قصه پیرچنگی: مولوی در مثنوی خود داستانی با عنوان پیر چنگی دارد که روایتگر داستان چنگ نوازی پیر است. داستان از این قرار است که روزگار گذشت و آن چنگنواز خوشآواز، پیر، ضعیف و ناتوان شد؛ آن قدر که حتی در برابر پشهای هم نمیتوانست تاب بیاورد. آواز روحبخش او، دلخراش و مانند آواز خر پیری، ناخوشایند شد.