در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
مجموعههای تلویزیونی «زیر پای مادر» ساخته بهرنگ توفیقی، «نفس» به کارگردانی جلیل سامان و جُنگ تلویزیونی ماه عسل با اجرای احسان علیخانی از جمله آنها هستند که در ادامه نگاهی کوتاه به آنها میاندازیم، با این توضیح که جداگانه به سریالها به شکل مفصل در هفتههای آتی خواهیم پرداخت.
زیر پای مادر: تنش و تقابل در قلب یک خانواده
شبکه یک سیما به سیاق ماههای رمضان سالهای اخیر، مجموعه تلویزیونی زیر پای مادر ساخته بهرنگ توفیقی را که پیش از این لبخند رخساره نام داشت، روی آنتن برده است. ملودرامی خانوادهمحور به قلم سعید نعمتالله که در سالهای اخیر خط سیر مشخصی را به عنوان فیلمنامهنویس در پیش گرفته و امضای او پای نوشتههایش بوضوح به چشم میخورد. ملودرامی پرتنش با محوریت چند شخصیت اصلی که گذشتهای با یکدیگر داشته و حال پس از گذشت چند سال بار دیگر با یکدیگر تلاقی پیدا کردهاند. آتنا زن جوانی است که بیست سال پیش از همسرش (خلیل) جدا شده و پسرش (اشکان) را رها کرده است. حال پس از بیست سال بار دیگر اشکان را پیدا کرده و این بار میخواهد بیآنکه او از هویتش مطلع شود، برایش مادری کند. نعمتالله، نقطه عطف نخست فیلمنامه خود را بر پایه یک تصادف شکل داده که میتوانست در فیلمنامه سروشکل بهتری داشته باشد.
قبولی اشکان در همان دانشگاهی که برادرزاده آتنا درس میخواند و آشنایی و علاقه شکل گرفته میان این دو که سرانجام پای دو خانواده را به ماجرا باز میکند. با این حال پس از دو سه قسمت اول، درام شکل گرفته و تقابل آتنا و خلیل از یکسو و کشمکشهای عاطفی میان ستاره و اشکان مخاطب را نسبت به سرنوشت و فرجام آنها کنجکاو میکند. نعمتالله در زیر پای مادر توجه خاصی به خانواده نشان داده و بخصوص روی نقش مادر تاکید کرده است. مادرانی از سه طیف متفاوت که هریک به نوعی نگران فرزندان خود بوده و درعین حال از فاش شدن رازی بزرگ در هراس هستند. در این بین توجه کمتری به شخصیتهای مرد نشان داده شده که این امر حتی درباره خلیل هم صدق میکند. سبک خاص دیالوگهای این فیلمنامهنویس هم از دیگر وجوه مهم مجموعه تلویزیونی زیر پای مادر است که میتواند برای گروهی از مخاطبان جذاب و برای برخی دیگر چندان قابل هضم به نظر نرسد.
نفس: عاشقانهای به رنگ مبارزه
جلیل سامان در چند سال گذشته دو مجموعه تلویزیونی به نامهای ارمغان تاریکی و پروانه را روانه آنتن کرده که هر دو از یک داستان واحد بهره گرفتهاند؛ درگیریهای سیاسی ایران در دهه 50 که از قبل پیروزی انقلاب تا پس از آن را دربر میگیرد. در این بین سامان بخوبی به گروههای سیاسی پرداخته و ماهیت آنها را به مخاطبان خود نشان میدهد، بدون آنکه بیش از اندازه وارد جزئیات شود. داشتن قهرمان و ضد قهرمانهای متقاعدکننده و جذاب، مهمترین نقطه قوت این دو مجموعه تلویزیونی در مواجهه با مخاطبان بوده که تقریبا اغلب آنها دارای لایههای درونی بسیار هستند. نفس که این روزها روی آنتن شبکه سه سیما رفته، سومین بخش از سهگانه سیاسی جلیل سامان در قاب کوچک تلویزیون است که توانسته در همین چند قسمت اولیه مخاطبان خود را پیدا کند. تم اصلی فیلمنامه نفس شباهتهای زیادی به سریال پروانه دارد که در هردو دختری جوان از طبقهای به دور از سیاست و حواشی آن ناخواسته وارد ماجرایی پیچیده شده و شخصیتش دچار یک دگردیسی کامل میشود. ناهید دختری جوان از طبقه متوسط است که با جوانی از سازمان مجاهدین دهه 50 (روزبه تمدن) آشنا شده و به مرور جذب تفکرات ضدشاهنشاهی آنها میشود. از طرف دیگر هم با طیفی از مبارزین مذهبی آشنا میشود که از سازمان مذکور جدا شده و شیوه مبارزاتی خود را تغییر دادهاند. ایده قرار گرفتن یک آدم در موقعیتی که هیچ شناختی از آن ندارد، ایدهای همیشه جذاب و امتحان پس داده است که در نفس هم نقش مهمی در شکل گیری داستان دارد. در عین حال داستانکها نیز نقشی کلیدی در پیشبرد سریال دارند که برای مثال میتوان به جوان عاشق ناهید که در اداره ساواک کار میکند، اشاره کرد. همینطور سابقه سیاسی پدر ناهید که زمانی ارتشی بوده و پس از به قتل رسیدن همسرش در تظاهرات سی تیر 1331 از ارتش استعفا داده و به آدمی منزوی و تا حدودی مرموز تبدیل شده است. دزدی از گاوصندوق آژانس مسافرتی و برداشتن یک پاسپورت از آن برای خارج شدن فردی مهم از اعضای این سازمان از ایران، نقطه عطف مهم چند قسمت نخست کار است که بار تنش حاکم بر داستان را افزایش داده و مخاطب را به تماشای ادامه آن ترغیب میکند. انتخاب یک بازیگر ناآشنا برای ایفای نقش اصلی کار، ریسک بزرگی بوده که جلیل سامان انجام داده که تا حدودی هم جواب داده است. ساناز سعیدی در بازیاش مقداری خامی به چشم میخورد که اتفاقا به درد نقش خورده و با این شخصیت هماهنگ شده است. علیرضا کمالی هم برای نقش روزبه انتخاب نسبتا مناسبی است که از بیان خوبی برخوردار بوده و زوج مناسبی را با سعیدی تشکیل داده است. درعین حال نباید از کیفیت بالای طراحی صحنه و لباس و همچنین جلوههای ویژه تصویری نفس هم بسادگی عبور کرد.
ماه عسل و قصههای تکاندهنده زندگی
«ماهعسل» یکی از جذابترین و پربینندهترین جنگهای گفتوگومحور تلویزیون در سالهای اخیر است که مخاطبانی میلیونی داشته و نام آن با ماه مبارک رمضان عجین شده است. نکته مهمی که علیخانی و گروه اتاق فکرش دست روی آن گذاشتهاند، قصهگویی برای مخاطبان است. با این تفاوت نسبت به سریالها که قصهها کاملا واقعی بوده و قهرمانهایش از دل خود جامعه بیرون آمدهاند. به همین دلیل هم مخاطب نسبت به آنها همذاتپنداری کرده و با قرار دادن خود به جایشان، قصههایشان را تا به آخر دنبال میکند. ماه عسل امسال به نسبت سالهای گذشته تغییرات مثبتی داشته و روند رو به رشد خود را حفظ کرده است. از طراحی دکور زیبا و چشمنواز تا انتخاب و چینش مهمانها که قصههایشان بسیار تاثیرگذار از آب درآمدهاند. برای نمونه میتوان به مهمانهایی اشاره کرد که درکویر گمشده و تجربه غریب نزدیکی به مرگ را با تمام وجودشان احساس کرده بودند. همینطور قصه ملوانهایی که 70 روز را روی آب سرگردان بوده و درنهایت به شکل معجزهآسایی از مرگ نجات پیدا کردهاند، اما بهترین قسمت ماه عسل امسال مربوط است به خواهران منصوریان که در رشته ووشو مدالهای بسیاری برای کشورمان به دست آوردهاند. داستان فراز و نشیب زندگی آنها، مصالح لازم برای خلق دو برنامه دیدنی را در اختیار علیخانی و گروهش قرار داده و آنها هم از این موقعیت به بهترین شکل ممکن بهره گرفتهاند. درعین حال پایان غافلگیرکنندهای هم برای آن تدارک دیده شده که مخاطب را با حالی خوب روانه سفره افطار میکند.
کسری همایونی افشار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: