اول: جامعه آمریکا دچار حالت چند قطبی متعارض و آزار دهندهای شده است که در نتیجه نابرابریهای اقتصادی بوجود آمده است. وضعیت اقتصادی این کشور در شرایطی است که 80 درصد ثروت متعلق به اقلیت جامعه است و اکثریت مردم در حالت متوسط رو به سمت فقر روزگار میگذرانند. این تضاد فاحش درآمدی و میزان برخورداری از رفاه مادی باعث بروز و نمود بحرانهایی به این شکل میشود که نمونه آن را در چند سال گذشته تحت عنوان «والاستریت» شاهد بودیم که به جنبش 99 درصدی مشهور شده است.
دوم: بخشی از این اعتراضات مربوط به بروز رفتار و شخصیت ذاتی دونالد ترامپ است. روح سخنرانی وی در مراسم تحلیف از یک نوع خود برتر بینی حکایت داشت که ممکن است در نتیجه تکیه بر ثروت سرشار و کسب قدرت فعلی بوده باشد. در همین سخنرانی لحن ترامپ نسبت به باراک اوباما بسیار تحقیرآمیز عنوان شده بود.
سوم: ساختار متن نطق تحلیف بسیار غیرمنسجم و بدون نظم و ترتیب تنظیم یافته بطوری که هیچگونه راهبردی را برای سیاستهای آمریکا تبیین نمیکرد. برای اولین مرتبه بود که یک فرد در آغاز شروع دوران ریاست جمهوری خود عملکرد انجام یافته گذشته را تماما زیر سوال برده و یک نگاه بسیار منفی و مایوسکنندهای از وضعیت فعلی منعکس کرده و مشکلاتی از جمله نرخ بیکاری، و ... را برجسته سازی میکند. پیام متفرعانه ترامپ در روز 20 ژانویه این طور به مخاطبان ارسال شد که زندگی حقیقی و جدید شهروندان آمریکایی از امروز آغاز میشود و این سبب تحریک شدید اعتراضات شده است.
چهارم: پررنگ سازی و تبلیغ تفاوت نژادی میان سفید و رنگینپوستان است که ترامپ بهعنوان نماینده اصلی این تفکر محسوب میشود. در واقع امر، تبعیض نژادی که در لایههای زیرین آمریکا مخفی شده بود به یکباره به سطح جامعه انتقال یافت. تمام موارد پیش گفته را اگر کنار هم قرار دهیم تصویری ایجاد میشود که بهروشنی مشخص میسازد که جامعه آمریکا از لحاظ اخلاق اجتماعی و سیاسی دچار از هم گسیختگی، فقدان عقلانیت لازم سیاسی (که انتخاب ترامپ نمونه آن است) سردرگمی و آشفتگی شده است و این موضوع هم برای رئیسجمهور جدید و هم جامعه ایالات متحده پدیده ناخوشایندی محسوب میشود که آینده این کشور را با چالشهای عمدهای مواجه خواهد ساخت. در کنار این موارد، انتخاب افراد کمتجربه یا حتی در مواردی فاقد تجربیات لازم برای تصدی مشاغل کلیدی، ممکن است شرایط را بیش از پیش با بحران روبهرو سازد.
نکته دیگر قابل ذکر شروع اختلاف احتمالی آمریکا و اتحادیه اروپاست. یکی از شواهد آن سخنان بی ادبانه و فاقد لحن دیپلماتیک ترامپ نسبت به مرکل صدر اعظم آلمان است که او را به بهانه پذیرش شمار عظیمی از پناهجویان به باد انتقاد گرفت. اکنون پیشبینی میشود که اتحادیه اروپا به ویژه بعد از خروج انگلیس از این اتحادیه از آمریکا فاصله بگیرد. پیشتر هم فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه از ضرورت تشکیل ارتش مستقل اروپایی و کم رنگ کردن نقش ناتو (که آمریکا حضور موثری در آن دارد) سخن به میان آورده بود. تنش و بیان الفاظ ناخوشایند و درشت اخیر میان مقامات آمریکایی و اروپایی در چند سال گذشته بیسابقه بوده است. به همین جهت مقامات دولتمرد و شهروندان اتحادیه اروپا از تفکر و نمایندگان راست افراطی احساس خطر کردند و اعتراضاتی که در اروپا از جمله شهر کوبلنتز آلمان هم انجام شد موید همین نکته میباشد. در چند روز گذشته سران احزاب راست افراطی اروپا در این شهر گرد هم آمدند و یک مثلثی را ترسیم کردند که در سه راس آن ترامپ، مارین لوپن (رهبر حزب جبهه ملی فرانسه) و پوتین (رئیسجمهور روسیه) قرار گرفته بود. البته پوتین را برای بدنام کردن در این مثلث قرار دادند. هدف از این گردهمایی تدوین دستورالعمل ملیگرایی و بیگانهستیزی بود که بتوانند به سرتاسر اروپا تسری دهند که ظاهرا با واکنشهای تند و اعتراضی روبهرو گشتهاند.
دکتر علی بیگدلی
استاد دانشگاه شهید بهشتی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حجتالاسلام دکتر حسن رضاییمهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم از مهمترین نقش رئیس مکتب جعفری میگوید