چون بلد نیست چه کار کند،ناخواسته هر کاری می‌کند، اشتباه است. هموطنان مسیحی و حتی افراد ادیان دیگر در کشور ما در این سال‌ها نشان دادند خیلی صبور، فهمیده و درجه‌یک هستند و در شرایط خیلی سخت از جنگ تا اتفاقات دیگر به کمک هموطنان خود آمده‌اند. همچنین ما در این فیلم سراغ شاخه‌ای از مسیحیت رفتیم که با ارامنه ایران متفاوت هستند. یکی از تفاوت‌های آنها همان اتاق اعتراف است، در کلیساهایی که تحت نظارت شورای خلیفه گری ارامنه است که ارامنه ایران هم شامل آن می‌شوند، اصلا اتاق اعتراف وجود ندارد. به هر حال همه ما هموطن هستیم و به یک خدا ایمان داریم.

برخی تماشاگران، کارشناسان و نهادهای سینمایی نسبت به بعضی از دیالوگ‌ها و صحنه‌های فیلم انتقاد دارند و آن لحظات را مناسب نمی‌دانند. توضیحی برای ادبیات فیلم دارید؟

به هر حال گستردگی مخاطبان آن‌قدر زیاد است که فیلمساز نمی‌تواند تمام سلیقه‌ها را در یک اثر راضی نگه دارد، اما از طرفی انتقاد همیشه بوده و یکی از لذت بخش ترین زمان‌ها برای هر فیلمسازی، شنیدن نظرات سازنده و نقد علمی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها