سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین از خودرونویس ، احتمالا در خوشبینانهترین حالت فکر میکنید که چنین خودرویی متعلق به دهه 60 است، اما بدون شک ماجرا خیلی جالب میشود وقتی بفهمید خودروسازی در دهه 30 میلادی (دهه 1310 شمسی!) چنین هیولای ترسناکی را ساخته بود.
خودروسازی به نام کورد (Cord) که با راهاندازی تاسیساتاش در شهر آئوبرن ایالت ایندیانا، تلاش میکرد تا خود را به عنوان خودروسازی جدی مطرح کند.
وقتی سال 1929 نزدیک میشد، شرایط برای اِرت لوبان کورد و امپراتوریاش بهتر و بهتر به نظر میرسید. در فهرست داراییهای او، صنایع خودروی آئوبرن، موتورسازی لیکامینگ، صنایع هوایی استینسون، تاکسیهای چکر و حتی دازنبرگ اسرارآمیز به چشم میخورد، با این حال کورد برندی بیهمتا بود که وی به آن علاقه بسیاری داشت.
آغازی رویایی...
کورد، خلاف بسیاری از خودروسازها شروع پرفروغی داشت. L-29 نخستین محصول این شرکت بود که لقب اولین خودروی دیفرانسیل جلوی عرضهشده در آمریکا را هم یدک میکشید. هرچند که چند ماه بعد "راکستون" هم به جرگه آن دسته از خودروسازان آمریکایی که به تولید خودروهای دیفرانسیل جلو مشغول بودند اضافه شد، اما در نهایت کورد بود که توانست این افتخار را به عنوان یکی از " اولینها" (که تنهاتریناش هم نبود) در کارنامه عملکرد خود ثبت کند. L-29 محصول اندیشه یکی از رانندهها و مهندسهای مشهور رقابتهای ایندیاناپولیس 500، کارل فن رانست بود. او در L-29 از همان سامانه انتقال قدرتی استفاده کرد که در خودروهای مسابقهای ایندیاناپولیس 500 از آنها استفاده میشد.
سیستم تعلیق "دِ دیون" (نوعی تعلیق که اجازه زاویه پیدا کردن چرخها نسبت به محور قائم را میدهد و در نهایت به افزایش تواناییهای حرکتی آن میانجامد) هم از دیگر ویژگیهایی بودند که این خودرو را به نمونههای مخصوص مسابقه نزدیک میکرد. بدین ترتیب L-29 ارتفاع بسیار کمی از سطح زمین داشت که کمک میکرد عملکرد خوبی را از خود به نمایش گذارد. وجود ادواتی مانند نشانگرهای دما، فشار روغن، سرعتسنج، سطح روغن و حتی آمپرسنج، این خودرو را در زمان خود از نظر تجهیزات مکانیکی و نشانگرها به خودرویی مجهز تبدیل کرده بود. کورد پیشرانهای هشت سیلندر، به حجم 4934 سیسی را برای اولین محصول خود در نظر گرفته بود که با آرایش عجیب میللنگاش (که از بلوک موتور بیرون زده بود) 125 اسب بخار قدرت تولید میکرد.
رقمی که در آن زمان فوقالعاده به حساب میآمد، هرچند به دلیل فاصله زیاد موتور از چرخها، اتلاف توان آن زیاد بود و در نتیجهL-29 بیش از 130 کیلومتر بر ساعت سرعت نمیگرفت. از طرفی انتقال قدرت به چرخهای جلو باعث میشد تا طول کاپوت بسیار کشیده شود و این کشیدگی به طراح بدنه، "آلن اچ لیمی" اجازه میداد تا یکی از دوستداشتنیترین خودروهای زمان خود را خلق کند. بدینترتیب تا پیش از آغاز دهه سی میلادی، کورد با ارائه L-29 3000 هزار دلاری (چیزی نزدیک به 40 هزار دلار در شرایط امروزی) و البته طراحی و ویژگیهای فنی ساختارشکناش، قدم به عرصه رقابت با خودروسازانی چون کادیلاک، مارمون، لینکلن، پاکارد، فرانکلین و استاتز گذاشته بود. L-29 نه تنها اولین محصول کورد به حساب میآمد، بلکه پایهگذار سبک و سیاق این شرکت در ارائه محصولاتاش هم شد، بدینترتیب محصولات کورد نه به اندازه دازنبرگ گرانقیمت و تجملی بودند و نه از قیمت ارزان آئوبرن بهره میبردند. شاید همین حالت بینابینی بود که با وجود استقبال اولیه چشمگیر، خیلی زود به فروش کورد لطمه وارد کرد. افت قیمت نمونههای L-29 زیاد بود و همین مساله در کنار فروش پایین باعث شد تا حدود دو سال بعد، یعنی در آخرین روز دسامبر 1931، کورد تصمیم به جمعآوری خط تولید این محصول بگیرد، آن هم زمانی که تنها 5000 دستگاه از آن را تولید کرده بود.
تولد 810 افسانهای
وقتی L-29 ساگا جایگزین مدلی قبلی در خط تولید میشد، فصل جدیدی از سرنوشت کورد در حال رقم خوردن بود. گوردون بوهریگ، سرطراح که از سال 1929 سمت سرطراحی دازنبرگ را بر عهده داشت، بعد از کاهش فروش و مشکلات مالی از این شرکت کناره گرفت و به جنرالموتورز ملحق شد. آنجا مسابقه داخلی میان طراحان جنرالمتورز جریان داشت که میبایست طرحی از یک سدان برای خط تولید ارائه میشد. بوهریگ طرح سدان جذابی را ارائه کرد که برخلاف سنت آن روز دماغهای قوسدار و ملایم داشت، رادیاتورش در فضای بیرون بدنه نصب شده بود و از چراغهای مخفی بهره میبرد.
با این حال از نظر سرطراح جیام، هارلی اِرل و دیگر مدیران این شرکت، چنین طرحی شایسته دریافت عنوانی بهتر از آخر نشد! در همین گیر و دار، رییس دازنبرگ از بوهریگ خواست تا به محل کار قبلیاش برگردد و نمونه ارزانقیمتتری از دازنبرگ J را طراحی کند. با این حال خیلی زود معلوم شد که عرضه خودرویی شبیه دازنبرگ ایده چندان خوبی نیست، بنابراین همان طرحی که بوهریگ با آن در جنرالموتورز شکست خورده بود، با آن چراغ های مخفیاش، به یکی از نمونههای بیبدیل عصر کلاسیکهای آمریکایی تبدیل شد، ایدهای که کورد 810 نام گرفت و به عنوان مدل 1936 آماده ارائه به بازار بود.
پیشرانه کورد 810 با 4739 سیسی کمی کمحجمتر از مدل قبلی بود، هرچند توان تولیدی 125 اسب بخاری آن در حد ثابتی باقی مانده بود. جعبهدنده هم به جای نمونه سه سرعته قبلی، با نوع چهار سرعته نیمهاتوماتیک تعویض شد که همین ویژگی یکی دیگر از نوآوریهای کورد به حساب میآمد. بعد از نمایش موفقیتآمیز 810 در نمایشگاه 1935 نیویورک، کورد انتظار داشت سفارش ماهیانهای بالغ بر 1000 دستگاه را دریافت کند. اما فرآیند تولید مدام به تاخیر بر میخورد. اول قرار شد تا در دومین ماه از سال جدید میلادی سفارشها تحویل مشتریان شود، اما این تاخیر دو ماه دیگر هم ادامه پیدا کرد. در نهایت کورد توانست در اولین سال عرضه 810 ، تنها 1174 دستگاه از آن را بفروشد. رقمی که فاصله زیادی با انتظارات مدیران شرکت داشت.
طرح 810 نه تنها در ظاهر که در داخل هم بسیار انقلابی بود. فضای داخلی از طرح هواپیماها الهام گرفته شده بود و با استفاده از پنلهای آلومینیومی و نورپردازی ادوات و نشانگرها، کابین 810 بسیار مدرن و جلوتر از زمان خود به نظر میرسید. کورد همینطور 810 را با دو طرح بدنه دو و چهار نفره کانورتیبل ارائه میکرد که باعث میشد حق انتخابهای گستردهتری پیش روی خریداران قرار گیرد.
با وجود تمام نوآوریها و گزینههای جذابی که کورد ارائه میکرد، این خودروساز دچار مشکلات عدیدهای در بحث کیفیت بود که بعدها کارشناسان همین علت را یکی از مهمترین دلایل زوال و نابودی شرکت دانستند. شاید امروز صحبت از ارائه محصولی جدید به بازار بدون پشت سرگذاشتن آزمایشها و تاییدیههای لازم دور از ذهن به نظر برسد، اما در آن زمان که شرکتهای کوچک و بزرگ بسیار تلاش میکردند نوآوری را هدف کارشان قرار دهند، چنین اتفاقی متداول بود. کورد نیز به دلیل کمبود منابع مالی ناچار میشد تا تکنولوژیهای جدید خود را به دست مشتری آزمایش کند. حتی شوخی یا جدی نقل قولی از آن دوره وجود دارد که میگوید وقتی مشتری خودرویی را تحویل میگرفت به او میگفتند " شما راننده آزمایشی ما هستید. عیب و ایرادها را حتما به ما بگویید!". این کمبود منابع مالی افزون بر آنکه بر کیفیت خودرو و رضایت مشتریها از آن آسیب میرساند، مانع از این میشد که کورد بتواند به اهداف بلندپروازانه خود دست پیدا کند.
فروپاشی یکباره
در سال 1937، کورد مدل جدید 812 را روانه بازار کرد، اما در واقع این همان 810 بود که فاصله بین دو محور کشیدهتری داشت و امکان سفارش سوپرشارژر نیز برای آن میسر شده بود. با این حال مدل جدید به هیچ وجه برای کورد خوشیمن نبود! بحران اقتصادی دهه 30 که بسیاری از بازارهای مالی و صنایع آمریکا را به نابودی کشاند از یک سو و معاملات غیر قانونی و متهمشدن رییس شرکت- لوبان کورد- به پولشویی و روابط نامشروع قدرت، باعث شد تا او تصمیم به بازنشستگی زودهنگام بگیرد و به تجارت املاک در نوادا مشغول شود. پس از آن شرکت به سهامی شرکتهای هوایی فروخته شد و بدینترتیب خیلی زود یکی از خوشآتیهترین خودروسازان آمریکا قدمهای نابودی و اضمحلال را برداشت.
یک سال بعد، سرمایهداری به نام دالاس وینسلو، تمام کارخانهها و برندهای متعلق به آئوبرن را خریداری کرد که در بین آنها نام کورد هم به چشم میخورد. وینسلو در آن مقطع نزدیک به 300 شرکت مختلف را که به دلایل مختلف ورشکست شده بودند خرید و تلاش کرد تا بخش ارائه خدمات و پشتیبانی آنها را فعال نگه دارد. بدینترتیب سالهای طولانی گذشت، بدون آنکه حرفی از احیا و بازسازی این خودروساز قدیمی زده شود.
مدتی بعد یکی از علاقهمندان به کورد که خود نیز معلم طراحی صنعتی بود، تصمیم به خرید این سه برند قدیمی گرفت. گلِن پِرِی با کمکهای مالی دوستان خود مکان جدیدی را برای استقرار شرکت در اوکلاهاما تدارک دید. حالا او مالک شرکتی بود که با عنوان ACD (آئوبرن، کورد و دازنبرگ) شناخته میشد و تلاش میکرد تا دوران شکوه این برندها را به آنها بازگرداند. نخستین تلاش در 1964 آغاز شد. او با کمک گوردون بوهریگ افسانهای، تلاش کرد تا نمونه جدیدی از 810 را طراحی کند. با این حال او خیلی زود علاقهاش را به کورد از دست داد و تصمیم گرفت یکی از مدلهای کلاسیک متعلق به سال 1935 آئوبرن را بازسازی کند. تلاشهای او در کپی کامل از نمونه اصلی آئوبرن و ترکیب آن با قوای محرکه و شاسی ساخت فورد نتیجه داد و اولین نمونه در 1968 روانه بازار شد. با این حال دیگر خبری از کورد نبود.
مساله اصلی این بود که دوران طلایی دهه 30 تمام شده بود. دورانی که بسیاری داعیه خودروساز بودن داشتند و تلاش میکردند با هر مقدار از بضاعت و امکانات، برند شخصی خود را روانه بازار کنند. دورانی که خلاقیت و نوآوری حرف اول را میزد و در کنار شرکتهای بسیار بزرگ، هنوز خودروسازان کوچک ارزشمندی پیدا میشدند، اما بعد از جنگ جهانی دیگر اثری از آن تب و تاب گذشته نماند. غولهای دیترویتی نه فقط بازار آمریکا که بازار دنیا را قبضه کرده بودند و اگر خلاقیتی هم قرار بود رخ دهد، میبایست در چارچوب سیاستهای شرکتهای بزرگ اتفاق میافتاد. از طرف دیگر، کمتر کسی سرمایه این را داشت یا به عبارت بهتر ریسک سرمایهگذاری بر احیای یک برند قدیمی را میپذیرفت. بنابراین تمام تلاشهایی که برای احیای برندهای کلاسیک صورت میگرفت، توسط کارگاههای کوچک و افراد علاقهمندی بود که نهایت هدفشان ارائه نمونهای با تولید محدود و با پیشرانه و زیرساختهای فنی شرکتهایی مثل فورد و جنرالموتورز بود. کورد نیز در طول سالهای بعد، از طرف تعدادی از این علاقهمندان مورد توجه قرار گرفت. کارگاههای مختلفی در اروپا و آمریکا نمونههای کلاسیک آن را بازسازی و احیا کردند و تلاش کردند تا این نام بین علاقهمندان به خودروهای کلاسیک زنده بماند.
تولد دوباره اما با تعداد محدود
حالا دوباره خبر رسیده که کورد بار دیگر قصد بازگشت به دنیای خودروسازی را دارد. این بار هم نه با کارخانهای وسیع و ابعادی بزرگ، بلکه با نگرشی مشابه خودروسازان کوچکی چون کبرا. تولید محدود کورد (سالیانه بالغ بر 325 دستگاه) شرکت را از آزمایشهای تصادف پرهزینه معاف میکند. پیشرانه در نظر گرفته شده برای کورد جدید، خلاف دهه شصت ساخت فورد نیست، بلکه سری LS پیشرانههای جنرالموتورز است که در قلب کورد کهنسال جای خواهد گرفت. براساس قوانین جدیدی که از سال 2015 وضع شده است، دولت ایالات متحده آمریکا از خودروسازهای کوچکی چون کبرا و کورد حمایت میکند و بدینترتیب باید به زودی منتظر عرضه محدود این کهنسال آمریکایی باشیم. کهنسال دوستداشتنی که با آرایش انتقال قدرت به چرخهای جلو و نوآوریهایی چون چراغهای مخفی، نام خود را در تاریخ جاودان کرد.
گوردون میلر بوهریگ ؛ مردی که در دنیای طراحی جاودانه شد
در میسونسیتی ایالت ایلیونز کودکی چشم به جهان گشود که بعدها یکی از مهمترین طراحان خودرو آمریکا شد. گوردون متولد ژوئن 1904 بود و اولین تجربهاش را در کارگاهی در حومه میشیگان به دست آورد. در آن زمان ساخت بدنه در کارگاههای کوچکی انجام میشد که از سنت ساخت اتاقکهای کالسکه ملهم بودند. این بدنهها چوبی بودند و بخشی از پنلهای آنها از آلومینیوم یا فولاد ساخته میشد. کار دیوید از بیست سالگی و با کارآموزی در این کارگاهها آغاز شد. با تجربههایی که در این کارگاهها به دست آورد، توانست بعد از پنج سال کار در کارگاههای بدنهسازی مختلف به پاکارد ملحق شود که یکی از خودروسازهای بزرگ آن زمان بود. او در بخش مهندسی بدنه شرکت کار میکرد، با این حال یکی از دوستانش به او پیشنهاد داد که به دیدن طراح مشهور، هارلی اِرل برود که به تازگی دپارتمان طراحی جنرالموتورز را راهاندازی کرده بود. ملاقات او با ارل نتیجهبخش از کار درآمد و بوهریگ جوان با اندکی کاهش در دستمزد به جنرالموتورز نقل مکان کرد.
آن موقع آلمانیها به تازگی گل مخصوص مدلسازی (Clay) را به آمریکا آورده بودند و همین فرصتی استثنایی را در اختیار گوردون قرار داد تا بتواند فنون پرداخت بدنههای گلی را بیاموزد. بعد از جنرالموتورز نوبت استاتز بود تا او را به خدمت بگیرد تا یکی از اولین کارهای او، خودرویی موسوم به شاهین سیاه فرصت حضور در مسابقات لمان را بیابد. در نهایت این دازنبرگ بود که اولین فرصت واقعی را به وی داد. سرطراح شدن در این برند مشهور و لوکس، اجازه داد تا شاهکار جاودانهاش دازنبرگ J را خلق کند. پس از آن به آئوبرن رفت و در ساخت مدلهای مشهور این شرکت نقشی موثر ایفا کرد. پس از جنگ جهانی بوهریگ جذب فورد شد. پروژههایی چون ویکتوریا کوپه و کانتیننتال مارک 2 ( 1956) از جمله کارهای مشهور او در این دوران هستند. بعد از بازنشستگی در سال 1965، گوردون بوهریگ به تدریس در کالج هنری طراحی کالیفرنیا مشغول شد و برند اختصاصی خود بوهریگموتور را که به تولید خودروها در تعداد محدود اشتغال داشت، راهاندازی کرد. او یکی از 25 کاندیدای عنوان " طراح قرن" بود که در سال 1999 به جورجتو جیوجیارو داده شد. وی بعد از 85 سال زندگی در ژانویه 1990 با کولهباری از افتخارات و پروژههای انجام شده، دار فانی را وداع گفت.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛