نگاهی که البته با تحولات سیاسی در اروپا و به ویژه تاکید لابیهای تندرو بر سیاست ایران هراسی، میتواند باز هم تغییر کند.
سید علی موجانی ، فعال فرهنگی در حوزه روابط ایران و آلمان در گفتوگو با جامسیاست به بررسی وضعیت فعلی این روابط و ارزیابی امکان افزایش و ارتقای آن پرداخته است.
سطح روابط و تعاملات فرهنگی میان دو کشور بعد از انقلاب چه روندی را طی کرده است؟ تغییر دولتها آیا در فراز و فرود این نوع تعاملات تاثیرگذار بوده است؟
به نظر میرسد سطح روابط فرهنگی میان ایران و آلمان در تمام دهههای اخیر از یک روند منطقی و برنامهای مشخص برخوردار نبوده است. بخشی به آن دلیل است که اصولا موافقتنامه همکاریهای فرهنگی دو کشور برای دوران نسبتا طولانی مورد توجه مقامات مسئول برای برنامهریزی واقع نشده و برنامه اجرایی میان ایران و آلمان طی دهههای اخیر به صورت مکتوب تنظیم و مبادله نشده است. خود اصل موافقتنامه هم به جهت مشکلاتی که از ناحیه ساختار نظام فدرال 16 ایالتی در آلمان برای تنظیم سندهایی اینچنینی متوجهاش شده طی بیش از یک دهه مسکوت مانده است. از طرف دیگر باید اشاره کرد که تمایز فرهنگی و تفاوتهای میان هنجار و ارزشهای فرهنگی درون دو کشور هم بر دامنه این شرایط خاص افزوده است. امروز چارچوب همکاریهای فرهنگی میان دو کشور نیازمند آن است که دو طرف براساس تعاملات سازنده بکوشند هر چه زودتر به یک متن مشترک به عنوان موافقتنامه برسند و به سرعت برنامههای اجرایی برای یک دوره دو یا سه ساله را در چارچوپ توافق رسمی منعقده تصویب و اجرا کنند. بواقع دور بودن آلمان از فضای فرهنگی ایران میتواند در تاثیر دیپلماسی عمومی ایران بر افکار عمومی جامعه آلمان تاثیر نامناسبی داشته باشد و از طرف دیگر رویکرد گزینشی و یکجانبه نهادهای فرهنگی در هر دو کشور نسبت به طیفهای اجتماعی و فرهنگی مورد علاقه خود که نمیتوانند الزاما همه هویت فرهنگی طرف مقابل را نمایندگی کنند، میتواند بر افزایش این سطح دوری و نقار میان دو کشور بیفزایند. همان طور که اشاره داشتید شاخص تغییر دولتها هم یکی از عوامل تاثیرگذار است. هم در نظام آلمان که اساس بر ائتلاف میان احزاب و جریانهای سیاسی و حاصل از تصمیمگیریهای کلان اجتماعی پس از هر انتخابی است و هم در نظام جمهوری اسلامی ایران که تحولات سیاسی با تغییر دولتها در پی هر انتخابات بزرگی ممکن شده است، بر دامنه همسانسازی نگرش دستگاههای اجرایی و اداری دو طرف افزوده است و به نظر میرسد این وضعیت میتواند یکی از موانع جدی برای عدم نیل به توافقنامه فرهنگی میان دو کشور باشد.
شرایط فعلی تعاملات فرهنگی میان ایران و آلمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
تعاملات فرهنگی میان دو کشور به صورت جدی برقرار است. بخش قابل ملاحظهای از این مساله برمیگردد به جامعه ایرانیان مقیم آلمان یعنی بزرگترین بسته جمعیتی ایرانی در اروپای غربی که تاریخ و پیشینهای نزدیک به یکصد سال دارند، حضور و تاثیرگذاری فرهنگی موثری را بر مخاطبان آلمانی خود داشتهاند، اما اینجا باید پذیرفت که تفاوتهای هویتی این جامعه که برخی از آنها پیش از انقلاب اسلامی و برخی دیگر همزمان با انقلاب و گروهی دیگر بعدها به آلمان رفتند و در این کشور مقیم شدند، تصویرهای گاه متنوعی را از فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران برای مخاطبان آلمانی ترسیم کردند که خود این امر هم یکی از مشکلات جدی برای نیل به یک چهره مناسب و مورد پذیرش از فرهنگ و تمدن ایرانی نزد مخاطبان خود در آلمان است. به صورت جدی باید اضافه کرد که کانالهای ارتباطات فرهنگی میان دو کشور هنوز در اختیار مجاری رسمی و تاثیرگذار که وظیفه حمایت از ترویج فرهنگ خود را دارند، قرار نگرفته و اگر در مواردی خاص موسسات بزرگ آلمانی نیز اجرای برنامههای فرهنگی در رابطه با ایران و قلمرو جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرار دادهاند، اما نگرشهای مختلف و گاه متمایز حزبی این موسسات هم سبب شده چهره آلمان یک تصویر روشن را نزد افکار عمومی ایران در قیاس با گذشته تاریخی سالهای جنگ جهانی اول نداشته باشد. آلمان امروز برای جامعه ایرانی وجوه مختلفی را از توریسم، صنعت، اقتصاد، ثروت و در عین حال فرهنگ و ارزشهای رایج جوامع غربی دارد و یافتن تصویری واحد از این اشکال به صورت جدی مورد توجه واقع نشده است. با یک بررسی از لحاظ بخش ادبیات آلمانی میتوان دریافت که رویکرد سالیان اخیر در ترجمه آثار فلسفی یا داستانی صرف از آلمانی به فارسی نتوانسته همه زمینههای فعالیت علمی و پژوهشی در کشور را نمایندگی کند. به عنوان مثال امروز پژوهشهای جدی در حوزههای متنوعی از علوم در آلمان صورت میگیرد که ترجمه این بخش از متون که میتواند در رشد علمی کشور موثر واقع شود، کمتر صورت گرفته است. با این همه، منصفانه باید اذعان داشت که در سالهای اخیر و بعد از گشایشهای انجام شده، فعالیت پرشتابی میان دانشگاههای دو کشور برای افزایش سطح تماس و تبادل آغاز شده که به نظر میرسد قابل تحسین بوده و باید در دستور و پیگیری جدی مراجع رسمی دو طرف قرار گیرد.
رفتار و ساختار سیاسی کشورها چه تاثیری در افزایش یا کاهش تعاملات فرهنگی میان دو کشور دارد؟
برخی از کشورها میتوانند تاثیر عمیقی بر روابط فرهنگی میان ایران و آلمان داشته باشند. باید توجه داشت که اصولا در حوزه نظام بینالملل، آلمان کشوری است که در مجموعه دنیای غرب طبقهبندی میشود و از این جهت رویکرد جمعی کشورهای اروپایی و سپس غربی بر سیاستگذاری فرهنگی آلمان هم بلاتاثیر نیست. در حوزه اسلامی نیز کثرت جمعیت مسلمانان با یک ملیت مشخص در آلمان هم میتواند به افزایش سطح شناخت از زاویه خاص و با تصویری مشخص بینجامد. درخصوص ایران هم باید گفت که رویکرد سیاسی کشورهای غربی بویژه در شرایط سالهای تحریم و نیز در فضای تحولات پس از انقلاب اسلامی تاثیر عمیقی بر تصمیمات فرهنگی و گزینشهای فرهنگی افکار عمومی ایران بر جای نهاده که همین سبب شده در مقاطعی آلمان در جدول ارزشگذاری فرهنگی افکار عمومی ایران موقعیت خود را جابهجا شده ببیند.
ایرانیهای مقیم آلمان از چه جایگاه فرهنگی در این کشور برخوردار هستند؟
ایرانیان مقیم آلمان تاثیر فرهنگی متنوعی را بر این جامعه گذاشتند. اصولا باید پذیرفت که چند اقلیم متنوع فرهنگی به دلیل ساختار فدرال در این کشور و نیز امواج مهاجرتی ایرانیان وجود دارد. مثلا در هامبورگ رویکرد جمعیتهای مذهبی و جوامعی که تجارت را مبنای ارتباط خود با آلمان قرار دادند به مراتب در قیاس با بخشهای جنوبی آلمان که نگرشهای صنعتی و تکنولوژی را محور تماس و ارتباط با ایالتهای جنوبی قرار دادهاند، فزونی دارد. در این شرایط بسته به نوع طبقه اجتماعی ایرانیانی که در آلمان سکونت پیدا کردهاند رفتارها و برنامههای فرهنگی نیز در اشکال مختلف بروز یافته و همین تا حدی سبب شده شناخت جامعه آلمان از فرهنگ ایرانی چندان متوازن نباشد. با این همه میتوان گفت ایرانیان مقیم آلمان در قیاس با سایر ملتها از منزلت اجتماعی قابل تحسینی در میان جامعه آلمان برخوردار بوده و به دلیل حضور شخصیتهای تاثیرگذار در بخشهای علمی و تکنولوژی پایگاه آنها نسبت به دیگر اقوامی که در این کشور زندگی میکنند از استحکام بیشتری برخوردار است.
تاثیر فعالیتهای فرهنگی انجمنهای مردمنهاد در فراهم آوردن فضای دوستی و گسترش مبادلات فرهنگی از چه ارزش و اهمیتی برخوردار است و شما چه ارزیابی از فعالیتهای این انجمنها در ایران و آلمان دارید؟
در آلمان بیش از 580 هزار انجمن فعالیت میکنند که به نظر میرسد نزدیک به 2400 انجمن و تشکل از این جمعیت به ایران یا تشیع یا اقوام ایرانی مرتبط هستند، اما اصولا این انجمنها بهدلیل تاثیرگذاری محدود و مشخص در یک منطقه یا شهرک کوچک از ویژگی قابل ملاحظهای برخوردار نیستند تا بتوانند کلیت فرهنگی ایرانی را نمایندگی کنند. اینجا باید اضافه کرد بخشی از این انجمنها نیز انجمنهای کاملا تخصصی مثل پزشکان، متخصصان در صنعت حمل و نقل، معدن، ریاضیات و... هستند. بنابراین اصولا فعالیت چنین انجمنهایی را نمیتوان در شرایط فعلی به عنوان یک موتور موثر برای گسترش تعاملات فرهنگی میان دو کشور برشمرد، اما این به آن معنا نیست که کارکرد آنها تاثیری در افزایش سطح شناخت جامعه مخاطب در این کشور نسبت به ایران نداشته باشد. به هر ترتیب همه این انجمنها چه آن بخش فعال که تعداد کمی دارند و آن بخشی که فعالیت ندارند و فقط از عنوانی برخوردار هستند توانستهاند سهمی را در افزایش سطح مبادلات فرهنگی به خود اختصاص دهند که اگر این موسسات بتوانند با مراکز مشابه خود در ایران یا با مراجع رسمی که میتوانند آنها را به لحاظ اقلام فرهنگی مثل فیلم و صنایع دستی و... مورد حمایت قرار دهند، ارتباط برقرار کنند به یقین میتوان گفت بهدلیل پراکندگی متوازن آنها در آلمان تاثیر مهمی را در آینده به عهده خواهند داشت.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد