خوانندگان مهربان و همراه ، از این که در این مدت نه چندان طولانی و در این یک روز در میانی که حقیر ، مصدع اوقات ارزشمندتان بودم ، همواره به دیده لطف به این ستون نگاه کردید و به نمک های اندک راپورتها خندیدید
کد خبر: ۱۰۱۴۰۲
و بی نمکی های مفرط آن را بزرگوارانه تحمل فرمودید، کمال تشکر را دارم و به یقین تا ابد محبت و دوستی شما را در این گوشه از جام جم فراموش نخواهم کرد. راپورت هایی که در این مدت تقدیم تان کردم تقلیدی بود از سبک و سیاق نوشته های اواخر دوره قاجار و خاصه مکاتبات پلیس مخفی آن دوران با زعمای قوم که البته نمونه های خوب و با نمک این تقلید را لابد تاکنون دیده اید و لذت برده اید و یحتمل از این پس نیز نوشته هایی از این دست را از نویسندگان ماهر و خوش ذوق و مسلط به ادبیات خواهید دید و محظوظ خواهید شد اما در کاری که ما می کردیم چند مشکل لاینحل بود که موجبات بی نمکی و بی رمقی این ستون را فراهم می آورد که من ، یکی دوتایش را من باب استحضار به عرض می رسانم . یکی از اشکالات این سبک و سیاق نوشتن این است که نگارنده مجبور است بعضی کلمات و تراکیب قدیمی را که امروزه دیگر از رواج افتاده اند و در زبان معیار کاربرد ندارند ، به کار ببرد. به عنوان نمونه امروز در زبان فارسی کسی ایالات متحده امریکا را «اتازونی» نمی گوید و به جای «تظاهرات» نیز «دمونستراسیون» به کار نمی برد و به غیر از این معادلات کلماتی نظیر «افاقه» و «الیوم» و «ای نحو کان» هم از زبان فارسی رخت بربسته اند و معانی شان نیز برای خواننده امروزی - غالبا - روشن نیست بنابراین بسیار موارد بوده است که عامه خوانندگان - خاصه جوانان عزیز - چیزی از مطلبی که نوشتم دستگیرشان نشده است. نکته دیگر تغییر نگرش ما نسبت به جهان است . صد سال پیش ما چنان هاج و واج و با تحیر به اطراف خود - خاصه به اروپا - نگاه می کردیم و آنها را متفاوت می یافتیم که اگر مفتون و شیفته شان نمی شدیم بر گردن خویش تعویذ می نوشتیم و آنها را کافر یا از طایفه اجنه بر می شمردیم اما این نگاه عوض شده و تحیر و شیفتگی نیز جایش را به تعامل و گفتگو داده است بنابراین وقتی در راپورت ها درباره «کفار روسی» یا «اهل نصارای اروپا» می نویسیم موجبات سوءتفاهم را فراهم می آورد و چنین تصویری می سازد که ما داریم «نوع نگاه گروه خاصی» را به دنیا و مسائل دنیا دست می اندازیم. بازار طنز کساد و بی رونق است . ماجراهای سیاسی هم چنان سایه ای بر سر ادبیات و طنز ژورنالیستی انداخته که بی نمکی و کرختی و سردی و بی حاصلی را موجب شده است . طنزپردازان نام آور که به زاویه های خود پناه برده اند و چیزی و حتی چیزکی نمی نویسند ، ضمن این که اگر هم بنویسند کسی نیست که بهای نوشته هایشان را پرداخت نماید ، برای همین دور از جان معدود صاحب قلمانی که هنوز در این عرصه کار می کنند عمده کار به دست جوانان بی تجربه و ناکارآمد... اما خوش ذوق افتاده است که بگذریم . از روز یکشنبه که دوباره نوبت این ستون به اسم حقیر فقیر سراپا تقصیر می افتد، شکل و شمایل جدیدی به نوشته ها داده ام و خنده جام را در قالبی متفاوت از راپورت به حضورتان عرضه می کنم که امیدوارم موافق طبع مشکل پسند شما همراهان مهربان قرار بگیرد. در این بین اما از شما هم یک خواهش و تقاضا دارم و آن این که هرچه در این باره به ذهن مبارکتان رسید از بنده دریغ نفرمایید و به طریق نامه یا ایمیل مرا راهنمایی کنید بلکه به کمک شما بتوانم ستونی خوب و خواندنی و ملاحت بار تحویلتان دهم. زیاده خسارت. ایام به کام.

سید علی میرفتاح
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها