در قرن 19 در روستای فلندرز بلژیک ، پسری به اسم "نیلو" با پدربزرگش که شیر فروش بود،زندگی میکرد.روزی نیلو نقاشی را میبیند که در حال کشیدن نقاشی از کلیسا است، با دیدن این صحنه، نیلو که از قضا در این زمینه صاحب استعداد است، تصمیم می گیرد با دقت بیشتری به اطرافش نگاه کند. یک روز نیلو سگی به نام فلندی را پیدا میکند که از باربری زیاد برای صاحب بداخلاقش در حال مرگ بود. با مراقبت های او وضعیت "فلندی" رو به بهبودی رفت آن قدر که به راحتی گاری شیر پدربزرگ را می کشید.مهمترین دوست نیلو "آلیس" بود، دختری از خانواده ای متمول که پدرش برای تحصیل او را به شهر فرستاد .
کد خبر: ۱۴۰۴۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹