روایتی از زندگی هایی که بی اجازه فیلم می شوند

روزنامه های ایران سرشار از خبرهایی است که هر کدامش می تواند سال بعد سوگلی گیشه سینماهای ایران باشد. همین است که بسیاری از کارگردان های سینمای ایران روزنامه به دست اند و اخبار را پیگیری می کنند، اما در این میان حق افرادی که این فیلم ها از روی زندگی شان ساخته می شود چیست؟
کد خبر: ۱۰۰۱۹۶۷
روایتی از زندگی هایی که بی اجازه فیلم می شوند

به گزارش جام جم آنلاین اکران فیلم «لانتوری» در سال گذشته که یکی از موفق ترین فیلم ها به لحاظ فروش در گیشه بود به شکایت آمنه بهرامی منجر شد. معروف ترین زن قربانی اسیدپاشی که در نهایت از قصاص چشم پوشی کرد تا مورد تقدیر بسیاری از چهره های سرشناس ایران هم قرار بگیرد، این موضوع آنقدر جذابیت داشت تا شرکتی آلمانی برای ساخت فیلمی از زندگی آمنه با او قراردادی ببندد هر چند این قرارداد با اکران فیلم لانتوری به محاق رفت و همین باعث شکایت آمنه بهرامی از سازندگان فیلم شد. این شکایت به جایی نرسید و آب ها هم از آسیاب افتاد تا امسال دوباره با اکران فیلم «خشم و هیاهو» چهره سرشناس دیگری از اینکه بی اجازه از زندگی او فیلمی اکران شده است گلایه کند. «خشم و هیاهو» فیلمی ساخته هومن سیدی بود که شباهت اندک داستان فیلم با زندگی پرماجرای ناصرمحمدخانی باعث شد این فوتبالیست جنجالی گلایه کند.
در همین کش و قوس بود که نام فیلم دیگری در جشنواره فیلم فجر امسال مطرح شد. «یادم تو را فراموش» فیلمی ساخته علی عطشانی که از همان اکران اول زمزمه هایی آغاز شد مبنی بر این که این فیلم هم بر اساس زندگی پرماجرای ناصر محمدخانی است. همین امروز فرزند ناصر محمدخانی در گفتگویی اعلام کرد که به وزارت فرهنگ و ارشاد رفته است و با غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش در این مورد حرف زده است، هر چند فرجی با اطمینان معتقد است که « فیلم اصلاً ارتباطی به ماجرای زندگی ناصر محمدخانی ندارد». اما جالب اینکه خود کارگردان در نشست خبری فیلمش گفته است که فیلم «برداشت آزادی است از زندگی شهلا جاهد». این موضوع هم از سوی خانواده ناصر محمدخانی مورد اعتراض واقع شده است. در رابطه با حقوق این افراد با کامبیزنوروزی حقوقدان و متخصص حقوق فرهنگی گفتگو کردیم.

منبع الهام یا استفاده بی اجازه از زندگی شخصی
کامبیز نوروزی در این رابطه به جام جم آنلاین می گوید: اصولا اگر که هر اثر هنری از قبیل فیلم، عکس، رمان و یا داستان کوتاه بر پایه زندگی شخصیِ فردی نوشته شود نیازمند اجازه از همان فرد است مشروط بر اینکه این اثر کاملا بر اساس زندگی آن فرد باشد. به شکلی که اینگونه برداشت شود که این اثر داستان زندگی این فرد است.
این حقوقدان با اشاره به عناصر دراماتیک معمول در جامعه گفت: در شکل دیگری هم زندگی اشخاص ممکن است سوژه یا بهانه تولید یک اثر هنری بشود. خیلی از اوقات هست که زندگی افراد به دلیل پاره ای از عناصر خاص شکل دراماتیکی پیدا می کند حالا این عناصر می تواند عناصر عاشقانه باشد یا رنج و اندوه یا جرم. مثلا زندگی شخصی که به یکباره پولدار یا فقیر شده است در این دسته قرار می گیرد. اینها عناصر دراماتیکی است که جذابیت خاصی به این زندگی می دهد.
نوروزی به ویژگی شهرت در چنین مواردی به جام جم می گوید: این قبیل زندگی ها ممکن است منبع الهام یا منشا خلق یک اثر هنری دیگری شود. خصوصا درمورد شخصیت هایی که یک شهرت عمومی دارند مثل هنرمندها، ورزشکارها و سیاستمدارها این حالت ممکن است بیشتر اتفاق بیفتد. یعنی در زندگی آدم های مشهور اتفاقاتی می افتد که حالت دراماتیکی دارد. افراد مشهور هم به شکل طبیعی بیشتر در معرض دید و نگاه مردم قرار دارند و وقایع زندگی شان هم بیشتر دیده می شود و هم بیشتر تاثیر می گذارد. بنابراین وقایع زندگی این افراد می تواند بن مایه تولید اثر هنری شود در این موارد اثر تولید شده زندگینامه آن فرد نیست بلکه یک داستان مستقل است اگرچه عناصر دراماتیک زندگی آن فرد بن مایه تولید اثر هنری قرار گرفته و در یک ساختار دیگر با اسامی و قصه های دیگری خلق شده است. در این موارد آن فرد نمی تواند مدعی این بشود که این اثر زندگی ماست و مطالبه حقوق مادی و معنوی آن بشود.
به گفته این حقوقدان « اصولا شخصیت های مشهور در هر گروه و صنفی که باشند همیشه زندگی شان مورد توجه مردم قرار می گیرد و همیشه مردم کنجکاوند و گاهی اوقات حق دارند بدانند در زندگی این افراد چه اتفاقاتی افتاده است. »
نوروزی با اشاره به عنصر شهرت در جامعه به جام جم آنلاین گفت: در تهران سالانه در حال حاضر 25 درصد ازدواج ها به طلاق منجر می شود. بیشترشان را نه کسی می شنود نه اهمیتی دارد و نه ارزش خبری دارد، اما اگر یک سیاستمدار یا صاحب منصب دولتی یا یک هنرمند مشهور از همسرش جدا شود تا مدتها سوژه رسانه ها قرار می گیرد. این وضعیت ناشی از موقعیت آن فرد و رابطه ای است که از حیث عرصه عمومی با جامعه دارد.
این حقوقدان با اشاره به حریم خصوصی زندگی افراد مشهور هم گفت: مساله اصلی این است که زندگی اشخاص جزو حریم خصوصی آنهاست، اما اشخاصی که دارای شهرت عمومی هستند و در رابطه متقابل با افکار عمومی قرار می گیرند بخش های زیادی از زندگی شان جزو حریم خصوصی نیست. به عنوان مثال درآمد و زندگی مالی افراد جزو حریم خصوصی محسوب می شود اما شخصیت های سیاسی بزرگ و مقامات سیاسی و هنرمندان و ورزشکاران مشهور زندگی مالی شان حریم خصوصی شان نیست و افکار عمومی حق دارد بداند که قرارداد یک ورزشکار با باشگاهش چقدر است، یا مربی تیم ملی چقدر دستمزد می گیرد یا حقوق یک ماه یک وزیر یا یک وکیل یا شهردار چقدر است.


این داستان واقعی است اما ربطی به محمدخانی ندارد!
فیلم «یادم تو را فراموش» از همان روز اکران در جشنواره حاشیه های بسیاری را ایجاد کرد. شباهت قصه این فیلم با ماجرای زندگی ناصر محمدخانی آنقدر هست که شاید گفته های علی عطشانی کارگردان فیلم در رد این مساله تاثیری نداشته باشد. فیلم داستان یک فوتبالیست است که دچار ماجراهای مشابه زندگی محمدخانی می شود. از فوتبالیست بودن شخصیت مرد فیلم گرفته تا عنوان « این یک داستان واقعی است» در ابتدای فیلم و البته حضور فیلمنامه نویس این فیلم در جریان تمام دادگاه های ماجرای شهلا جاهد همه و همه به این موضوع دامن می زند اما عطشانی همچنان معتقد است که فیلمش ارتباطی با زندگی ناصر محمدخانی ندارد!
او در گفتگویش به خبرآنلاین گفته: « نه من و نه کسانی که با من در این فیلم همراه بودند دنبال این نبودیم که فیلم زندگی ناصر محمدخانی را بسازیم. کمااینکه شما تغییرات و تفاوت های عمده‌ای در این فیلم می‌بینید، در آن داستانی که شما مثال می زنید خیلی مسائل متفاوت بود. آقای محمدخانی فرزند داشتند، اصلا در قصه فیلم ما فرزندی وجود ندارد، یا برای مثال سفر ده روزه اسپانیا وجود نداشته.» با این حساب تفاوت های فیلم عطشانی و زندگی ناصر محمدانی به باور کارگردان در نداشتن فرزند شخصیت فیلم و نرفتن به سفر ده روزه به اسپانیا خلاصه شده است. هر چند او در بخش دیگری از گفتگویش گفته است:« اگر بخواهیم این فیلم را به ماجرای ناصر محمدخانی و آن اتفاق‌هایی که برایش افتاد را صرفا به واسطه اینکه فوتبالیست است نسبت دهیم، باید تمام فیلم هایی که مثلث عشقی و خیانت در قصه شان دارند را به این داستان و اتفاق ربط دهیم. به نظرم اینطور نیست، باید واقع بین باشیم، اگر این قصه داستان زندگی ناصر محمدخانی است پس این همه تفاوت چیست؟ من نمی گوین پیمان عباسی نویسنده فیلمنامه این کار نگاهی به آن داستان نداشته، حتما مثل هر فیلمنامه نویس دیگری از اتفاقات واقعی که در جامعه اش افتاده استفاده کرده، گرته برداری کرده و این موضوع به نظرم طبیعی است»
هر چند این کارگردان در نشست خبری فیلمش در جشنواره فیلم فجر گفته بود: «این فیلم فقط برداشتی آزاد از داستان شهلا جاهد است، نه داستانی عینی از وی.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها