در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
او همچنین میگوید هر رفتاری که از انسان سر میزند در جهت برطرف کردن یک یا چند مورد از این نیازهاست؛ بنابراین به نظر میرسد از طرفی این پنج نیاز اساسی هستند که به زندگی انسانها شکل میدهند و از طرفی دیگر خوشبخت بودن یا خوشبخت نبودن انسانها نیز در گرو برآورده کردن متناسب و متعادل این پنج نیاز بهوسیله انجام رفتارهایی مناسب است. برای مثال برای برآورده ساختن نیاز به بقا، فرد تلاش میکند درآمدی به دست بیاورند که بتوانند مایحتاج زندگی خود را تأمین کنند. حال یک نفر ممکن است این درآمد را از دزدیدن مال دیگری تأمین کند و فرد دیگری از انجام دادن حرفهای خاص این درآمد را کسب میکند. هر دو در حال برآورده ساختن نیاز به بقا هستند ولی رفتار هر کدام با دیگری متفاوت است. به بیانی دیگر انسانها معمولاً از نیازهای خویش آگاه هستند و در طول زندگی میکوشند آنها را برآورده کنند، ولی همه به یکشکل به رفع نیازهای خود نمیپردازند و هر کدام رفتاری متفاوت با دیگری را برای این منظور انتخاب میکنند و همین انتخاب رفتار است که انسانها را به افراد خوشبخت و نگونبخت تقسیم میکند.
ظرفیت 5 نیاز
این که ظرفیت هر یک از این پنج نیاز در افراد مختلف متفاوت است، کاملا طبیعی است. این ظرفیت براساس الگوی ژنتیک (اطلاعات که توسط ژنها از پدر و مادر به فرزند منتقل میشوند) و محیط اولین سالهای زندگی، در افراد شکل میگیرد. به همین دلیل ممکن است فردی میل به قدرت بیشتری نسبت به دیگری داشته باشد.
در واقع این پنج نیاز اساسی همچون ظرفهایی هستند که اندازه آنها بهوسیله ژنها و محیط اولیه زندگی هر شخصی شکلگرفته و تقریبا تغییرناپذیرند. ولی محتوای داخل آن ظرفها توسط خود فرد پر میشود. با این اوصاف هرچقدر افراد رفتارهای مناسبتری برای ارضای نیازهای خود داشته باشند در زندگی موفقتر خواهند بود و احساس خوشبختی بیشتری خواهند داشت.
به این دلیل که انسانها زمانی احساس خوشبختی میکنند که از خود و زندگی خویش رضایت درونی داشته باشند و این رضایت زمانی کسب خواهد شد که میان خواستهها و داشتههای فرد تعادل برقرار شود و همانگونه که اشاره شد خواستههای افراد همان آرزوها و امیالی هستند که همگی ریشه در همان پنج نیاز اساسی آنها دارند و داشتههای ایشان آن چیزهایی است که آنها براساس رفتارهایی که انجام میدهند به دست میآورد.
ورزش تأمینکننده چند نیاز اساسی
یکی از این رفتارها که میتواند همزمان چند نیاز اساسی را در انسان برآورده کند، ورزش و رقابتهای ورزشی است؛ زیرا وقتی فرد به رقابتهای ورزشی میپردازد همزمان که نیاز به بقای خود را با سالمتر شدن تأمین میکند میل به قدرت را نیز به شکلی سالم و بدون آسیب در وجود خود ارضا مینماید و از طرفی با انجام دادن کاری که دوست دارد در حال برآورده کردن میل به تفریح است و با حرفهای و تخصصی شدن فعالیتی که انجام میدهد در واقع در حال تجربه استقلال است. به همین دلیل روی آوردن به رقابتهای ورزشی برای افراد بسیار جذاب است.
چرا افراد کمی قهرمان میشوند؟
ممکن است این سؤال پیش آید که اگر این رفتار تا این اندازه برطرف سازنده نیازهای اساسی افراد است پس چرا همه انسانها آن را انجام نمیدهند و فقط تعداد خاصی از افراد به سمت قهرمان شدن در رشتههای ورزشی پیش میروند. پاسخ این سؤال در متفاوت بودن اندازه ظرف نیازهای اساسی در انسان هاست؛ زیرا به رغم این که رقابتهای ورزشی میتواند همزمان حدود سه یا چهار نیاز اساسی انسان را بخوبی برآورده کند، ولی بین همه آن نیازها بیشترین نیازی که برآورده میشود نیاز به قدرت است؛ بنابراین تنها افرادی به این رشته روی میآورند که نیاز به قدرتشان از بقیه نیازهایشان بیشتر است؛ مثلا فردی که نیاز به بقا در او بسیار بالاست ولی میل به قدرت در او پایین است، ممکن است هر روز به انجام فعالیتهای ورزشی بپردازد ولی هرگز وارد رقابتهای ورزشی نخواهد شد.
به همین دلیل به نظر میرسد یکی از سالم ترین روشهای برآورده کردن میل به قدرت در انسانها روی آوردن به رقابتهای ورزشی و تلاش برای رسیدن به بالاترین رتبهها ست.
محمد مشفقی
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد