چه کسی گفت موزه با انباری تفاوت ندارد؟!

بگذارید اعتراف کنم! تا 19 سالگی‌ام فقط دو بار سینما رفته بودم و هیچ وقت هم شهر بازی را ندیده بودم، اما در عوض تا دلتان بخواهد موزه رفته بودم. یکی از هیجان‌آورترین موزه‌هایی که رفته بودم، تاریخ طبیعی تهران در میدان هفت تیر بود. موزه‌ای نه‌چندان بزرگ، با یک ورودی جذاب و محوطه داخلی تاریک و بدون نور طبیعی، مملو از حشرات، پروانه‌ها، پستانداران، سنگ‌ها، فسیل‌ها و... هر بار که به این موزه می‌رفتم با دقت زیاد و بسیار آرام و بی‌سر و صدا، ویترین به ویترین از مقابل جانوران خاموشش گذر می‌کردم و گاهی از برخی نمونه‌ها نقاشی و طرحی می‌کشیدم یا یادداشتی از مشاهداتم یا برچسب نمونه برمی‌داشتم.
کد خبر: ۹۹۴۱۱۸
چه کسی گفت موزه با انباری تفاوت ندارد؟!

سال‌ها از آن زمان می‌گذرد و حالا این روزها در کسوت طراح مفهومی موزه به فعالیت در مراکز علم مشغولم و مشاهدات آن ایام و صدالبته تجربه گشت و گذار در موزه‌های گوناگونی که دیده‌ام را در طراحی‌های‌هایم لحاظ می‌کنم. با این حال مشکل بسیار بزرگی در این میان وجود دارد؛ بیشتر مدیران و صدالبته بخش بزرگی از شهروندان و حتی بسیاری از دانشگران و دانشجویان ما درک صحیحی از موزه ندارند! در واقع بخش بزرگی از جامعه، موزه تاریخ طبیعی را جایی می‌داند که تعدادی (کم یا زیاد) موجود تاکسیدرمی شده، استخوان‌هایی واقعی یا کپی شده، حشراتی فیکس شده و... در ویترین‌های آن به شکلی زیبا چیده شده‌اند و شما به عنوان بازدیدکننده می‌توانید آنها را ببینید. با وجود چنین تصوری خیلی سخت است شما به عنوان کارفرمایی دولتی بخواهید بودجه‌های کلان چند میلیارد تومانی برای موزه‌ای تازه هزینه کنید یا به عنوان شهروند برای بیستمین بار به بازدید موزه تاریخ طبیعی بروید. با این پیش‌فرض همه چیز گویی ثابت است و بی‌تغییر. به این می‌ماند که هر روز به انباری خانه بروید و به آن سر بزنید!

اما در موزه‌های تاریخ طبیعی بزرگ دنیا، روش و انتظار چیز دیگری است. این موزه‌ها، مراکز آموزشی و پژوهشی هستند که به پژوهشگران کمک می‌کنند فرآیندهای پژوهشی خود را جلو ببرند و صدالبته بخشی از آنچه را دارند برای نمایش عمومی هم در معرض دید همگان قرار می‌دهند و با این کار مردم و بخصوص جوانان و نوجوانان را به دنیای طبیعت علاقه‌مند می‌کنند.

حالا چرا اینها را برایتان نوشتم؟ قضیه این است که پژوهشگران دانشگاه آکسفورد در حوزه پزشکی و ارتوپدی پرسشی داشتند با این مضمون که چرا آمار شکایت از دردهای لگن و سایر مفاصل این‌قدر بالاست؟ آنها حدس‌های مختلفی برای پاسخ به این پرسش داشتند و برای پاسخ نهایی تلاش کردند تغییرات این مفاصل دردناک امروزی را در 400 میلیون سال اخیر بررسی کنند. برای این کار لازم بود مفاصل انسان و گونه‌های پیش از او را در بازه 400 میلیون ساله ببینند. کجا می‌توانستند این کار را انجام بدهند؟ البته در موزه‌های تاریخ طبیعی. آنها تعداد زیادی فسیل و استخوان انسان و شامپانزه را که قدمت‌های متفاوتی از 400 میلیون سال قبل تاکنون داشتند و در موزه‌های آکسفورد، اسمیت سونین و موزه تاریخ طبیعی بریتانیا وجود داشت را اسکن کرده، مدل سه‌بعدی از آنها ساختند و بررسی کردند. الان به نتایج این پژوهش نمی‌پردازم و اگر دلتان خواست می‌توانید ردش را در خبرهای علمی بیابید. آنچه مهم است و اینجا مورد اشاره قرار دارد این است که موزه‌های تاریخ طبیعی (و تقریبا همه موزه‌های دیگر) انباری نیستند!

موزه‌ها مراکزی هستند که در خدمت پیشرفت علوم و دانایی ما قرار دارند، دانشگران را در پژوهش‌هایشان کمک می‌کنند و مردم عادی را در جریان فرآیند علم و علمی‌شدن قرار می‌دهند و بویژه نوجوانان را به دنیای علم علاقه‌مند می‌کنند. باید عینک را عوض کنیم و موزه‌ها را جور دیگری ببینیم.

دکتر محمدرضا نوروزی

میکروبیولوژیست و مروج علم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها