در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به رشته حقوق علاقه داشتید؟
اوایل بیشتر دوست داشتم فلسفه بخوانم، اما زمانی که درباره فلسفه تحقیق و بررسی کردم، متوجه شدم در فلسفه نمیتوانم زیاد به عدالت و عدالت محوری برسم و ترجیح دادم رشته فلسفه را رها کنم و در رشته حقوق ادامه تحصیل بدهم، اما کتابهای فلسفه را هم میخوانم. من علاوه براین که در رشته حقوق جزا و جرمشناسی و رشته علوم سیاسی دو فوقلیسانس گرفتم، پایان سطح دو در حوزه علمیه هم دارم.
تصمیم ندارید برای دکتری ادامه بدهید؟
فرصت علمی برای درس خواندن در مقطع دکتری چند کشور اروپایی را داشتم، اما به دلیل علاقهای که به کشورم و کار کردن در رشته حقوق داشتم، در ایران ماندم و به قضاوت ادامه دادم.
یک قاضی باید چه شرایطی داشته باشد؟
معتقدم قاضی همیشه باید عدالتمحور باشد و بیباک و نترس؛ حق و باطل را بخوبی از هم تشخیص دهد. هیچگاه به ناحق، سمت یکی از طرفین پرونده را نگیرد. برای مجازات عام و خاص تفاوتی قائل نشود و پاکدست و پاکدل باشد. همیشه حق و عدالت در ذهنش باشد و به آن عمل کند تا از او به عنوان یک قاضی عادل یاد شود.
الگویی در قضاوت داشتهاید؟
الگویم شهید لاجوردی بود که زمانی دادستانی تهران را برعهده داشت. او فردی عدالتمحور بود و اندیشههای اعتقادیاش با عدالت و حق گره خورده بود. همین باعث شده بود که شخصیت این شهید بزرگوار برایم بسیار ارزشمند باشد.
بیشتر به چه پروندههایی رسیدگی میکنید؟
10 سال است که در قضاوت فعالیت دارم. همه جور پرونده را کار کرده ام؛ از پروندههای زورگیری و سرقت مسلحانه گرفته تا پروندههای مربوط به موادمخدر، باندهای شرارت و سازمان یافته و پروندههای نزاع و امنیت اجتماعی.
درست است که تمام حقوق خود را صرف امور خیریه میکنید؟
بله. در این ده سال، حقوقی که از قوه قضاییه دریافت میکنم صرف کمک به یک موسسه خیریه میشود. امیدوارم خداوند همیشه کمکم کند که در راه خیر و عدالت گام بردارم.
مجازات سنگین برای مجرمان در نظر میگیرید یا از مجازات جایگزین حبس هم استفاده میکنید؟
دو مورد را به خاطر دارم. یک پرونده مربوط به مردی فحاش بود. متهم با چند نفر دعوا کرده و به آنها ناسزا گفته بود و همین باعث بروز درگیری میان او و آن افراد شده بود. متهم مدام فحاشی میکرد و دست بردار نبود. تصمیم گرفتم او را محکوم کنم که در کلاسهای قرآن به طور مرتب شرکت کند. ابتدا حاضر نبود در این کلاسها شرکت کند، اما زمانی که متوجه شد شاکیان در صورتی به وی رضایت میدهند که در این کلاسها شرکت کرده باشد، تصمیم گرفت سه ماه در کلاسهای قرآنی شرکت کند. بعد از سه ماه نزدم آمد در حالی که به طور کامل تغییر کرده بود. رفتارش مودبانه شده بود. خودش میگفت زمانی که در کلاسهای قرآن حاضر میشده، به لطف خداوند نوری در دلش روشن شده و همین باعث شده بود، بیش از پیش به خدا و قرآن نزدیک شود. هر روز که در این کلاسهای قرآنی شرکت میکرد و اطلاعات دینی جدیدی برایش روشن میشد، تازه میفهمید، چقدر کارهایش اشتباه بوده است. شرمنده بود وخجالت میکشید که با فحاشی و دشنام دادن به دیگران آنها را آزردهخاطر کرده است. بعد از چند سال که یکی از شاکیان او را به طور اتفاقی دیدم، متوجه شوم متهم رفتارش تغییر کرده و به انسان درستکاری تبدیل شده است.
پرونده بعدی مربوط به زوج جوانی بود که با هم دعوا کرده و در آستانه جدایی بودند. هر جلسه که در مرجع قضایی حاضر میشدند، با هم بدرفتاری میکردند. از آنها خواستم هفت جلسه به مرکز مشاوره بروند. آنها زمان که در این جلسات مشاوره شرکت کردند، رویهشان تغییر کرد. بهتر همدیگر را درک میکردند و همین باعث شد، از جدایی صرف نظر کنند.
همسرتان با شغل شما مشکلی ندارند؟
زندگی با یک قاضی فراز و نشیبهای زیادی دارد. من زمانی که به خواستگاری همسرم رفتم، به مدت 20 دقیقه درباره خودم، کارم و شرایط زندگیام با وی حرف زدم که همان 20 دقیقه گفتوگو مثمرثمر بود و همین باعث شد بتوانم بله را از او بگیرم. او فرد شایستهای است و امیدوارم همیشه بتوانم همسرم را خوشبخت کنم.
مهریه همسرتان چقدر است؟
14 سکه بهار آزادی.
پرداختش کردید؟
(با خنده) هنوز نه. همسرم هر وقت این مهریه را درخواست کنند، پرداخت میکنم.
در خانه مرد قانون هستید؟
در خانه شرایط متفاوت است. گاهی نمیتوان مرد قانون بود و باید نقش همسری داشت.
متهمی داشتید که بعد از سالها ببینید و بفهمید راه درست را در زندگیاش پیدا کرده است؟
بله. سالهای اول کاریام خانمی عضو یک باند بود که بازداشت و برای تحقیقات به شعبهام منتقل شد. زمانی که با او حرف زدم، متوجه شدم، فریبخورده و راه خود را درزندگی گم کرده و گرفتار این باند شده است. با او حرف زدم و نصیحتش کردم. خدا را شکر، نصیحتم در این فرد اثر کرد. چند سال پیش در یکی از محلههای تهران بودم که به طور اتفاقی با این زن رو به رو شدم .او همراه شوهرش و فرزندانش بود. خیلی از من تشکر کردند که راه درست را به او نشان دادهام. حالا یک خانواده خوب را اداره میکند. خدا را شکر کردم که او راه راست را یافته و زندگی خوبی برایش رقم خورده است. پرونده دیگری که در ذهن دارم، مربوط به متهم به سرقتی بود که بعد از یک سال که او را دیدم دست از دزدی برداشته و توبه کرده بود. او در مرکز میوه و ترهبار کار میکرد و روزی حلال برای خانوادهاش میبرد. ابتدا او را به یاد نیاوردم. اما زمانی که سمتم آمد و با من حرف زد، گفت زمانی متهم پروندهای در شعبه شما بودم. حرف هایتان در من اثر کرد و آزاد که شدم، تصمیم گرفتم توبه کنم و با روزی حلال زندگیام را بگذرانم.
تا به حال شده در رسیدگی به پروندههایتان پارتی بازی کنید؟
اصلا. چون قاضی باید عادل باشد، حق و حقانیت را اجرا کند. مادرم یک بار از من خواست که حواسم به پرونده یکی از اقوام باشد که در شعبه من تشکیل شده بود. از دست مادرم خیلی عصبانی شدم که چنین درخواستی از من دارد. من همان طور که با همه طرفین پروندهها برخورد میکنم، با آن فامیل هم برخورد کردم که از این رفتارم ناراحت شد و موضوع را به مادرم بازگو کرد. سه ماه مادرم با من بدرستی حرف نزد و از دستم عصبانی شد، اما خوشحال بودم که پارتی بازی نکردم وعدالت را در آن پرونده اجرا کردم. زمانی که مادرم متوجه شد من بدرستی در آن پرونده قلم زدهام، دلخوریاش رفع شد و با من آشتی کرد.
معصومه ملکی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم