برچسب ها - مریم فلاح

خاطرات کاغذی
پسرک ریز اندامی بود که کارش تمیز کردن لوله بخاری ، شومینه خانه ها و دودکش های صنعتی بود.
کد خبر: ۱۳۹۸۸۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۳

کد خبر: ۱۳۹۸۷۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۲

شیر ماجراجو به همراه پیشخدمتش تصمیم می‌گیرند دور دنیا را در مدت ۸۰ روز طی کنند که در طول مسیر اتفاقات زیادی برایشان رقم می خورد و... جذابیت ماجراهای کارتون نه در سفر به دور کره زمین که در اتفاقات حاشیه ای آن بود و البته برای پسرها در حرکات رزمی و جکی جانی حیوانات کارتون. “ویلی فاک” شیر بود وخدمتکارش گربه و دوست خدمتکارش هم موش. هر قسمت یک حیوانی سر و کله اش پیدا می شد که با طرح نقشه های شوم می خواست مانع سفر “ویلی فاک” شود. ماجرای سفر به هند، پرواز با بالن، درگیری در قطار و سفر باکشتی از جذاب ترین قسمت های کارتون بود. قسمت آخر هم که اوج حس تعلیق بود.
کد خبر: ۱۳۹۸۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱

زندگی یک نوجوان ژاپنی به نام سوباسا اُزارا - در ایران ابتدا کاکرو نامیده می شد- که عاشق فوتبال بود و آرزو داشت که با پیراهن تیم ملی ژاپن جام جهانی را بدست آورد. سری اول کارتون اگر یادتان باشد ماجرای مسابقات کاکرو (کاپیتان) و ماسارو (دروازه بان) از تیم شاهین بود و رقیب جدی آنها یوسوجی که دروازبان شکست ناپذیر تیم عقاب بود.اما سری دوم که بازیکنان را در زمین فوتبال مجهز به حرکات و فنون رزمی ورزش کاراته می دیدیم، حال و هوای جدی تری داشت. حالا دیگر شخصیت های کارتون بزرگ شده بودند و به همان اندازه شوت هایشان هم سهمگین و خارق العاده بود، آنقدر که می توانست از مدار زمین هم خارج شود و دوباره برگردد. حتما یادتان هست که وقتی سوباسا می خواست گل بزند به کمک جلوه های ویژه خیالی ، هر میلیونیم ثانیه آن را هم نشانمان می دادند!
کد خبر: ۱۳۹۸۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

“جکی وجیل “ دو تا توله خرس -خواهر و برادر- قهوه ای رنگ بازیگوش و سر به هوا که با پسر بچه ای سرخپوست به اسم "رن " زندگی می کردند. ظاهرا مادر آنها "پینتو"، خرس خاکستری کوه‌های "تاهو" واقع در شرق کالیفرنیا به دام شکارچی ها افتاده بود. در طول داستان هر قسمت از این کارتون می دیدیم که جکی و جیل یک نکته تازه ای تجربه می کنند. خاطرتان هست در اولین تجربه دستبرد زدن به کندوی زنبورهای عسل چطور زنبورها غافلگیرشان کردند؛ جالب تر اینکه جکی و جیل کم‌کم یاد گرفتند که چطور با زبان سرخپوستان با آدم‌ها ارتباط برقرار کنند! البته در فضای این کارتون آدم ها خیلی رفت و آمد نداشتند. پسرک با پدر و پدربزرگش در دل جنگل زندگی می کرد؛ البته در مقطعی از داستان “آلیس” دختر یکی از ملاکان بزرگ منطقه هم به داستان اضافه شد. تماشای این کارتون با روایت گرم وگیرای “ناصر نظامی” برای بچه ها خیلی لذت بخش بود.
کد خبر: ۱۳۹۸۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۹

داستان دختر سرزنده و باهوشی به نام «جودی اَبوت» که در پرورشگاه بزرگ می شود اما با پشتیبانی مالی حامی مرموز خود که جودی او را با نام "جان اسمیت" می‌شناسد، می‌تواند به دبیرستان راه یابد. جودی حامی خود را نمی شناسد و فقط يک بار سایۀ او را دیده است و به‌ خاطر پاهای درازش، او را "بابا لنگ دراز" صدا می‌زند. یادتان هست آن نقاشی که از بابا لنگ دراز کشیده و به دیوار اتاقش زده بود.
کد خبر: ۱۳۹۸۱۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۶

آتش‌نشانی به نام «سام» درخدمت یک ایستگاه آتش‌نشانی واقع در دهکده ای زیبا است. ماجراهای او در میان یک عده عروسک خمیری دست و پا چلفتی می گذشت که همگی مجهز به لباس و کلاه آتش نشانی بودند. البته بعضی وقت ها هم این کودکان و اهالی دهکده بودند که با اشتباهاتشان ماجراهای جالبی را به وجود می آورند. اگر چه گروه آتش نشان ها خیلی از رئیسشان حرف شنوی داشتند ولی چون با استعداد نبودند همیشه خرابکاری به بار می آوردند. ماموریت هایشان هم اغلب خیلی دم دستی بود. مثلا خاموش کردن مرغ روی اجاق خانم بارنی (پیرزنی که قوه بویایی اش را از دست داده بود) که آن قدر روی آتش مانده بود که جزغاله شده بود. هیولا (قدبلندتر از همه بود)، پوک (آخر بی خیالی بود) ،مک گرو (پیرمردی که گوشش سنگین بود) و کوت برد، دیبل و گراو از نیروهای این تیم آتشنشانی روستایی بودند. این مجموعه انگلیسی سال 1967 برای شبکه bbc ساخته شد و تعداد قسمت های آن هم 12- 13 تا بیشتر نبود.
کد خبر: ۱۳۹۷۹۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۵

خاطرات کاغذی
پرین بعد از مرگ پدر به همراه مادرش راهی سفری طولانی و پر ماجرا برای پیدا کردن پدربزرگ می شود. سفر با کالسکه ای چوبی که توسط الاغی به اسم پاریکال در جاده های خاکی پیش می رفت و بارون سگ کوچولویی که بعد از مرگ مادر تنها همدم این دختر نوجوان بود.
کد خبر: ۱۳۹۷۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۴

خاطرات کاغذی
باور کردنی نیست که یک خط ساده بتواند این قدر تنوع و جذابیت ایجاد کند. کاری که «اوسوالدو کاواندولی» طراح و انیماتور برجسته ایتالیایی انجام داد.
کد خبر: ۱۳۹۷۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۳

داستان معروف "بند انگشتی" در قصه های کهن ملیت های مختلف روایت شده است و در دنیای کارتون های دهه 60 تلویزیون ما نسخه ژاپنی آن که سال 1980 به شیوه استاپ موشن تولید شده بود، پخش می شد. زنی که سال ها در انتظار داشتن بچه بود روزی برای دعا به معبد می رود. در آنجا به او دانه ای جادویی داده می شود. زن دانه را در خاک می کارد و بعد از چند روز دانه جوانه زده و تبدیل به گل زیبایی می شود که دخترکی موطلایی از میان گلبرگ هایش سربرمی آورد. دختری به قد وقواره یک بند انگشت که شب ها در پوست گردو می خوابید. یک شب که دخترک در خواب بود وزغ چاقی به طمع اینکه دختر را به همسری پسرش درآورد او را همراه با تخت خواب گردویی اش به میان برکه برد و روی برگ زنبق آبی گذاشت ،ماهی های کوچولو وقتی از نیت وزغ با خبر شدند به کمک پروانه، بندانگشتی را فراری دادند اما در میانه راه سوسک بالداری او را به جنگل برد تا همدم و مونس زندگی اش شود و... یکی دیگر از خواستگارهای بند انگشتی موش کور بود،اگرچه دخترک به او جواب مثبت داد اما دلش نمی خواست برای همیشه زیرزمین زندگی کند؛ در این میان پرستوی مهربانی به بندانگشتی توصیه کرد که او باید برای خوشحالی خودش زندگی کند. در آخر این کارتون تک قسمتی می دیدیم که بند انگشتی سوار بر بال های پرستو به سرزمین گل ها می رود. در آنجا با مردی به قد و قواره خودش که پادشاه گل ها بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و ملکه گل ها شد.
کد خبر: ۱۳۹۷۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۲

نقدی بر فیلم «آه سرد» ساخته ناهید عزیزی صدیق
فیلمی جاده ای سرد و یخ زده، از سوژه و روایت فیلم تا انتخاب لوکیشن، طراحی لباس و صحنه، دکوپاژو قاب بندی، موقعیت جغرافیایی کوهستانی برف گیر، دیالوگ ها، جنس بازی بازیگران، تعلیق و غافلگیری و... همه وهمه کاملا منطبق برهم است و خون مخاطب را منجمد می کند.
کد خبر: ۱۳۹۶۷۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۴

کد خبر: ۱۳۹۶۳۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۰

کد خبر: ۱۳۹۶۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹

خاطرات کاغذی
ویکی پسر 10 ساله ای با موهای بلند قرمز رنگ که به همراه پدر و مادر وخواهرش در یک دهکده وایکینگی کوچک به نام فلِیک یا فلاکِه زندگی می‌کند.
کد خبر: ۱۳۹۶۰۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۸

کد خبر: ۱۳۹۵۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۷

خاطرات کاغذی
یک فیل سفید خندان و شاد به نام «دومنیک» که مردم برای تماشایش به باغ وحش می‌آمدند. بازدید کننده‌‌ها خیلی دلشان می‌خواست که سوارش شوند و دور شهر بگردند.
کد خبر: ۱۳۹۵۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۵

تمساح‌های ساحل رود نیل دهان بزرگی با دندان‌های تیزدارند. با این همه یک پرنده کوچک به نام مرغ باران از ورود به دهان تمساح ترسی به دل راه نمی دهد! مرغ باران به سادگی وارد دهان تمساح می‌شود و انگل‌‌ها و تکه‌های غذا را از دهان آن بیرون آورده و به عنوان غذا می‌خورد، ضمن این که دندان‌های تمساح هم تمیز می‌شود!
کد خبر: ۱۳۹۵۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴

خاطرات کاغذی
خفاشی که قدرتی شگفت انگیزداشت، شبیه بتمن و سوپرمن. یک رادار مافوق صوت روی سرش داشت و به کمک بال‌های فلزی اش با جرم و جنایت می‌جنگید. یک دوست هیکلی هم داشت به اسم «کارته» که متخصص هنرهای رزمی بود، اما برعکس هیکل تنومندش یک ذره مغزتو کله اش نبود.
کد خبر: ۱۳۹۵۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳

کد خبر: ۱۳۹۵۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۲

کد خبر: ۱۳۹۵۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۱

نیازمندی ها