«ما همه گناهکاریم» ساخته حسن ناظر نمونه یک فیلم فارسی دهه نودی است که از همان ابتدا برای فروش و گیشه ساخته شده و در این میان یکسری پیام اخلاقی و موقعیت اشک‌برانگیز به خود ضمیمه کرده است.
کد خبر: ۱۰۲۶۴۰۸

موقعیت‌هایی که در بسیاری از لحظات به دلیل ضعف در اجرا و کارگردانی بیشتر به کمدی می‌ماند تا یک ملودرام و داستان نیم‌بند آن هم درست جایی که باید آغاز شود، تمام می‌شود.

ما همه گناهکاریم داستان مردی است که به دلیل بیماری لاعلاج دخترش دست به کاری می‌زند که به یک قتل در انتها منجر می‌شود و جالب اینجاست که فیلمنامه به جای آن که تمرکز خود را بر روی معمای قتل و پس از آن متمرکز کند مقدمه‌ای 80 دقیقه‌ای برای قصه‌ای پنج دقیقه‌ای طراحی می‌کند و در یکی دو سکانس شتابزده داستانش را تمام می‌کند. داستانی که از منظر دریافت‌های اخلاقی و نه از منظر دراماتیک ویژگی مهمی برای مخاطبش ندارد. مخاطبی که در تمام این سال‌ها قصه‌هایی از این دست را دیده یا تجربه کرده و مسلما در روایت سینمایی که اینجا بیشتر ویدئویی است انتظار دارد زاویه‌ای متفاوت را مشاهده کند.

بازی‌های ما همه گناهکاریم و اصولا بازیگران این فیلم به شکلی شگفت‌انگیز معمولی هستند و در این میان نیوشا ضیغمی در نقش یک دختر عصبی با شغلی نامتعارف و صاحب یک کازینوی مخفی بیشتر کاریکاتور یک بیمار روانی را به تصویر می‌کشد و اجرایش ضعیف و دم‌دستی است. نکته عجیب‌تر این فیلم بازی بازیگرانی همچون امیر آقایی است که گویا در کارنامه‌اش حد وسط ندارد. البته می‌توان متوجه شد که برخی اوقات مسائل مادی می‌تواند اولین و تنها فاکتور تصمیم‌گیری برای حضور در یک پروژه باشد، اما این نکته هرگز نمی‌تواند باعث شود که بازیگرانی همچون امیر آقایی و حتی الهام حمیدی به این شکل در چنین فیلمی حاضر شوند.

فیلم در همه ارکانش بیشتر یک فیلم ویدئویی است که در این آشفته بازار اکران توانسته به عنوان یک اثر سینمایی اکران شود و شاید به همین دلیل است که همزمان با توزیع در شبکه ویدئویی و دیدن آن تنها می‌توان این سوال را پرسید که تماشاچی سینما پس از خروج از سالن از دیدن آن چه حسی داشته است؟ اشتباه و شاید سوءتفاهم بزرگی که این سال‌ها در سینمای ایران وجود دارد درباره سینمای گیشه است. سینمایی که تصور می‌شود در آن می‌توان از هر ابزاری برای فروش استفاده کرد و گاهی این ابزارهای تجاری رنگ و بوی به ظاهر اخلاقگرا هم به خود می‌گیرد و فیلمساز تصور می‌کند اگر مثلا در فیلمش فقر و نداری و بیماری یک کودک و همزمان صاحب متمول یک کازینوی مخفی را به تصویر بکشد ساختارشکنی کرده، اما نمی‌داند همین قصه نخ‌نما و تکراری اگر با یک فیلمنامه خوب و کارگردانی هوشمندانه همراه باشد قطعا می‌تواند علاوه بر فروش تجربه جدیدی برای مخاطب به وجود بیاورد.

علی تقی هاشمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها