در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یک دهه اخیر تلویزیون هم روی خوش به این قبیل داستانها نشان داده و چند اثر شاخص را در این باب خلق کرده که از جمله آنها میتوان به ارمغان تاریکی و پروانه ساخته جلیل سامان اشاره کرد که اولی چندی پیش برای چندمینبار روی آنتن رفته و دومی نیز اکنون در حال بازپخش است.
تصویری شفاف از سازمانی خیانتکار
پروانه که نام خود را از قهرمانش وام گرفته، داستانی عاشقانه را در بستری از روزهای ملتهب پیش از پیروزی انقلاب روایت کرده و قهرمانهای خود را در دل آن جای داده است. در حقیقت سامان ملودرام عاشقانهای را تدارک دیده که از خلال آن نسل جوان امروزی میتواند تصویر شفافتری از آن روزها در اختیار داشته باشد. برشی از سازمان مجاهدین خلق که مدتی کوتاه پس از پیروزی انقلاب به نظام تازه پا گرفته و مردم ایران پشت کرده و بهدرستی منافقین نامیده شدند، بخوبی در این مجموعه به تصویر کشیده شده و روابط مخوف درونسازمانیشان به دور از اغراق بازسازی شده است، موضوع مهمی که بیش از هر چیز به اهمیت تحقیق به هنگام نگارش فیلمنامههایی مرتبط با تاریخ معاصر صحه گذاشته است.
قهرمانهایی از قلب جامعه
امیر بهعنوان شخصیتمحوری کار، لایهلایه بوده و بخوبی سیر تحول درونیاش به تصویر کشیده شده است.
به همین دلیل هم متقاعدکننده از کار درآمده و مخاطب را به همذاتپنداری با خود وامیدارد. برای مثال میتوان به قضیه اعدام شدن نامزدش (نرگس) اشاره کرد که در همان ابتدای کار مخاطب را به امیر نزدیک و نزدیکتر میسازد.
همینطور پرهیز از قتل مستشار آمریکایی که کاملا با شخصیت انقلابی امیر جور درمیآید. تردید را میتوان شاخصترین وجه شخصیت امیر دانست که در همه ابعاد زندگیاش حضوری فعال داشته و در نوع رابطهاش با دیگر شخصیتها نیز بسیار تعیینکننده است. برای نمونه میتوان به تردیدهای امیر در رابطه با پروانه و سپس علاقهاش به او در کنار رابطه سازمانیاش با دیگر شخصیتها اشاره کرد. وی در قسمتهای واپسین به یک بلوغ فکری کامل رسیده و به همین دلیل هم از شهادت در راه مبارزه با حکومت شاهنشاهی استقبال میکند. دو ضلع دیگر مثلث عاشقانهای را که جلیل سامان در پروانه مدنظر داشته، بسیار خوب از کار درآمده و بار تنش حاکم بر قصه را افزایش داده است.
پروانه که بخش مهمی از قصه حولمحور او میچرخد، در ابتدا دختری مغرور از خانوادهای ثروتمند و صاحب نفوذ است که به یکباره پس از آشنایی با امیر به اصطلاح پوست انداخته و تغییر هویت میدهد. شکنندگی شاخصترین شخصیت پروانه است که علاقه شکل گرفته میان او و امیر را ملموستر کرده است. سامان در رابطه با مریم نیز به گونهای عمل کرده که هر چه بیشتر به سمت نقطه اوج کار نزدیک میشویم، مخاطب هم هیجان بیشتری نسبت به فرجام کار او پیدا میکند و همین دلیل هم در قسمت پایانی و هنگام شهادت مریم کاملا منقلب شده و عمیقا تحت تاثیر
قرار میگیرد.
یک ضدقهرمان درخشان باورپذیر
طالبی مامور رده بالای امنیتی، ضلع دیگر شخصیت این مثلث است که فراز و فرودهایش او را برای مخاطب جذابتر میکند. سرگردانی او میان عشق به پروانه از یک طرف و انجام وظیفهای که برای آن آموزش دیده از طرف دیگر، ضدقهرمان درخشانی را شکل داده که برای مخاطب آشنا به نظر میرسد.
نکته دیگر معمایی است که طالبی در قسمتهای نخست برابر مخاطب قرار داده و آن چیزی جز تظاهر به عشق نیست که برای حل آن مخاطب به زمان نیاز دارد. دیگر شخصیتهای پروانه باتوجه به تعدد شخصیتها بعضا آنچنان که باید از کار درنیامده و در بسیاری موارد از تیپ فراتر نمیروند. برای مثال میتوان به زن مسئول خانه تیمی اشاره کرد که عملا از تیپ کلیشه شده این سازمان فراتر نمیرود. همینطور باقی آدمهای داخل این خانه که بسیاری از دیالوگهایشان تشکیل شده از شعارهای خاص آن ایام است! البته این قبیل شعارزدگی و مسخ شدن به شهادت کتب موجود در رابطه با این سازمان تا حدود زیادی وجود داشته و به همین دلیل هم این قضیه در پروانه چندان گل درشت جلوه نمیکند، اما معدود استثناهایی هم در این رابطه وجود دارد که از آن جمله میتوان به مهران که خانه و زندگی و خانوادهاش را در این راه از دست داده و به ته خط رسیده اشاره کرد که سرشار از نکات ظریف است. دوست روحانی امیر دیگر شخصیت مکمل داستان است که چشم امیر را به حقیقت بازتر کرده و جلیل سامان از طریق او پوچی اهداف سازمان ذکر شده را گوشزد میکند. برای مثال میتوان از اشاره او به جنگ صفین و نبستن آب به دستور امیرالمومنین(ع) به روی دشمن یاد کرد که با ظرافت به موضوع، هدف وسیله را توجیه نمیکند، اشاره کرده است.
محمد جلیلوند
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد