دنباله‌سازی و ساخت قسمت‌های بعدی در سینمای جهان اصول، قواعد و استانداردهایی دارد و هیچ فیلم و پروژه‌ای به قسمت دوم و احیانا قسمت‌های بعدی نمی‌رسد؛ مگر این‌که حساب و کتاب، هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی خاصی برای آن در نظر گرفته شده باشد.
کد خبر: ۱۰۱۸۳۷۵
رمال‌های دوست‌داشتنی و سادگی ما

ساخت فیلم‌های ادامه‌دار، مبتنی بر دو مسیر است؛ یا اساسا از ابتدا بنابر تولید فیلم‌های چند قسمتی و به عبارت دیگر مجموعه‌ای است همچون هری پاتر که برمبنای کتاب‌های جی‌کی رولینگ ساخته شده یا برخی فیلم‌ها از اول بنا را به تولید قسمت دوم و قسمت‌های بعدی نمی‌گذارند و همه چیز بسته به میزان استقبال از فیلم نخست و میزان فروش دارد.

البته در سال‌های اخیر، دنباله‌سازی رواج چشمگیری در سینمای جهان پیدا کرده و به اصطلاح مد شده و حتی برخی سازندگان آثار، باوجود به پایان بردن قصه، در سکانس پایانی صحنه‌هایی تعبیه و تماشاگران را به‌طور ضمنی و حتی گاهی صریح، به انتظار و تماشای قسمت بعدی دعوت می‌کنند. عموما با توجه به کاربلدی و استانداردهای سینمای سطح اول دنیا، فیلم‌های بعدی هم از کیفیت موجهی برخوردارند و تماشاگران از این انتظار و تماشا سرخورده نمی‌شوند. هرچند شاید قسمت‌های دوم و بعدی را به اندازه قسمت اول دوست نداشته باشند.

با این حال این دنباله‌سازی در سینمای همیشه مشغولِ آزمون و خطای ایران، معمولا سروشکل دیگری پیدا می‌کند و از آن معنا و استاندارد رایج سینمای جهان فاصله‌ای چشمگیر می‌گیرد. چون سینمای ایران فاقد آن عقبه و پیشینه سینمای جهان در دنباله‌سازی و مسیرها و شیوه‌های مرسوم و امتحان پس داده در آنجاست، ناچار است در برابر اندک موقعیت و موفقیتی ذوق زده شود و این شعف را با ساخت قسمت‌های بعدی در برخی فیلم‌های تجاری نشان دهد. این وضعیت البته برای عده قلیلی از سینماگران به اصطلاح آمد داشته و آنها توانستند از آب گل‌آلود سینمای ایران ماهی بگیرند، بدون این‌که حتی فعل‌هایی چون استاندارد،کیفیت و جذابیت در قصه‌ها و فیلم‌هایشان را صرف کرده باشند.

در این سال‌هایی که سینمای ایران پاورچین و ذوق‌آلود، مشغول دنباله‌سازی است، همه چیز نهایتا به بامزگی ایده و دست‌بالا چند سکانس و دیالوگ نیمچه خنده‌دار و لودگی خلاصه شده و آن لذت تمام و کمالی که تماشاگر باید از فیلمی یکدست و واقعا جذاب ببرد، به دست نیامده است. اگر تماشاگران به فیلم‌هایی واکنش مثبت نشان داده‌اند و این توهم و تصور را در سازندگان به‌وجود آورده‌اند که علی‌آباد هم شهری است و باعث شده آنها پیش خود فکر کنند حتما خیلی فیلم جذابی ساخته‌اند و مردم بی‌صبرانه و مشتاقانه منتظر قسمت دوم و سوم و چندم هستند، بیش از هر چیز از کمبود فیلم خوب و استاندارد ناشی می‌شود. آنها ناچارند در این برهوت استاندارد و جذابیت به ادامه مثلا اخراجی‌ها روی خوش نشان بدهند، چون به هرحال قسمت دوم ساخته شده و تماشاگران بینوا چاره دیگری ندارند. همین بیچارگی و بینوایی هم به فرمولی برای دنباله‌سازی در سینمای ایران تبدیل می‌شود و تماشاگرانی که به هرحال و با هرکیفیتی، خاطرات خوبی از قسمت اول دارند، می‌روند ببینند که در قسمت دوم چه اتفاقی می‌افتد. همین رفتن و دیدن، مصادف با ظاهرا استقبال بالا و فروش چند میلیاردی است و این جرقه در ذهن سازندگان که چرا قسمت بعدی نه. در این شرایط، دیگر رضایت تماشاگری که سلیقه‌اش فیلم به فیلم با این دست سری‌دوزی‌ها پایین‌تر هم آمده، کمترین اهمیتی هم ندارد.

این اتفاقی است که دقیقا برای«گشت2» هم افتاده است. گشت ارشاد به هرحال در اندازه سینمای تجاری ایران، چیزهایی برای گفتن داشت.

این میوه نیمه ممنوعه در حافظه چشایی مردم ثبت شد و آنها این مزه را در این چند سال با خود حمل کردند. بعد از این‌که سعید سهیلی تصمیم به تولید قسمت دوم این فیلم گرفت، دوباره دهان‌ها برای چشیدن طعم چیزی شبیه محصول اولیه آب افتاد و شاخک‌های کنجکاوی فعال شد، اما اولین نمایش فیلم در جشنواره فجر بسیاری را ناامید کرد، بویژه آنهایی که قسمت اول را دوست داشتند و برای دیدن قسمت دوم مشتاق بودند. اگرچه گشت2 این روزها خوب می‌فروشد و سهم مثبت و مهمی در رونق گیشه دارد، اما دلیل بر کیفیت و جذابیت و یکدستی فیلم نیست. فیلمنامه مسیر مشخصی ندارد و سکانس‌های بی‌ربط و نامتجانس و شخصیت‌های زائد و به دردنخور زیادی دارد. مثلث عباس، حسن و عطا هم دیگر آن جذابیت قبل را ندارند و در عوض آن چه تا حدی تماشاگر را نگه می‌دارد، نمک‌ریزی‌های حمید فرخ‌نژاد است.

فیلم شروع بامزه‌ای دارد و حتی اشاره‌ای که به سوءاستفاده رمالی از سادگی و مشکلات مردم می‌کند، تا حدی دوست داشتنی است، اما بعد از آن به بیراهه می‌رود و هیچ‌کدام از موضوعات آقازاده و خواهران همسایه و خواستگار و سکانس‌های مشتزنی، متعلق به فضای این فیلم نیست و پرداخت خوبی ندارد. پایان فیلم هم باسمه‌ای است و شخصیت منفی قصه ساده و بدون دردسر به سزای اعمالش می‌رسد. تازه ظاهرا سازندگان محترم و دوست‌داشتنی فیلم، به‌طور تلویحی نوید تولید قسمت سوم را هم در صحنه پایانی می‌دهند و این یعنی بزودی باید خودمان را برای فریب خودخواسته دیگری در آینده‌ای نزدیک آماده کنیم و با طناب گشتی‌ها دوباره به چاهی احتمالا این بار عمیق‌تر برویم. انگار ما هم مثل آن مردم ساده دلی هستیم که برای حل مشکلمان راهی حمام عباس آقای رمال و نوچه‌هایش می شویم و برای فریب خودخواسته کارت بانکی‌مان را در دستگاه کارتخوان آنها می‌کشیم. سادگی‌مان نوش جانتان رمال‌های دوست داشتنی!

علی رستگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها