سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
صمد نیکخواه بهرامی را بیشتر به عنوان کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران میشناسیم، اما این چهره ملی ورزش در کنار بازی در تیمهای خارجی، قهرمانی در آسیا و تجربیات بازی در رقابتهای جهانی و المپیک، نقشهای اجتماعی دیگری هم دارد که مروری بر این نقشها نشان میدهد شخصیت مستقل همراه با تلاش و تحمل مشقتهای زندگی طی 15 سال گذشته از او چهرهای موفق در ابعاد مختلف زندگی ساخته است.
صمد بر خلاف بسیاری از چهرههای ورزشی خیلی زود ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری به نام ویاناست.صمد پدری است که خصلتهای پدرانه را در مقابل بازیکنان جوانتر نشان میدهد . پدری مهربان با دختری زیباروی و شیرین گفتار که به قول خود او اکنون همه دنیایش را پر کرده است. ویانا در یک خانواده کاملا ورزشی زندگی میکند که پدرش کاپیتان تیم ملی بسکتبال است و مادرش انیسه خرقانیان زمانی سرپرست تیم ملی بانوان اسکواش ایران بود. به بهانه نزدیک شدن به میلاد با سعادت امام علی (ع) و روز پدر گفتوگوی این هفته را به یکی از پدران ورزشکار اختصاص داده ایم که همواره سعی دارد در کنار برنامهها و موفقیتهای ورزشی یک پدر خوب باشد.
لذت پدر بودن؟
پدر بودن بیشتر از آنچه فکرش را میکنید لذتبخش بوده و با چیزی قابل مقایسه نیست. نمیدانستم انسان وقتی بچه خودش را میبیند برایش انگار دنیای تازهای ساخته میشود. بچه از خود آدم مهمتراست.
چقدر مهمتر ؟
آنقدر که برای یک لحظه خوشی او حاضر است از همه چیز بگذرد. کسانی که پدر شدهاند به ویژه آن دسته پدرهایی که فرزند دختر دارند به راحتی میدانند درباره چه کسی صحبت میکنم و برای خانواده چه ارزشی دارد. این لذت را نمیخواهم با چیزی در دنیا عوض کنم.
دغدغههای پدر ؟
به اعتقاد من بچه داری به سن و سال بچه نیست. در همه دورهها وظیفه پدر و مادر برای تربیت بچه سنگین است. من به اتفاق همسرم در دورهای از تربیت فرزندمان قرار داریم و همین طور این دورهها با شرایط سنی دخترم بیشتر میشود.
مشکلات زندگی؟
آدم دلش میخواهد بهترینها را برای فرزند خود فراهم کند. باید در هر دوره سنی بتوانی پرانرژی و سرزنده مشکلات را کنار بزنی بدون اینکه فرزندت متوجه کارها و دغدغههایت شود.
آینده ویانا؟
من بهدنبال ساختن آینده دخترم هستم، درست اما باید اجازه بدهم او هم بزرگ شود، خوب فکر کند و تصمیم بگیرد. برای من تصمیم و انتخاب او نیز اهمیت دارد. باید به علاقهاش نگاه کرده و بعد در صورت لزوم حمایتش کنم.
تحمیل خواسته ها؟
هرگز. البته نظارت و دقت در تربیت، تحمیل خواسته پدر به فرزند نیست. سعی میکنم محیط پیرامون را برای رسیدن به اهداف او آماده کنم. مهم نیست آدم عجیب و غریبی باشد یا موقعیت خاصی بگیرد. این موارد بستگی به تلاش خودش دارد اما من فشاری از این بابت وارد نمیکنم زیرا سلامت و داشتن یک زندگی سالم مهمتر است.
نامگذاری ویانا؟
راستش من هیچ دخالتی در انتخاب نام دخترم نداشتم.مادرش این نام را انتخاب کرد و من دیدم قشنگ است حرفی نزدم. اینک ویانا در زندگی من و همسرم چراغ امید است.
معنی ؟
اسم دخترم، کلمهای فارسی و به معنای دانایی است. عدهای که اطلاعی از نامهای ایرانی ندارند خیلی وقتها از من میپرسند نام خارجی روی فرزندت گذاشتی که برای روشن شدن آنها باید روی معنی نام دخترم هم وقت بگذارم. در کل ویانا به لحاظ آوایی هم نام قشنگی است.
زمان همراهی؟
من در فصل بازیهای باشگاهی و بعد ملی درگیر مسابقههای متعدد هستم و نمیتوانم خیلی وقت بگذارم اما زمانهایی که در خانه هستم کاملا در اختیارم.
دلتنگیهای دخترانه؟
ویانا در نبود من بارها دلتنگی کرده است. تا چند وقت پیش زیاد متوجه غیبتم در منزل نمیشد اما اکنون که بیشتر درک میکند وقتی از تمرین یا اردوها بازمیگردم همه جا با من است؛ حتی در فیزیوتراپی. اصرار دارد با من به تمرین بیاید اما سر تمرینات نمیتوانم ببرمش زیرا آنجا تمرکزم روی تمرین بوده و ممکن است آسیب ببیند.
بابای خوب ؟
قبول دارم شرایط زندگی یک ورزشکار حرفهای همزمان با رسیدگی به امور خانواده، بویژه نگهداری بچه کار سختی است اما با تمام توانم میکوشم ساعات غیر از ورزش در کنار خانواده و دخترم بوده، برای آنها امنیت روانی ایجاد کنم و آرامش را هدیه بدهم.
"نه" به فرزند؟
گاهی باید نه گفت. بچه را نباید لوس و ننر بار آورد.من و همسرم خواستههای مخصوص این سن را برای دخترمان فراهم میکنیم در غیر این صورت نمیشود همهجوره بچه را با خواستههای غیرمنطقی حمایت کرد، زیرا این کار در وهله نخست به خود فرزند لطمه میزند. او باید مشکلات را هم درک کند و گاهی وقتها «نه» بشنود تا فکر نکند زندگی جادهای یکطرفه و همه چیزش بر وفق مراد است.
خاطره از ویانا؟
من در خانوادهای بزرگ شدم که فرزند دختر کمتر داشتیم، بنابراین این میتواند خاطره خوبی برای افراد خانوادهمان باشد اما به شخصه برای خودم دنیای کودکی ویانا پر از خاطره است.
یکی ازآنها؟
بچه تر که بود زمانهایی که ویانا را به فیزیوتراپی میبردم دستش را روی قسمت آسیب دیدهام میگذاشت و میگفت؛ بابا خوب شد؟ میگفتم؛ بله دخترم و خیالش از بابت مصدومیتم راحت میشد. یا زمانهایی که یخ نمیگذارم پیگیریخ گذاشتن من میشود و میپرسد یخ نمیخواهم؟ وقتی در سفرم این صحنهها را پشت تلفن یادآوری میکند و میگوید: بابا پاهایت خوب شد نمیخواهی من بیام؟
درس نخوانده معدلم شد 17
چرا بسکتبال؟
یک اتفاق سبب شد بسکتبالیست شوم. مادرم ابتدا من و مرحوم برادرم را به کلاس ووشو برد، اما چون ساعت تمرینات مان با کلاس پیانو تداخل داشت رفتیم کلاس بسکتبال و همان اتفاق تا امروز ادامه پیدا کرد.
اگر بسکتبالیست نمیشدی؟
به دلیل انرژی زیادی که روی هر کاری میگذارم اگر جذب یک رشته ورزشی دیگر میشدم حتما تا امروز با جدیت آن را دنبال میکردم.
به سقف رسیدی؟
در لیگهای بزرگی مانند فرانسه و چین بازی کردم و مدت کوتاهی هم در تمرینات تیمهای NBA حضور یافتم . مسابقههای جهانی و المپیک و قهرمانی در آسیا، تمام این موفقیتها با رنج زیاد به دست آمد و افتخارات بیشمار را همیشه برای ایران میخواستم.
ازدواج ؟
20 ساله بودم که با همسرم آشنا شدم و اکنون حدود 11 سال است که با هم زندگی میکنیم. تمام موفقیتهایم را بعد از ازدواج
به دست آوردم.
قشنگترین اتفاق زندگی؟
ازدواج و تولد ویانا بود.
... و تلخترین ؟
بدون شک فوت برادرم آیدین در سانحه تصادف ....
رابطه درس با ورزش؟
از ورزش لطمه ندیدم، اما سال آخر از یک ترم فقط سه هفته مدرسه رفتم. برای امتحانات پایان ترم کتابهایم نو مانده بود و با برخی واژهها اصلا آشنا نبودم اما معدلم همان سال 17 شده بود.
اوقات فراغت ؟
زیاد وقتی برای فراغت ندارم و اگر فرصتی پیدا کنم با خانواده ام هستم . با ویانا بازی میکنم و بیرون میرویم. در فصل بازیها بعد از تمرین و مسابقه بیشتر میخوابم.
دلیل پیشرفت؟
دلیل اصلی مرحوم برادرم آیدین بود زیرا همیشه با هم رقابت میکردیم و میخواستیم یکجوری روی یکدیگر را کم کنیم. من خیلی تمرین میکردم تا بیشتر از آیدین مورد توجه باشم.
دوقلوهای بسکتبال؟
خیلیها به ما میگفتند دوقلوهای بسکتبال، اما پیش از آنکه در جامعه ورزش با این لقب مطرح شویم پدر و مادرمان به دلیل فاصله کم سنی دو برادر (15ماه) مثل دوقلوها با ما رفتار میکردند و هر چیز را دو دست برای ما میخریدند.
بهترین هدیه روز پدر
روز پدر؟
روزهای مبارک سال مثل میلاد امام علی (ع) همیشه خاطره انگیز است و منتظر هدیه خانواده ام هستم. یکی از بهترین سنتهای این روز دیدار پدر و مادر است به ویژه پدر که تکیهگاه فرزند در زندگی است. آنهایی هم که پدر ندارند این روز را با یاد و خاطره پدران خود سپری میکنند.
هدیه روز پدر؟
هدیه روز پدر جای خود دارد. این روز مبارک را پیشاپیش به همه پدران تبریک میگویم و معمولا در این روز هدیه میگیرم؛ هر چند همیشه سلامتی خانوادهام برای من مهمتر از همه هدایای مادی است.
لذت روز پدر؟
دید و بازدید و روبوسی با پدر و فشردن دست مهربان او که همیشه در زندگی ورزشی و غیر ورزشی پشتیبان من بود.خودم هم به عنوان پدر از نگاه صمیمی خانواده ام در این روز خوشحال میشوم.
یک جمله برای پدر؟
جایی درباره پدر خواندم ؛ ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت و این جمله خیلی روی من تاثیر گذاشت.
محمد رضاپور - روزنامه نگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد