
به گزارش جامجم آنلاین، این کتاب از ابتدای تولد جانباز سلگی آغاز میشود و بخش اعظم آن در دوران دفاع مقدس میگذرد. سلگی فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) تیپ انصارالحسین(ع) همدان بوده است.
در بخشی از این کتاب نوشته شده: «...زیر لب دعا کردم که خدایا کمکم کن تا این عکسها را به زائران سایر کشورها برسانم. از بخت من، یکی از چرخها از زور سنگینی ساک شکست و جدا شد. حالا نه میشد آن را بغل کرد و نه روی زمین کشید. در پوشش و حصار چند نفر حرکت میکردم تا به سالن کنترل نهایی رسیدیم. ساک و من هر دو مشکوک بودیم. این را از نوع نگاه پلیسهای سعودی میفهمیدم. زیر لب «وجعلنا» میخواندم، انگار که پشت میدان مین دشمن در نیمه شب قرار گرفتهام.
از گذر آخر که گذشتیم، حاج ستار ابراهیمی گفت: حاج میرزا زائران با ساک خالی میآیند و با سوغات برمیگردند. اما انگار توی این ساک یک خبراییه.
به هتل رسیدیم و ساک را باز کردیم تا آنجا به ستار نگفتم داخل ساک چیست، وقتی چشمش به عکسهای امام افتاد، یکی از آنها را به چشمش چسباند و گفت: حق داشتی حاجی، با این عکسها حسابی دل عاشقان امام شاد میشود....
یکبار یکی از عکسها را که برچسب داشت پشت موتور یک پلیس سعودی چسباندم، حاج ستار نگاه میکرد و میخندید. بعد از چند روز آن پلیس و موتور را دیدیم، پلیس هنوز عکس را ندیده بود.
گاهی با ستار، دشداشه عربی میپوشیدیم و عکسها را زیر لباسهایمان پنهان میکردیم و وقتی شرایط را مناسب میدیدیم حتی پشت شیشه مغازهدارانی که اظهارتمایل میکردند، میچسباندیم...»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰