حاج حبیب، خسته است و تکیده. نه از رنج جسم و خسارت جان! که از آن همه بی‌مهری که بر فرهنگ می‌رود. ادبیات پایداری در محاق است، بی‌تعارف. ارجاع به چند فیلم پرخرج یا جشنواره‌ای ندهید. بیلان با اثرگذاری تومانی هفت صنار توفیر دارد. اخراجی‌ها هم اگر توفیقی یافته از جیب همین حاج حبیب خرج کرده است.
کد خبر: ۱۰۴۷۷۵۹

حاج حبیب اما نه جیبی برای سینما دوخته و نه کاسه چه کنم دست گرفته است. نجیب و سربلند. در میانه میدان بوده است. کاسه‌ساز معدل سینمای ایران یا دفاع مقدس نیست، بلکه ویترین مکدر این سینماست با لبخندی تلخ. تلخ به‌خاطر مخاطرات این سال‌ها و محاکات سینما. اما تا کجا و تا کی؟ سینما این روزها دارد با سینمای بدنه تنفس می‌کند. با ابتذال دیالوگ و به ضرب هنجارشکنی. هور در آتش است و اخراجی‌ها انگار دوباره به زیرگذر برگشته‌اند با کفش‌های پاشنه خوابیده در سکانس‌های کشدار . هور در آتش است و گیشه در سلکشن رویاست با بوی تند لاک و خنده‌های موذی در تصویرهای بدون روتوش! همه ماجرا همین است گویا! سینما باید بفروشد، اما بهای این بهانه برای فرهنگ دارد گران تمام می‌شود. این را باید متولیان فرهنگ بشنوند اگر گوش گران نداشته باشند.

البته همه گناه گردن گیشه نیست. تا وقتی فیلمسازان دفاع مقدسی حمایت نکردن را بهانه نساختن کرده و ضعف را پشت شعار و مصاحبه پنهان می‌کنند باید همچنان مدیون امثال حاتمی‌کیا باشیم تا برای این سینما آبرو بخرند. مدیون چند فیلمساز به استعداد انگشتان دو دست و بلکه کمتر. سینمای انقلاب و سینمای دفاع مقدس اگرچه هنوز دلخوش به بارقه‌های درخشان و گاه به گاه است، اما چنان بالندگی و بلوغی را می‌خواهد که به جریان عمومی سینما تبدیل شود: سینمایی فاخر که ویترین واقعی سینمای ایران باشد. یعنی چنان جایگاهی که هم صمیمی باشد و هم حرفش را زده باشد و هم فیلم باشد با همه مختصات تکنیکی و اصول زیباشناختی‌اش.

در چنین فضایی است که حاج حبیب‌ها هم قدر می‌بینند و سینما چنان جذبه‌ای می‌یابد که نه به ضرب بودجه‌های تزریقی و بلیت‌های رایگان سازمانی که به مدد «جان و آنِ آن» همه اهالی فرهنگ و هنر را دعوت به حضور بی‌تخفیف کند که: چشمی بدوان تا به تماشا برسیم.

ساسان والی‌زاده

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها