برای آنها موفقیت در آزمون و قبولی در دانشگاه مساوی بود با خیلی چیزها؛ کاخ رویاهایشان را اصلا روی همین بنا کرده بودند؛ این که از سردر قدیمی دانشگاه بگذرند، لقب دانشجو بگیرند و برای رسیدن به یک مرحله جدیدتر در زندگیشان قدم بردارند. این یک طرف ماجرا بود.
خیلیهایشان از سردر دانشگاه که گذشتند، لباس دانشجویی که پوشیدند، پشت صندلیهای تکنفره دانشگاه که نشستند، رویاهایشان را فراموش کردند و از خیر آرزوهایشان گذشتند. شدند آدمهایی بیانگیزه، جوانهایی ناامید. خودشان هم نفهمیدند چطور آن همه شور و اشتیاق درس خواندن، جایش را به بیانگیزگی داد. چشم باز کردند و دیدند ترمها را یکی یکی میگذرانند و درسها را با پایینترین نمرهها پاس میکنند.
پای صحبت دانشجوها
حکایت بیانگیزگی تحصیلی دانشجویان، حکایت جدیدی نیست و برای پیدا کردن دانشجوهای بیانگیزه، راه سختی پیش رو ندارید. کافی است گذرتان به نزدیکترین دانشگاه مسیرتان بیفتد یا در جمعهای خانوادگی، با جوانانی که این روزها دانشجو هستند، همکلام شوید. ما برای ورود به این دنیا، از سردر خاکستری رنگ یکی از معروفترین دانشگاههای کشور میگذریم و به جمع دانشجویانی پا میگذاریم که با رتبههایی خوب، از سد کنکور گذشتهاند. کنار ستونهای بلند دانشکده ادبیات و علوم انسانی همین دانشگاه، پای صحبت چند دانشجوی جوان مینشینیم؛ دانشجوهایی از رشتههای مختلف که پرونده بیانگیزگی تحصیلیشان را پیش روی ما باز میکنند.
رویا ـ م، دانشجوی رشته ریاضی کاربردی: بین همکلاسیهایم، دانشجوهای زیادی هستند که انگار بالاجبار دانشگاه میآیند. انگار نه انگار که یک روز قبولی در دانشگاه برایشان آرزو بوده و برای رسیدن به این جایگاه تلاش کردهاند.
آزاده ـ ی، دانشجوی رشته علوم سیاسی: وظیفه اصلی دانشجو درس خواندن است، اما در میان دوستانم، خیلیها هستند که این وظیفه را فراموش کردهاند و به مشغلههای دیگر هم میپردازند. طبیعی است، هر چقدر سرشان جاهای دیگر گرم باشد، کمتر یاد درس و دانشگاه میافتند.
علیرضا ـ د، دانشجوی رشته آمار: سخت بودن درسها برای خود من، یکی از دلایل بیانگیزگی است. یعنی هر چقدر که جلوتر میرویم، آنقدر درسها سنگینتر و حجمشان بیشتر میشود که هر چقدر تلاش میکنم، بازهم از آنها عقبم.
کاظم ـ م، دانشجوی رشته فیزیک: من هم درس میخوانم و هم به صورت نیمهوقت کار میکنم. با این که کارم نیمهوقت است، باز هم بعضی کلاسها را از دست میدهم. استادان هم با این که از شرایط زندگی من و این که سرپرست خانواده هستم و مجبورم کار کنم خبر دارند، اما چندین بار به خاطر این که تعداد غیبتهایم از سه جلسه گذشته، من را حذف کردهاند. دیگر انگیزهای برای درس خواندن میماند؟
بهاره ـ ن، دانشجوی رشته پلیمر: فکر میکنم ریشه خیلی از این بیانگیزگیها به استادان ما میرسد و به نحوه تدریسشان. استادان ما متاسفانه خیلی به روز نیستند، همزمان با علم روز دنیا، علم و دانششان پیشرفت نمیکند. هنوز هم همان طرح درسی را ارائه میکنند که 10 سال پیش ارائه میشد، اما در این 10 سال دنیا عوض شده است.
حسین ـ ش، دانشجوی رشته آمار: من از وقتی وارد این رشته شدم، تنها چیزی که میشنوم، بیکاری فارغالتحصیلان آمار است. به همین سادگی، هر کسی به من میرسد مخصوصا سال با لاییها میگویند: برای چه درس میخوانی؟ فارغالتحصیلان آمار بیکارند. قبول کنید که همین یک جمله میتواند انگیزه درس خواندن را از آدم بگیرد.
محمدامین ـ ف، دانشجوی رشته ریاضی کاربردی: رشته مورد علاقه و اولین انتخابم در زمان انتخاب رشته، مهندسی برق بود و ریاضی کاربردی جزو آخرین انتخابهایم، اما با توجه به رتبهای که آوردم، در این رشته قبول شدم و چون نمیخواستم سربازی بروم، مجبور شدم به این انتخاب رضایت بدهم، اما هرچقدر که درسها جلوتر میرود، حس میکنم هیچ علاقهای به ادامه راه ندارم. تنها دلیلی که باعث شده قید ادامه تحصیل را نزنم، همان سربازی است.
بیانگیزگی ناگهان قد میکشد
در لغتنامه دهخدا، مقابل کلمه انگیزه نوشته شده است: سبب و باعث چیزها. از این نظر، انگیزه همان نیروی محرکهای است که انسان را برای انجام کارها و رفتارها به جلو میراند. درنتیجه هر چقدر سطح انگیزه برای انجام کاری در یک فرد بالاتر باشد، برای تحقق آن تلاش بیشتری خواهد کرد و هر چقدر سطح انگیزه پایینتر بیاید، تمایل کمتری برای انجام آن کار از خود نشان میدهد. در این میان فرآیند تحصیل، جزو اموری است که با انگیزه رابطه مستقیم دارد. همین دلیل باعث میشود که با انگیزهها پیشرفت تحصیلی خوبی داشته باشند و بیانگیزهها، روز به روز بیشتر از مدار تحصیل خارج شوند.
پریسا قیاسی، روانشناس در توضیح بیشتر به جامجم میگوید: در علم روانشناسی ما با اصطلاح انگیزش روبهرو هستیم که همان عامل هدایتکننده، نیرودهنده و نگهدارنده رفتار انسانهاست. اهمیت این موضوع آنقدر زیاد است که خیلیها از آن به عنوان موتور و فرمان اتومبیل نام بردهاند.
به گفته این روانشناس، انگیزش هم در جهت رفتار افراد و هم شدت رفتار و پایداری رفتارشان تاثیر دارد. همین جاست که وقتی بحث انگیزه به مساله تحصیل باز میشود، میتوان علل بیانگیزگی را در هر سه مرحله جستوجو کرد.
این روانشناس ادامه میدهد: در بیشتر موارد، دانشجوها بعد از قبولی در دانشگاه بیانگیزه میشوند. به عبارت دیگر، انگیزه لازم را برای انجام رفتار که همان دانشجو شدن بوده، داشتهاند و برای تحقق آن از خودشان تلاش نشان دادهاند، اما در بسیاری موارد ما میبینیم که انگیزه همین افراد، وقتی به مرحله شدت رفتار میرسد، یعنی میزان کوشش یا تلاشی که برای رسیدن به هدف، از خودشان نشان میدهند، کمرنگ میشود. در مرحله بعدی هم ما با گروه دیگری از دانشجوها مواجهیم که پایداریای که در رفتارشان ندارند، یعنی مدت زمانی که برای رسیدن به هدف تلاش میکنند، آنقدر برایشان طولانی شده که پایداریشان را از دست دادهاند.
دلایل بیانگیزگی
خموده و دلسرد، آرام و بیانگیزه. در جمع دانشجوها که حضور داشته باشید، حتما چند نفری را با این خصوصیتها میبینید؛ موضوعی که آن را با علی سیفاللهی، کارشناس آموزشی در میان میگذاریم و او میگوید: دانشجوها به دلایل مختلف ممکن است انگیزه تحصیل را از دست بدهند و بالاجبار درس بخوانند، در حالی که این موضوع با اهداف و آمالی که از ابتدا داشتند، متغایر است.
سیفاللهی، فقدان علاقه به رشته تحصیلی را یکی از دلایل اصلی این بیانگیزگی عنوان میکند و میگوید: بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه، پیش از این که وارد دانشگاه شوند، برای قبولی در یک رشته تحصیلی برنامهریزی میکنند، اما برمبنای رتبهای که به دست میآورند در رشته دیگری پذیرفته میشوند و به دلایل مختلف، این موضوع را قبول میکنند، اما تازه وقتی مشغول تحصیل میشوند، با عواقب تصمیمی که گرفتهاند، روبهرو میشوند. همین موضوع، آنها را برای ادامه تحصیل بیانگیزه میکند.
به گفته سیفاللهی، تحمیل عقیده از سوی اطرافیان، عامل دیگری است که میتواند باعث بیانگیزگی در دانشجوها شود. این کارشناس آموزشی در توضیح بیشتر میگوید: بارها شده، دانشجوها از طرف اطرافیانشان با بازخوردهای منفی روبهرو میشوند که این اطرافیان هم میتواند خانواده باشد، هم دوستان، هم دانشجویان دیگر. این گروه با طرح مسائل مختلف، مثل این که درس خواندن سودی ندارد، آنهایی که درس خواندهاند به کجا رسیدهاند، درس خواندههایش بیکار هستند و... به مرور، باعث بیانگیزگی تحصیلی در دانشجوها میشوند.
این کارشناس آموزشی با اشاره به تاثیر مسائل حاشیه بر تحصیل دانشجوها میگوید: اگر دانشجو با مشکلات مالی مواجه باشد، اگر با مسائل عاطفی درگیر باشد و اگر هر مانع حاشیهای دیگر، ذهنش را به خود مشغول کرده باشد، تاثیر مستقیمی بر ادامه تحصیلش میگذارد و حتی، باعث بیرغبتی او نسبت به تحصیل میشود.
بیکاری؛ سرمنشا بیانگیزگی
آمارها میگویند، از هر 100 مرد فارغالتحصیل، 13 نفر و از هر 100 زن فارغ التحصیل 31 نفر بیکارند و هم اکنون 40 درصد بیکاران کشور از دانشگاه میآیند که در سالهای آینده، بیکاری بدتری را تجربه خواهند کرد. این آمارها را دانشجوهای در حال تحصیل هم میشنوند؛ این که جمع زیادی از سال بالاییها که با خوشحالی جشن فارغالتحصیلی گرفتهاند، حالا بعد از تحمل مدتها بیکاری، مجبور به انجام کاری هستند غیر از رشته تحصیلیشان؛ کاری که فکرش را هم نمیکردند و برایش برنامهریزی نکرده بودند. همین موضوع یکی از دلایل ایجاد بیانگیزگی در بسیاری از دانشجویان تازهوارد است. این موضوع را با علی آهون منش، رئیس اتحادیه دانشگاههای غیرانتفاعی کشور در میان میگذاریم. این استاد دانشگاه درباره تبعات این اتفاق میگوید: قاعدتا وقتی پشت سر کاری علاقه وجود نداشته باشد، موفقیتی هم در آن کار وجود نخواهد داشت. پیامد این موضوع هم کاهش بهرهوری نیروهای شاغل است.
آهون منش در ادامه میگوید: این موضوع میتواند به چالشی بزرگ برای جامعه تبدیل شود، چراکه بیانگیزه شدن نیروهای جوانی که میتوانند نیروی کار آینده کشور باشند، پیامدهای منفی زیادی بر اشتغالپذیری آتی و پایدار آنها خواهد داشت. همچنین اثرات مخرب جبرانناپذیری بر اعتماد به نفس و سبک زندگی آنها خواهد گذاشت.
آهون منش تاکید میکند: وقتی دانشجوها بیانگیزه میشوند، کمتر دنبال کسب دانش و مهارت متناسب با علمشان میروند. درنتیجه در پایان دوران تحصیلشان تنها با یک مدرک تحصیلی و بدون مهارت کافی فارغالتحصیل میشوند و مشکل از همین جا شروع میشود. آنها بدون دانش و مهارت کافی و تجربه لازم به بازار کار پا میگذارند و درنتیجه موفق به پیدا کردن کار نمیشوند. متاسفانه هر چقدر فاصله فارغالتحصیلی آنها با شاغل شدنشان بیشتر میشود، اثربخشی و بهرهوریشان هم کمتر میشود و همین موضوع، زمینهساز رشد آسیبهای اجتماعی میشود.
بیانگیزهها، افت تحصیلی پیدا میکنند
بین افت تحصیلی و بیانگیزگی میتوانید رابطه مستقیم برقرار کنید؛ چراکه برای دانشجوهای بیانگیزه، درس خواندن اولویت چندانی ندارد و همین بهانه کافی است تا سال به سال، تعداد مشروطیها بالاتر برود؛ موضوعی که رفته رفته به چالشی جدی برای نظام آموزش عالی کشور تبدیل میشود. دکتر علیرضا شوقی، روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه در گفتوگو با جامجم، از رواج افت تحصیلی و آثارش بر دانشجویان گلایه میکند و میگوید: چند سال پیش مطرح شد که قرار است، افت تحصیلی دانشجوها را به صورت هوشمندانه رصد کنند، اما خبری از اجرای این طرح نشد و تا جایی که من و همکارانم سر کلاسها میبینیم، هر سال این بیانگیزگی تحصیلی در دانشجوهای ورودی جدید بیشتر میشود، تا جایی که اگر قبلا دانشجو از ترم چهار به بعد انگیزهاش را از دست میداد، الان از همین ترم یک و دو، بیخیال درس خواندن میشود.
شوقی با اشاره به آسیبهای افت تحصیلی میگوید: ما نمیتوانیم افت تحصیلی و بیانگیزه شدن دانشجوها را فقط به عنوان یک مشکل فردی مورد توجه قرار بدهیم، چراکه ابعاد و پیامدهای ناشی از اتفاق، فراتر و وسیعتر از مسائل شخصی و فردی است.
به گفته این روانشناس، شکستی که در این مسیر عاید جوانان میشود، تصوری را که آنها از خود ساختهاند دگرگون میکند. همزمان با این اتفاق، نظر اطرافیان فرد هم نسبت به او تغییر میکند و مجموعه این تغییرات، در شخصیت آنها اثرات جبرانناپذیری به جا میگذارد؛ اثراتی که گاه میتواند آنها را به سمت افسردگی سوق بدهد و گاه به سمت اعتیاد و سایر آسیبهای اجتماعی.
شوقی در ادامه تاکید میکند: در کنار این موضوع نباید از اتلاف هزینههایی که برای تحصیل آنها شده، براحتی گذشت. برای درس خواندن این دانشجوها، هم خانوادههایشان، هم خودشان و هم دولت هزینه کرده، اما وقتی آنها بیانگیزه میشوند و افت تحصیلی پیدا میکنند، ما با اتلاف سرمایهگذاری مواجه میشویم.
مینا مولایی - جامعه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد