داستانی افسانهای وموزیکال ازشجاعت پسری به نام «پیتر» که همراه دوستانش گربه (آیدا)، مرغابی (سونیا) و پرندهای کوچک (ساشا)، عزمش را جزم کرد که به شکار گرگ برود، البته پدربزرگش فکر میکرد بچه بازیگوشی مثل «پیتر» نباید هرگز به شکار برود و این مساله برای «پیتر» که سرشار از اعتماد به نفس و شجاعت بود، گران آمد.